bato-adv
گفتگو با ریچارد کلایدرمن، نوازنده و آهنگساز فرانسوی

خورشید بر آسمان روابط 1+5 و ایران خواهد درخشید

موسیقی او زبان مردم کوچه و خیابان‌های پاریس، رُم، لندن، برلین و حتی وین پایتخت موسیقی جهان است. اکثر آثار ریچارد کلایدرمن با اینکه برای پیانو تصنیف شده، اما قابلیت شدید آوازی دارد. موسیقی او به‌یادماندنی است و خواندنی؛ آن هم برای همه‌کس؛ چه استاد فلسفه، چه دانشجو و چه فروشنده دوره‌گرد.

تاریخ انتشار: ۱۶:۰۷ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳
موسیقی او زبان مردم کوچه و خیابان‌های پاریس، رُم، لندن، برلین و حتی وین پایتخت موسیقی جهان است. اکثر آثار ریچارد کلایدرمن با اینکه برای پیانو تصنیف شده، اما قابلیت شدید آوازی دارد. موسیقی او به‌یادماندنی است و خواندنی؛ آن هم برای همه‌کس؛ چه استاد فلسفه، چه دانشجو و چه فروشنده دوره‌گرد. برخورد منتقدان با او البته متفاوت بوده. برخی با بدبینی به او تاخته‌اند؛ ازجمله مجله«پیپل» که او را«همه احساسات یک شلغم» خطاب کرد و «رولینگ‌استون» که به این نوازنده، لقب «پیانیست بنجل» داد. با این حال، گفته می‌شود بعد از بتهوون، تنها موسیقیدانی است که با ساز پیانو، شهرتی قابل‌توجه در میان اقشار مختلف کسب کرده‌ است.

62 سال دارد و نام اصلی‌اش «فیلیپ پاژه» است. در سال ۱۹۷۶ الیویه توسن، آهنگساز و تهیه‌کننده موسیقی و همکارش پل سنویل از او دعوت کردند تا قطعه‌ای برای پیانو ضبط کند. پل دوسنوی، آهنگساز و موسس استودیو Delphine پاریس، این قطعه‌ را برای دختر تازه متولدشده‌اش به نام آدلین ساخته بود و برای ضبط این قطعه از نوازندگان پیانو دعوت کرد تا از بین آنها بهترین نوازنده را انتخاب کند. فیلیپ ۲۳ساله به دلیل اجرای لطیف و دلنواز و نیز دارابودن شخصیت محجوب، از بین ۲۰ پیانیست دیگر انتخاب شد. دیری نکشید که ۲۲میلیون نسخه از تک‌آهنگ Ballade pour Adeline در سرتاسر دنیا به فروش رسید و به دنبال این موفقیت اعجاب‌انگیز، فیلیپ نام خانوادگی فرانسوی اصلی خود (Pagès) را برای پرهیز از بد تلفظ‌شدن در سایر زبان‌های دنیا به نام خانوادگی مادربزرگ اسکاندیناویایی‌اش (Clayderman) تغییر داد و نام Richard را به‌عنوان تخلص هنری خود برگزید. آخرین آلبوم او رمانتیک (Romantique) نام دارد و در سال 2013منتشر شد.

کتاب ثبت رکوردهای گینس، اشاره می‌کند که ریچارد کلایدرمن موفق‌ترین پیانیست در جهان است. کلایدرمن برای مخاطبان ایرانی، چهره‌ای آشناست. آلبوم‌ها و قطعاتی چون کاج نقره‌ای، ماه آتش، قلب طلایی، نامه‌ای به مادرم، خاطرات و کریسمس بارها در ایران منتشر و توزیع شده است.

گفت‌وگو با این پیانیست فرانسوی، دوسال پس از لغو اجراهای او در تهران، انجام شد. سال 91 به دنبال برخی حواشی، حضور کلایدرمن در تهران به تعویق افتاد. کلایدرمن آن زمان با نگارش نامه‌ای رسمی پاسخ تمام شایعات و حواشی را داد؛ با این حال برپایی کنسرتش تا امروز عملی نشده است. کلایدرمن در این گفت‌وگو، از اشتیاق دوباره اجرا در تهران، موسیقی ایرانی و البته فضای سیاسی جدید پس از روی‌کارآمدن حسن روحانی گفته است. در انجام این گفت‌وگو خانم «ونسا توسن دو وست» مساعدت زیادی کرد که جا دارد همین‌جا از ایشان قدردانی کنیم.

 دو سال پیش، شما برنامه‌هایی مبنی بر سفر به ایران و برگزاری یک کنسرت در تهران داشتید که این سفر لغو شد. علت چه بود؟
راستش آن زمان هماهنگ‌کننده کنسرت‌ها موفق نشد اجازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت وقت را برای برپایی این کنسرت بگیرد. بدشانس بودم.

 طی این دوسال هیچ‌وقت تلاش کردید یا تمایل داشتید که دوباره برنامه آمدن به ایران را سروسامان دهید و در تهران اجرای زنده داشته باشید؟
بسیار بسیار علاقه‌مند به حضور در ایران بوده و هستم. راستش را بخواهید فقط منتظر چراغ سبز ایران هستم تا این اتفاق بیفتد.

در آخرین اخباری که آن زمان در ایران منتشر شد، گفته بودید قصد دارید ترانه معروف«ای ایران» را برای ساز پیانو تنظیم کنید. چقدر درخصوص این ترانه اطلاعات دارید؟ می‌دانید که متن آن نوشته حسین گل‌گلاب در سال 1946 و موسیقی آن کار روح‌الله خالقی است و برای نخستین بار غلامحسین بنان خواننده توانمند ایرانی آن را اجرا کرده؟ می‌شود راجع به آشنایی‌تان با این ترانه و موسیقی ایرانی کمی توضیح بدهید؟
می‌دانم که اولین سرود ملی و مردمی‌ترین سرود ایرانی‌ها همین «ای ایران» است. اولین‌بار که به آن گوش دادم، حسی عجیب وجودم را فراگرفت. همان زمان، تصمیم گرفتم ضمن تنظیم مجدد آن برای ساز پیانو، خود را بیش از پیش به حافظه شنیداری مردم ایران و خاطرات آنها نزدیک کنم. با گذشت دو سال از برنامه‌ریزی‌های اولیه، در حال حاضر تنظیم این سرود برای پیانو انجام شده و همچنین تفاهمنامه اجرا با یک ارکستر سر جایش هست و در حال برنامه‌ریزی است. مدیر برنامه‌های من الیویه توسن (Olivier Toussaint) با یک هماهنگ‌کننده در ایران در حال برنامه‌ریزی برای کارهاست. آنها از من خواسته‌اند این ترانه فوق‌العاده را با پیانو اجرا کنم. من هم این کار را انجام داده‌ام و امیدوارم بتوانم برای نخستین بار آن را در تهران روی صحنه ببرم. قول می‌دهم به تهران بیایم و «ای ایران» را با پیانو بنوازم.

آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که با آهنگسازها یا خواننده‌های ایرانی همکاری داشته باشید؟
هدف من در مرحله نخست اجرا در تهران است؛ نواختن «ای ایران» و سپس واردشدن به پروژه‌هایی که شامل کشف بیشتر تم‌های موسیقی ایرانی می‌شود. تمایل دارم که با موسیقیدان‌های ایرانی هم همکاری و مراوده داشته باشم.
 شما بیشتر در زمینه موسیقی کلاسیک کار می‌کنید. البته، گاهی اوقات هم از اصول موسیقی پاپ در کارهایتان بهره می‌برید. به‌نظر شما، چه چیزی این دو سبک موسیقی را از هم جدا می‌کند؟
واقعیت این است که من تعداد معدودی از قطعات موسیقی کلاسیک کار کرده‌ام و باید اذعان کنم دغدغه اصلی‌ام در زمینه موسیقی پاپ است. در واقع، موسیقی پاپ چیزی است که من به آن بسیار عشق می‌ورزم و به آن علاقه‌مندم. تمایلات من بیشتر در زمینه انتظارات و علاقه‌مندی‌های مردم و خواسته‌های پاپ است.

گویا میل قلبی‌تان فاصله گرفتن از موسیقی کلاسیک بوده است؛ همچنان که در جوانی یک گروه راک راه انداختید.
شاید بهتر باشد بگویم، نوع موسیقی‌ای که می‌نوازم و می‌سازم، موسیقی«پاپِ کلاسیک» است اما موسیقیدان «کلاسیک» به معنایی که «بتهوون» به آن شهره است، نیستم. موسیقی من الهام گرفته از «قلب»ام است. از این‌رو تصور می‌کنم تماشاگر ترجیح می‌دهد به موسیقی‌ای گوش دهد که یک ملودی خاطره‌انگیز و زیبا داشته باشد؛ حال این ملودی با پیانو نواخته شود یا گیتار. در مورد راه‌اندازی یک گروه راک در جوانی، باید بگویم من آن زمان فقط در پی یک موسیقی متفاوت بودم. حتی وقتی با دوستانم آن گروه راک را راه انداختیم، قصدم شورش علیه موسیقی کلاسیک نبود. آن کار بیشتر یک ماجراجویی بود.

 از دهه 70 تا امروز نام دو نفر زیاد در ارتباط با شما شنیده می‌شود: پل دو سنوی و الیویه توسن. این دو نفر چه تاثیری بر فعالیت و زندگی هنری شما گذاشته‌اند؟
از سال ۱۹۷۶ به بعد که همکاری‌ام را با پل دوسنوی و الیویه توسن آغاز کردم، در واقع حیات هنری‌ام دگرگون شد. من طی سه، چهار دهه گذشته تنها با این دو تهیه‌کننده کار کرده‌ام. هر دوی آنها هم از آهنگسازان بزرگی‌هستند. خصوصا دوسنوی، که قطعات زیبایی برایم نوشته و من خود را مدیون او می‌دانم.

گروهی از نوازندگان، خوانندگان و موسیقیدانان از جمله خود شما، راهی میانه در جلب مخاطب برگزیده‌اند؛ هم به نخبگان نظر دارند، هم به مردم، هم خواستار تولیدی باکیفیت و زیبا هستند هم به بازار فکر می‌کنند. با این حال گروهی از منتقدان حتی در ایران، موسیقی شما را «بازاری» می‌خوانند. چه واکنشی به این برخوردها دارید؟
این برخوردها طبیعی است. در کشور خودم فرانسه هم، گاهی این نقدها را می‌شنوم. من همیشه می‌گویم و الان هم به شما می‌گویم که به احساس و نگاه منتقدان احترام می‌گذارم. فرهنگ بشری به همه نوع موسیقی‌ای احتیاج دارد.

چه عاملی باعث شده با وجود موانع و حواشی بسیار بر سر برپایی کنسرت در ایران، این‌قدر عطش اجرا در این کشور داشته باشید؟
راستش من سفرهای بسیار زیادی به کشورهای مختلف کرده‌ام؛ به طوری که برنامه‌های سفر من عمدتا معطوف به اجرا در کشورهای مختلف است. تا این لحظه در بیش از 80 کشور جهان روی صحنه رفته‌ام.

طی این سال‌ها مدام از این کشور به آن کشور در حال سفر بوده‌ام. انگیزه این سفر‌ها، فقط مسایل مالی نیست. موفقیت و رشد خود را مرهون همین پرکاری می‌دانم. شاید باور نکنید اما زمان‌هایی شده که ۲۵۰ روز از سال را در خارج از فرانسه به سر برده‌ام. در برخی سال‌ها، شمار کنسرت‌های من ظرف یک سال، بیشتر از ۲۰۰ تا بوده است.

با تمام این احوالات، تمدن کهن و عمیق ایران بسیار برایم قابل احترام است. دلم می‌خواهد از این تمدن شکوهمند هم دیدن کنم. می‌دانم ایران کشوری زیبا و رویایی است و عمیقا لحظه‌شماری می‌کنم تا به کشور شما بیایم و علاوه بر اجرای موسیقی، از نقاط مختلف کشورتان هم بازدید کنم.

همان‌طور که احتمالا می‌دانید، با روی‌کارآمدن دولت حسن روحانی در ژوئن 2013، گفت‌وگو‌های گروه 1+5 و ایران به نقاط خوبی رسید و طرفین به یک توافق تاریخی در ارتباط با برنامه‌های هسته‌ای ایران در ژنو رسیدند. الان جو جدید سیاسی ایران را چگونه می‌بینید و تاثیر آن را بر تبادلات فرهنگی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
خیلی خوشبین هستم و به این توافق، اعتماد دارم. به‌نظرم این اتفاق برای تمام طرف‌های احتمالی که نگران این موضوع بودند، بسیار سودمند و اثرگذار خواهد بود. شکی ندارم که به زودی خورشید به طور کامل بر آسمان روابط گروه‌های 1+5 و ایران خواهد درخشید و من مشتاقانه صبر می‌کنم تا با شما در تهران ملاقات کنم.
bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین