bato-adv
کد خبر: ۱۸۷۱۸۷

ناقوس کپسول گاز در خیابان‌های آبادان

زنگ به هم خوردن كپسول گاز در كوچه‌ها مردم را بيدار مي‌كند. اين صدا از نيمروز آغاز مي‌شود و گاه تا غروب آفتاب در محله‌هاي بي‌گاز آبادان تكرار مي‌شود. اينجا خوزستان است و بيش از 100 سال از فوران نفت در چاه شماره يك مسجد سليمان و ساخت پالايشگاه در آبادان مي‌گذرد. جلگه خوزستان پرنعمت بود. زمين و آب بود و نفت هم پيدا شد براي آباداني بيشتر.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۳
زنگ به هم خوردن كپسول گاز در كوچه‌ها مردم را بيدار مي‌كند. اين صدا از نيمروز آغاز مي‌شود و گاه تا غروب آفتاب در محله‌هاي بي‌گاز آبادان تكرار مي‌شود. اينجا خوزستان است و بيش از 100 سال از فوران نفت در چاه شماره يك مسجد سليمان و ساخت پالايشگاه در آبادان مي‌گذرد. جلگه خوزستان پرنعمت بود. زمين و آب بود و نفت هم پيدا شد براي آباداني بيشتر.

مسجد سليماني‌ها سال‌ها به اول بودن‌شان در امكانات رفاهي باليدند. آباداني‌ها هنوز در خاطره روزهاي پيش از جنگ تحميلي پرواز مي‌كنند. صداي زنگ به هم خوردن تن‌ آهني كپسول‌ها در كوچه‌ مي‌پيچد. بهمن، نوجوان 12 ساله كشان‌كشان با كپسولي به اندازه قامت خودش از در بيرون مي‌آيد و مامان‌بهمن به دنبالش. تا كپسول را از دهانه باز فاضلاب شهري عبور دهند چرخ‌دستي تا ته كوچه رسيده. بهمن فرياد مي‌زند

«عامو صبر كن» و چرخ‌دستي از حركت باز مي‌ماند. پس از سال‌ها شهروندان آبادان به گاز شهري دسترسي پيدا كرده‌اند اما هنوز محله‌هايي هستند كه تا رسيدن لوله‌هاي گاز به خانه‌شان بايد مثل همه اين سال‌هايي كه گذشت هر هفته دو تا سه بار كپسول گاز را به‌ دوش گرفته و به شعبه توزيع گاز ببرند يا گوش ‌به‌ زنگ ناقوس بمانند. فاطمه‌خانم از اهالي محله اميري آبادان مي‌گويد: ما سال‌ها بوي گاز پالايشگاه را تحمل كرديم. نفت و گاز كنار دست‌مان بود و محروم بوديم. مادرشوهر فاطمه‌خانم پول را كف دست مرد مي‌گذارد و از او خواهش مي‌كند كپسول را تا حياط خانه بياورد. سر تكان مي‌دهد. آب در كوزه و...

آباداني كه بود
نام جزيره درگذشته دور «عبادان» بود. ياقوت حموي جزيره بزرگ آبادان را «ميان‌رود» نام گذاشت. ناصرخسرو قبادياني هم كه در سال 438 هجري قمري آبادان را ديده و توصيف كرده. ابن‌بطوطه جزيره عبادان را قريه‌يي بزرگ در دشتي صاف و شور معرفي كرده. بعدها هم در متون قرن‌هاي اخير «جزيره‌الاخضر» خواندند. عثماني و ايران همواره بر سرتصرف اين جزيره در ستيز و نزاع بودند تا بالاخره در سال 1253 اين جزيره به تملك ايران درآمد. پيدايش نفت در خوزستان و ساخت پالايشگاه و تصفيه‌خانه‌هاي عظيم در آبادان شهر را رونق و گسترش داد. سال 1317 پالايشگاه آبادان به بزرگ‌ترين پالايشگاه نفت جهان تبديل شد و رضاشاه پهلوي نام عبادان را به آبادان تغيير داد.

