مربیانی که از مدتها قبل تمرینات تیمشان را برای حضور در فصل جدید لیگ برتر زیر نظر میگیرند، وقتی در کوران مسابقات توانایی اداره درست و منطقی تیم خود را از دست میدهند و نتایج ضعیفی کسب میکنند، چارهای نمیبینند جز اینکه با حربههای تکراری و پیش پا افتاده کارشان را توجیه کنند. با این تصور که کسی نقاط ضعف و کمبودهایشان را نمیبیند.
هفتههای نخست لیگ چهاردهم برگزار شد و برخی تیمهای مدعی یا شکست خوردند و یا در زمین خود و یا بیرون از خانه امتیازهای مهمی را از دست دادند تا در روزهای آغازین این رقابتها، شاهد اتفاقات جالب و جذابی باشیم.
آنچه اما تلخی این ناکامیها را بیشتر کرد، شنیدن توجیههای سرمربیان تیمهای ناکام است؛ اتفاقی که سالهاست در فوتبالمان شاهد آن هستیم و کمتر دیده شده یک سرمربی تاکتیکها و برنامهریزی اشتباه خود را عامل از دست رفتن امتیازهای حساس تیمش بداند.
البته این توجیهها در مقاطع مختلف یک فصل فوتبالی دچار تغییر و تحولات شده و به طبع زمان و مکان برگزاری دیدارها، رویکرد بهانهگیری مربیان دچار دگرگونی میشود تا بسیاری از آنها همچنان راه فراری برای مقابله با انتقادات، پس از ناکامی تیم خود داشته باشند.
گذشت زمان برای هماهنگی"تیم 5-6 هفته نیاز دارد تا به هماهنگی و شرایط مطلوب برسد" این یک جمله تاریخی است که اکثر مربیان در هفتههای نخست هر فصل فوتبالی و پس از ناکامی تیم خود آن را بیان میکنند. البته در برخی از ادوار، شاید برخی از تیمها به خاطر مشکلات ساختاری یا مدیریتی نتوانستهاند به موقع تمرینات آمادهسازی را آغاز کنند اما اکثریت تیمها شرکت کننده در یک دوره از لیگ، با چنین مشکلی مواجه نیستند. موضوع گذشت زمان برای رسیدن به هماهنگی از دو دریچه قابل تامل و پیگیری است.
ابتدا اینکه آیا واقعا این دسته از مربیان برای 15 یا 18 امتیاز ابتدای لیگ هیچ ارزشی قائل نیستند، امتیازهایی که میتواند تاثیر بسیاری در قهرمانی، آسیایی شدن و یا سقوط نکردن تیمها داشته باشد. البته شاید برخی از این مربیان در ادامه مسابقات و به دلیل ناکامی سایر مدعیان میتوانند امتیازات از دست رفته را جبران کنند اما برخی دیگر در دامنه این ناکامیها، حتی سمت خود را هم از دست میدهند.
از سوی دیگر هم باید به این موضوع اشاره کرد که این مربیان تمرینات پیش فصل خود را چگونه برنامهریزی میکنند که تیمشان نه تنها در آغاز مسابقات بلکه در 5-6 هفته نخست هم به هماهنگی نمیرسد. پس یا برنامهریزی و دوران آمادهسازی آنها اشتباه است و یا در یارگیری و هماهنگ کردن بازیکنان در تمرینات دچار مشکل هستند.
اشتباهات داوریاعتراض مربیان به اشتباهات داوری؛ این دومین توجیهی است که مربیان در طول فصل برای ناکامی تیم خود در نظر میگیرند. این موضوع را همه قبول دارند که داوران ایران در برخی بازیها دچار اشتباهات تاثیرگذار میشوند اما اینکه یک مربی بگوید تمام سوتها به ضرر تیمش بوده و سایر تیمها از این موضوع متضرر نشدهاند، منطقی نیست.
یک تیم ممکن است در طول فصل بیش از سایر تیمها در بحث داور متضرر شود اما اینکه هر سوت داور حتی اشتباهات در دقایق ابتدایی را عامل ناکامی آن تیم بدانیم، بیشتر به توجیه شباهت دارد تا توضیح برای یک ناکامی. حتی پس از بازی هم آنقدر این موضوع را بزرگ میکنند که انگار نه انگار فوتبال 90 دقیقه است و آن مربی میتوانست با استفاده از نفرات و تاکتیکهای مناسب، تیمش را از ناکامی نجات دهد.
ضمن اینکه در سالهای اخیر برخی از مربیان این موضوع را یاد گرفتهاند که در طول 90 دقیقه و از کنار زمین، پس از هر اشتباه داور به اعتراض بپردازند و به این شکل جو روانی را به سوی خود تغییر داده و داور را به این سمت سوق بدهند که اتفاقات 50-50 را به سود تیم آنها سوت بزنند.
مصدومیت و محرومیت نفرات کلیدیدر طول یک فصل فوتبالی، مصدومیت و محرومیت بازیکنان خصوصا نفرات مطرح و کلیدی یک اتفاق غیر منتظره نیست. در این بین تیم و مربی موفق است که پیش از آغاز فصل با انتخاب مناسب مهرهها و نفرات جایگزین از یکسو و از سوی دیگر یا تصمیم منطقی پس از مصدومیت و محرومیت بازیکنان اصلی، تیم خود را از ناکامی نجات دهد.
این موضوع اما در برخی از تیمها به یک معضل تبدیل میشود و سومین بهانه را دست تیمهای ناکام خواهد داد. البته برخی از تیمها که بودجه لازم برای جذب نفرات مطرح را نداشته و بیشتر به نفرات جوان و بومی روی میآورند، میتوانند چنین بحثی را بیان کنند اما یک مربی که خودش تیمش را بسته و آن را آماده مسابقات کرده است، نباید دلیل اصلی ناکامی تیم خود را مصدومیت و محرومیت تماشاگران بداند.
بیدقتی و کم تجربه بودن بازیکناندیگر توجیه مربیان در شکست و ناکامی تیمشان در روزهای مهم مسابقات، اشتباهات بازیکنان است. البته اگر مربیان تیمی مانند فجرسپاسی و یا تیمهای اینچنینی روی این موضوع زوم کنند و یا مربیانی که در میانه فصل هدایت یک تیم را برعهده گرفتند، دلیلشان منطقی است اما سایر تیمها...
یک مربی که تیم را خودش بسته و بازیکنان تیمش را شخصا انتخاب کرده است، آیا در روزهای به خدمت گرفتن این بازیکنان به فکر کم تجربگی آنها نبوده است؟ و آیا نتوانسته است در تمریناتی که برگزار کرده، اشتباهات نفرات تیمش را به حداقل برساند.
البته این موضوع را قبول داریم برخی از بازیکنان حتی ستارهها هم در روزها و لحظات حساس، اشتباهات مهم و تاثیرگذاری دارند اما اینکه بخواهند صددرصد دلیل ناکامی تیم خودشان را این مشکلات و اشتباهات بدانند، جای تامل دارد.
فشردگی مسابقاتو روزهای پایانی لیگ، بهانهای همیشگی وجود دارد و آنهم فشردگی مسابقات. این موضوع را همه پذیرفتهاند که برنامهریزی مسابقات در فوتبال ایران مناسب نیست، هرچند در سالهای اخیر سازمان لیگ برنامهریزی بهتری داشته است اما اینکه یک تیم ناکام شود و بلافاصله دلیل ناکامی فشردگی مسابقات مطرح شود، اتفاق خوبی نیست.
این فشردگی برای همه تیمهاست، هرچند تیمهای شرکت کننده در لیگ قهرمانان آسیا این مشکل را بیشتر لمس میکنند اما بالاخره این مربی است که با استفاده مناسب از ابزارهای خود و یا برنامهریزی مطلوب به موفقیت تیمش کمک میکند.
این هنر و دانش یک مربی است که بتواند با بکارگیری مناسب از نفراتی که دارد، در مقاطع حساس تیمش را از خطر نجات دهد وگرنه هرکسی میتواند در روزهای خوب و بدون دغدغه، برای موفقیت گام بردارد. فراموش نکنیم روزی "آری هان" به ایران آمد و در فاصله زمانی اندک تا دربی پایتخت، با تغییری مناسب، پرسپولیس متحول شدهای را به میدان فرستاد که هنوز یاد و خاطره آن بازی در ذهن هواداران تیم سرخپوش تهرانی باقی مانده است.
آموزش از جام جهانیبیستمین دوره جام جهانی در خردادماه و تیرماه سال جاری در برزیل برگزار شد، مسابقاتی که کلاس آموزشی بزرگ برای تمام مربیان، بازیکنان و علاقمندان به فوتبال در سراسر دنیا است. یکی از آموزشهای بزرگی که این مسابقات دارد، نحوه اظهار نظر و صحبتهای مربیان پس از بازیها است.
ای کاش مربیان فوتبال ایران در کنار توجه به عملکرد مربیان در آمادهسازی تیمها و هدایت آنها در جریان مسابقه، ادبیات مربیان در پایان مسابقات و بعد از شکست و ناکامی تیمهای خود را هم به عنوان الگویی برای صحبتهایشان در نشستهای خبری پیش و پس از بازی مد نظر بگیرند.
قطعا همه میدانند یک تیم در جریان مسابقه ممکن است دچار اشتباه داور، اشتباه بازیکن و یا اتفاقات فوتبالی شود اما اینکه مربیان یاد بگیرند چگونه با این موضوع کنار آمده و ادبیات خود را برای برخورد مطلوب و بازدارنده با این اتفاقات تغییر دهند، یک موضوع مهم است.
دل بستن به بهانهها در بیشتر مواقع تلخیهای ناکامی تیمها را برای هوادارنشان بیشتر میکند اما به کار بردن دلایل منطقی و صحبتهای اصولی ممکن است حاشیهها علیه یک تیم و ناراحتی هواداران آن تیم را کاهش دهد.