این روزها چشمهای رعنا و سمیه که سالهاست جز درد و رنج را به نظاره ننشستهاند در انتظار کمک مردم نوعدوست هستند تا بار دیگر زندگی عادی خود را آغاز کنند.
به گزارش فارس، از نرماشیر، چهار سال از سرگذشت شوم و تلخ خانوادهای میگذرد که اختلافات خانوادگی و خشم جنونآمیز مرد خانواده سبب شد تا همسر و فرزند خردسالش را در هنگام خواب با اسید بسوزاند و خود را روانه زندان و زندگی را بر یک زن و دختربچه تیره و تار کند.
این حادثه دردناک در روستای همتآباد از توابع شهرستان نرماشیر رخ داد، این روستا دارای 92 خانوار و 240 نفر جمعیت است و با شهر نرماشیر حدود 30 کیلومتر فاصله دارد.
در این چهار سال شرایط سخت زندگی همراه با درد، رنج، فقر و فلاکت بر روح و جسم سمیه مادر 30 ساله و نیره فرزند پنج سالهاش شادمانی زندگی را از آنها گرفته است، اما هنوز آنها امیدوارند با کمکهای نوعدوستانه مردم کشورمان بتوانند از این دشواریها نجات پیدا کنند.
این مادر و دختر تاکنون توسط پزشکان خیر بارها تحت درمان قرار گرفتند، اما با وجود تلاشهای صورت گرفته در ظاهر این عملها بینتیجه ماند در حال حاضر چشم راست نیره دختر خردسال تخلیه شده است و چشم دیگر او نیز در شرایط وخیمی قرار داشت که با کمک پزشکان بهبود یافت، اما این کودک خردسال از ناحیه صورت دچار سوختگی شدیدی شده و نیم کاملی از صورت وی سوخته است.
چشمهای مادر نیره در انتظار وعده امیدواری پزشکان
سمیه مادر این خانواده کاملا نابینا شده و صورت او نیز به طور کامل سوخته است، هر جایی که میرود با پارچهای تمام صورت خود را میپوشاند و در انتظار وعده امیدواری است که پزشکان به او دادند و احتمال میدهند تا با چند عمل جراحی بینایی یکی از چشمهایش را به او باز گردانند.
اکنون آنها تحت سرپرستی پدر سمیه قرار دارند که خودش دارای پنج پسر و چهار دختر است، وی در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: پزشکان گفتهاند، سمیه باید چند عمل جراحی شود تا بتواند دوباره ببیند و نوهام نیره نیز مهرماه امسال باید روانه مدرسه شود که با این سوختگی صورتش بچهها از او فرار میکنند.
وی ابراز داشت: من یک کشاورز ساده هستم که بعد از این حادثه، نخلستان و آب موتورم را فروختهام و خرج دوا و درمان دختر و نوهام کردم، دیگر هیچ پول و سرمایهای برای ادامه درمان ندارم.
شکست بغض مسئولان از وضعیت اسفبار نیره و مادرش
در پی انعکاس گزارشی در 31 فروردین ماه در خبرگزاری فارس از وضعیت فعلی این مادر و دختر، صبح روز دوشنبه دوم اردیبهشت ماه حجتالاسلام مرتضی یعقوبی امام جمعه بخش روداب نرماشیر به همراه ابوالحسن خسروشاهی مدیر آموزش و پرورش شهرستان نرماشیر و چند تن از مسئولان به دیدار این مادر و دختر رفتند و از نزدیک با مشکلات آنها آشنا شدند.
در این دیدار هر چند امام جمعه بخش روداب قصد داشت تا بغض خود را مخفی کند، اما وضعیت اسفبار این خانواده سرانجام بغض او و همراهانش را شکست، وی در جملات کوتاهی با این مادر و دختر محروم ابراز همدردی کرد.
دخترم نیره را دریابید، او باهوش است
سمیه در این دیدار با اشک و آه از مردم ضمن درخواست کمک کرد و گفت: من باید با این بدبختی و فلاکت کنار بیایم، اما وضعیتی که فرزند خردسالم نیره دارد، روح و روانم را خسته کرده است و از شما و همه مردم کشورم درخواست دارم، بینایی و زیبایی حداقلی را به دخترم نیره باز گردانید تا او بتواند با همسنوسالانش بازی کند و دیگر از او نترسند.
سمیه با گریه ادامه داد: اگر مردم همت کنند و برای درمان فرزندم کمک کنند من هم با همین وضعیتی که دارم آمادهام به هر جایی که لازم باشد، همراه فرزندم بروم تا شاید بتوانند او را به زندگی عادی باز گردانند، در این سفر هم صورتم را کاملا میپوشانم تا موجب ناراحتی کسی نشوم.
سمیه تأکید کرد: دخترم نیره را دریابید، او باهوش است.
نیره: دوست دارم خوب شوم
نیره نیز در جواب سئوال یکی از حاضران در این دیدار که پرسید نیره جان چه کاری را دوست دارید، گفت: دوست دارم خوب شوم، دوست دارم با بچهها بازی کنم، دوست دارم مدرسه بروم.
به امید روزی که سمیه بتواند روشنایی چشمانش را به دست آورد تا بتواند حداقل کارهای شخصی خود را انجام دهد و مدرسه روستای همتآباد هم میزبان نیره در کلاس اول ابتدایی باشد.
مدیر آموزش پرورش نرماشیر نیز وعده 20 میلیون ریال کمک برای آغاز برنامهریزیهای مربوط به درمان را داد و ابراز داشت: در مدت درمان تسهیلاتی برای آموزش به نیره در نظر گرفته میشود.
خسروشاهی، هدف اصلی آموزش و پرورش را فرهنگسازی برای پذیرش نیره از سوی دانشآموزان و بازگشت عادی وی به اجتماع عنوان کرد.
با فرا رسیدن فصل گرما و آب و هوای گرم و خشک نرماشیر سمیه و فرزندش نیره مجبور به زندگی در خانه پدری هستند، تعداد افراد خانوار خانه پدر 11 نفر و کل مساحت منزل مسکونی فقط 60 متر مربع است، مشکل مسکن نیز از دیگر مشکلات این خانواده مصدوم، مجروح و نابینا است.
یادآور میشود، نیره گزارش ما در خانه و محل زندگیاش به رعنا معروف است.
(بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند)
ای کاش از دست من دانشجو کمکی برمی آمد....