غول آهنين پالايشگاه نيروي كار را از شهرهاي مختلف به آبادان كشاند. هر صبح زنگ كارخانه در شهر مي‌پيچيد و صف كارگران روانه پالايشگاه مي‌شد. مي‌گويند در سال 1335 جمعيت اين شهر به 220 هزار نفر رسيد. جوانان آباداني‌ خاطرات مادران و پدران‌شان را موبه‌مو به خاطر سپرده‌اند و تكرار مي‌كنند. شهر شادي و سينما. شهر اروند و بهمنشير در سال‌هاي جنگ تحميلي رنجي را تجربه كرد كه هنوز بر صورت تيرخورده‌اش هويداست. مردان سرزمين از شهر آرزوها دفاع جانانه‌يي كردند تا حصر آبادان شكسته شد. درياقلي سوراني نماد تازه اين شهر شد. مردي كه در يك شب پاييزي (آبان ماه 1359) با دوچرخه كهنه‌اش از كوي ذوالفقاري تا آن سوي بهمنشير ركاب زد تا خبر حضور دشمن را به رزمندگان برساند.

جنگ تمام شد و آرامش به شهر بازگشت اما شهر، آبادان خاطره‌ها نشد. پالايشگاه هنوز در ميان شهر ايستاده، زبانه‌هاي آتش شب‌هاي شهر را روشن مي‌كند اما مشكلات ريز و درشت همچنان باقي است.

روستاها و 20 درصد از شهر گاز ندارند
هر كپسول گاز را شش هزار تا شش هزار و 500 تومان پر مي‌كنند. يك خانوار چهارنفره به طور ميانگين هر ماه به دو كپسول گاز نياز دارد كه در زمستان و تابستان ميزان مصرف تا سه كپسول در ماه هم مي‌رسد. محمود سعداوي، ساكن محله اميرآباد مي‌گويد: «در اين محله و چند محله ديگر مثل ايستگاه 2 فرح‌آباد و روستاهاي جزيره مينو و اروندكنار و بخش‌هايي از احمدآباد مردم از گاز شهري محرومند و بايد از كپسول گاز استفاده كنند.

در محله ما كه محله نوسازي است و از مركز شهر دور است اگر در زمان توزيع كپسول در كوچه، موفق به تعويض كپسول نشويم بايد به مركز شهر برويم و اين هزينه را بالاتر مي‌برد. ما همسايه پيري داريم كه فرزندي هم ندارد اگر ما نتوانيم كپسولش را عوض كنيم مجبور مي‌شود تلفني از شعبه گاز بخواهد برايش كپسول بياورد و بايد هشت هزار تومن بايت يك كپسول بدهد در حالي كه منبع درآمدي هم ندارد.»چند زن زير سايه ديوار نشسته‌اند. صداهايشان در‌ هم گره مي‌خورد. يكي از كمبود گاز مي‌گويد، يكي از آلودگي آب و يكي از ريزگردهاي عربي. گرما و شرجي خوزستان نفس كشيدن را سخت مي‌كند، سرماي زمستانش تيز و بي‌رحم است.

«مردم در تابستان زودبه‌زود حمام مي‌كنند و مصرف گاز بالاتر است.» گازكشي به آبادان از سال‌ها پيش در مجلس نمايندگان و مجالس مسوولان مطرح بوده اما روند كند اجراي آن مردم را خسته كرده. جميله‌ خانم در مركز شهر زندگي مي‌كند؛ جايي كه نيمي از مردم گازشهري دارند و نيمي هنوز منتظرند. «مي‌گويند اعتبار تمام شد. اين همه سال و اين همه اعتبار. مگر نمي‌گويند نفت طلاست خب ما كه طلا داريم چرا هيچ امكاناتي نداريم. نه آب، نه لوله‌كشي فاضلاب، نه هواي پاكيزه. اگر مجبور نبوديم در اين شهر نمي‌مانديم.»

آنها كه پول گازكشي ندارند
بوي شمشادهاي كوتاه‌شده در هوا پيچيده. خانه‌هاي بريم و بوارده يادآور سال‌هاي حضور انگليسي‌ها در آبادان است. خانه‌هاي رنگي با باغ‌هاي كوچك و باغچه‌هاي گل و سبزي. اين خانه‌هاي شركتي هم گاز شهري ندارند. آن سوي شهر در احمدآباد، حسيني، معلم، از خانواده‌هايي حرف مي‌زند كه حتي اگر گاز شهري به محله‌شان برسد توان پرداخت هزينه لوله‌كشي خانه را ندارند. عبدالله كعبي، نماينده آبادان در دوره‌هاي پنجم، ششم، هفتم و هشتم مجلس هم چنين خانه و خانواده‌هايي را از نزديك ديده. كعبي هم روند اجراي طرح گازكشي به آبادان را كند مي‌داند: «در دوران دفاع مقدس به دليل در تيررس بودن آبادان و خرمشهر گازكشي به اين منطقه به تاخير افتاد. بعد از پايان جنگ تحميلي هم چندين بار بحث گازرساني به اين شهرها مطرح شد.

در سال‌هاي پاياني دولت اصلاحات، محمد خاتمي نامه‌يي نوشت كه گازرساني به اين شهرها به شكل جدي پيگيري شود كه سرانجام در دستور كار قرار گرفت اما به كندي. هنوز بخش‌هايي از شهر گاز شهري ندارد، هر چند با توجهات آقاي روحاني، رييس‌جمهوري اميد است كه اين روند تسريع شود.»به گفته كعبي فقر عمومي در آبادان و خرمهشر باعث شده بسياري از شهروندان توان پرداخت هزينه گاز را نداشته باشند: «من به چندين خانه مراجعه كرده و وضعيت را از نزديك ديده‌ام و آن را در ديدار با رييس‌جمهوري نيز توضيح داده‌ام. آقاي روحاني پس از ديدار با مردم آبادان و خرمشهر گفتند كه من به خاطر مديريت‌هاي گذشته از مردم آبادان و خرمشهر شرمنده‌ام. اين شهرها نه بازسازي كه بايد نوسازي شوند.»

اين نماينده، مديريت‌هاي ناكارآمد را دليل وجود مشكلات متعدد شهر مي‌داند: «هر مديري بر كارهاي مدير قبلي خط بطلان كشيد و به همين دليل هزينه‌هاي بازسازي بالا رفت و در جاهاي مطلوبي صرف نشد. در سال 76 براي اولين بار رديف اعتباري براي بازسازي در نظر گرفته شد اما بعدها با انحلال سازمان برنامه و بودجه همه‌چيز به هم ريخت.»نوشيدن آب لوله‌كشي براي آباداني‌ها ممكن نيست مگر آنكه از دستگاه‌هاي تصفيه آب خانگي استفاده كنند؛ دستگاه‌هايي كه چندان ارزان نيست و با حجم زياد آلاينده‌ها نياز دارد هرچندماه يك‌بار تعويض فيلتر شود. كعبي به خاطر مي‌آورد كه آب‌رساني به آبادان در سفر استاني محمود احمدي‌نژاد مطرح شد: «قرار بود لوله آبي به نام آب حيات از شوشتر به آبادان كشيده شود تا بخشي از آب شهر تامين شود. بارها اعلام كرديم كه مردم از به دوش كشيدن كپسول گاز و بشكه آب خسته شده‌اند. آقاي احمدي‌نژاد اعلام كرد يك‌ساله همه اين مشكلات حل مي‌شود. آب كشاورزي را از دشت آزادگان به آبادان و خرمشهر آوردند در حالي كه قرار بود آب از سد دز بيايد.

 متاسفانه «اي‌سي» آب بالاست و مردم نمي‌توانند از آب لوله‌كشي استفاده كنند. در بخش‌هايي هم اين آب با آب فاضلاب همراه شده و بوي تعفن مي‌گيرد.»او فقر عمومي مردم را يادآوري مي‌كند كه باعث شده در اولين شهر صنعتي كشور 20 هزار خانواده تحت پوشش كميته امداد باشند. با اين همه كعبي، قائم‌مقام رييس سازمان منطقه آزاد اروند اميدوار است پس از اعلام آبادان به عنوان منطقه آزاد تجاري اروند و با پيگيري‌هاي مشاوران ارشد رييس‌جمهوري و قولي كه روحاني به مردم منطقه داده اوضاع آب‌وهوا و زندگي در اين شهر بهبود يابد. مردم همچنان منتظرند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو