فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ اخیراً حسین آذین، نماینده رفسنجان در نطق میاندستور خود در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی مدعی شده که افغانستانیهای مقیم این شهر در حال جمعآوری کمک برای نیروهای داعش هستند.
بر اساس خبر خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا (کد خبر 93060200954)، دیگر اتهاماتی که وی به اتباع افغانستانی منسوب کرد شامل اینها میشود: مشکلات اجتماعی زیادی برای شهر به وجود آوردهاند؛ فرصتهای شغلی را از مردم این شهر گرفتهاند؛ تختهای درمانی را اشغال و کلاسهای آموزشی را نیز تصاحب کردهاند. درباره این سخنان بیپایه و اساس ذکر چند نکته بایسته است:
1- طی چند دههای که ایران میزبان مهاجران افغانستانی بوده، عمده اتهامات کلیای که به این افراد وارد شده، بدون سند و مدرک و یا آمار و ارقام مستند بوده است. بیان سخنانی از این دست که افغانستانیها جرم و جنایت میکنند نه تنها هرگز از پشتیبانی دادههای مستند برخوردار نبوده است، بلکه معدود آمارهای موجود چنین مسئلهای را نفی میکند.
برای نمونه بر اساس آمار ارائه شده از سوی قوه قضاییه، از 228هزار زندانی در ایران، تنها 5 هزار نفرشان افغانستانی هستند که میشود حدود 2%. این در حالی است که جمعیت تقریباً 3 میلیون نفری افغانستانیها در ایران، 4درصد جمعیت ساکن کشور را تشکیل میدهند و بنابراین سرانه جرم افغانستانیها در ایران، نصف میزان جرم خودِ ایرانیها است. جالب اینکه جرم بیشتر افغانستانیهای زندانی در ایران، حضور غیرقانونی در کشور است. مواردی از جنایت این افراد که بسیاری از روزها در روزنامههای ایران منتشر میشود، یکی از دهها مورد جنایتی است که در آن روز در این کشور رخ داده، اما قرعه گزینشی روزنامههای بیاخلاق به نام جرایم اتباع افغانستانی میافتد تا بدین شکل، وجهه آنان را بیش از پیش در ذهن مردم ایران مخدوش کنند.
2- این عادت بسیاری از مسئولین ایرانی شده که هر ناکامی اقتصادی در حوزه عملکرد خودشان را به افغانستانیها ربط دهند. در دولت پیشین این مسئله بسیار برجسته شده بود که بیکاری را ناشی از حضور افغانستانیها میدانستند و بدین ترتیب، عملکرد ضعیف و منفی خودشان را توجیه میکردند. بهعنوان کسی که تاکنون چندین پژوهش برای ادارات و سازمانهای مختلف درباره مشاغل افغانستانیها در ایران انجام دادهام، نادرستی چنین ادعاهایی برایم روشنتر از روز است.
آخرین نمونه از این دست پژوهشها را حدود دو هفته پیش در استان سیستان و بلوچستان که جزو مناطق محروم با نرخ بیکاری بالا است انجام دادم. جالب آنکه پس از ممنوع اعلام کردن این استان برای افغانستانیها و اخراج آنان، بسیاری از مشاغل به تعطیلی کشیده شد. از جمله برخی کورههای آجرپزی، صنایع شیلات؛ و برخی از دیگر فعالیتهای اقتصادی نیز با بحرانهای جدی روبرو گردید که از آن میان میتوان به فعالیت لنجهای ماهیگیری راه دور و نیز حفر چاه اشاره کرد. دلیل این امر هم عدم تمایل مردم بومی به انجام چنین فعالیتهایی است.
در واقع الگوی کاری افغانستانیها در همه جای ایران محدود به مواردی میشود که ایرانیها حاضر به انجام فعالیت در آن حوزه نیستند. جناب آذین یا دیگر مسئولینی که حضور افغانستانیها در حوزه فعالیت خودشان را دلیل بیکاری مردم بومی میدانند، به روشنی بگویند افغانستانیها کدام موقعیت شغلی را در اختیار گرفتهاند که ایرانیها هم حاضر به فعالیت در آن حوزه باشند؟ واقعیت این است که بیشتر ایرانیهای امروزین دیگر حاضر به انجام مشاغل غیردفتری نیستند و کارهای سخت بدنی بدون متقاضی باقی مانده است. اگر نماینده محترم رفسنجان تبعه افغانستانیای میشناسد که پشت میز ادارهای جا خوش کرده و یا در شغلی ساده و بدون رنج مشغول به کار است، نشان دهد.
3- افغانستانیها چنانچه به مراکز درمانی مراجعه کنند، لازم است کلیه مخارج درمانی را پرداخت نمایند. به دلیل همین هزینههای بالا است که در برخی از موارد تا شرایط جسمانیشان وخیم نشود به پزشک مراجعه نمیکنند. دادههای پژوهشی نیز این امر را تأیید میکند (از جمله پایاننامه کارشناسی ارشد حسین میرزایی در رشته انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی که درباره افغانستانیهای شهر قم است). چنانچه تخت بیمارستانهای رفسنجان در زمان مراجعه بیماران ایرانی در اشغال افغانستانیها بوده و جا برای بیماران ایرانی نداشته (که چنین چیزی بعید است)، میتوان حق به نماینده محترم داد. اما چنانچه آقای آذین میخواهد مشکل کمبود تخت بیمارستانی در این شهر را از سر خود وا کند، مسئله دیگری است.
4- تا لحظه حاضر همه کودکان افغانستانی که در ایران درس خواندهاند، هزینههایی را برای تحصیلشان پرداخت کردهاند (برخلاف کودکان ایرانی). این مبالغ که عمدتاً در هنگام ثبتنام از والدین آنها دریافت میشود، خلاف موازین و معاهدات بینالمللی مربوط به امور پناهندگان است. نکته دیگر اینکه تنها کودکان افغانستانیای قادر به تحصیل بودند که اقامتشان قانونی بوده و کودکانی که خانوادههایشان هنوز موفق به دریافت کارت اقامت نشدهاند، در حسرت درس خواندن باقی میمانند (شاید جناب آذین از شنیدن این خبر ناراحت شوند؛ اما بههرحال در پی تلاش های ایرانیان مدافع حقوق افغانستانیهای مهاجر، دریافت شهریه از دانشآموزان افغانستانی در حال حذف است و البته این تلاش ها برای امکان تحصیل دانشآموزانی که کارت اقامت ندارند نیز در جریان است. بخشی از اینها چیزی بیشتر از تعهدات بینالمللی نیست و بخشی دیگر هم جزوی از تعهدات انسانی است).
5- نکته پایانی به ادعای این نماینده باز میگردد که افغانستانیهای این شهر را متهم به جمعآوری کمک برای نیروهای داعش کرده است. لازم است در این زمینه نیروهای اطلاعاتی وارد عمل شده و درستی و نادرستی ادعای آقای آذین را بسنجند. چنانچه ادعای درستی بوده، با افراد خاطی برخوردهای لازم صورت بگیرد و چنانچه این ادعا واهی است از اشاعه چنین شایعاتی جلوگیری شود.
یادمان نرود گاهی برخوردهای خشنی که با افغانستانیهای حاضر در کشور صورت گرفته، نتیجه بیان شایعات از سوی مسئولین آن منطقه بوده که حمله به خانههای افغانستانیهای روستای نظامآباد قزوین، در پی بیان شایعاتی بیپایه توسط یکی از اعضای شورای این روستا، آخرین نمونه از این دست است. برای پیشگیری از تکرار چنین رخدادهایی که نه تنها غیرانسانی و غیراخلاقی است، بلکه وجهه کشور را نزد کشورهای دیگر نیز خدشهدار میسازند، باید با گویندگان سخنان بیپایه و اساس در اینباره برخورد شود.
شما جرم وجنایات هولناکشان را نی مبینید؟
شما بیکاری جوان ایرانی را نمی بینید که آنها به راحتی تصاحبش کرده اند ؟
وهزارها سوال دیگر