bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۸۹۰۷۱

(شعر) برای ِ افسانه‌ی ِ جهان ِ بی اسطوره

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳
آقای سعید رضادوست شعری  به مناسبت درگذشت استاد لطفی سروده است

از بین ما یک درّه و دیوار را بردار
این کوچه‌یِ بن‌بست ِ ناهموار را بردار
در غیبت‌ات دیوارهایِ خانه پرپر شد
حالا بیا از روی ِ من آوار را بردار
دراین نمایش‌نامه نقشِ مرگ، روشن نیست
این نقش را، این گنگ ِ مردم‌خوار را بردار
تصویر ِ این دنیا بدون ِ نور ِ تو تار است
برگرد روی صحنه‌ها و تار را بردار
تکراری است این کوچ ِ جبرآلود ِ بی‌هنگام
تکرار را تکرار را تکرار را بردار
لطفی ندارد این جهان بی‌تار ِ گیسویت
دست از دروغ ِ مرگ ِ خویش این بار را بردار...

تهران – 15 اردیبهشت ِ 1393

برچسب ها: لطفی شعر
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۶
شعر با احساسی است اما گویی دایره واژگانی شاعر محدود است و به تکرار افتاده. ضمن اینکه از ابتدای غزل تا به انتها بین سنت و مدرنیته سرگردان است.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۶
خدا رحمتش کنه. روحش شاد
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۶
وای به جهانی ای که افسانه اش ایشون باشه
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۶
لطفی نوازنده بی بدیل تار در نواختن پر از احساس بود. زندگی او سراسر پر از شیدایی است. اگر درست به احوال او در 30 سال گذشته نگاه کنیم در این جهان نمی گنجید. شوریده وار ساز زد و شوریده وار زندگی کرد و به دیدار معشوق شتافت گمانم بر این است که اگاهانه مرگ را پذیرفت. روحش شاد و یادش گرامیباد...موسوی
منصور
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۶
شعر با احساسیست...
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv