دونده 400*4 متر ایران در بازیهای آسیایی گفت: در کاروان دوومیدانی ایران افراد زیادی بودند که نتیجه خوبی نگرفتند اما فدراسیون با برجسته کردن نتیجه 400*4 تلاش میکند ضعفهای خودش را بپوشاند.
در مورد اتفاقی که در مسابقات 4 در 400 متر دوومیدانی بازیهای آسیایی افتاد بحث های زیادی بوده و افراد مختلفی اظهار نظر کرده اند. احسان طهماسبی آخرین نفری است که سرانجام سکوتش را شکست. او که به عنوان مقصر اصلی این اتفاق معرفی شده، در گفتوگو با ایسنا خود را تقصیرکار نمی داند و دیگر دونده این تیم را خطاکار دانسته و حتی فدراسیون دوومیدانی را متهم به برجسته ساختن این خطا برای پوشاندن ضعفهایش میکند.
در ادامه حرفهای احسان طهماسبی را می خوانید: - در اینچئون قرار بر این شد که من به عنوان نفر سوم بدوم و مهدی زمانی چوب را به من برساند. او قبل از مسابقه به من گفت که با یک سرعت بالا چوب را از من بگیر و زمانی که نوبت من شد این کار را انجام دادم. در لحظات پایانی که نزدیک خط 800 متر بودیم، ناگهان سرعت مهدی زمانی کاهش پیدا کرد و من نتوانستم چوب را از او بگیرم. او هم به دلیل عصبانیت چوب را بر زمین کوبید و وقتی که من چوب را از خارج دالان برداشتم تا به مسابقه ادامه بدهم، متوجه شدم که خطای ما محرز شده و دیگر فایدهای ندارد.
- من در مدت زمانی که بعد از مسابقه در اینچئون حضور داشتیم به دلیل ناراحتی در اتاق خودم بودم و حتی سه شبانهروز نیز نخوابیدم چرا که اعتقاد داشتم حق ما ضایع شده و ما میتوانستیم مقام خوبی را به دست بیاوریم.
- من 10 سال است در دوومیدانی فعالیت میکنم و برای موفقیت در این رشته زندگی خودم را گذاشتهام و همیشه هدفم کسب افتخار برای ایران بوده است. به کار بردن جمله خیانت درباره اتفاق صورت گرفته اشتباه بوده و وصلهی ناجوری است که به من و خانواده من زده شده است. پدر من از جانبازان جنگ است و با توجه به سابقه او و سابقه ورزشی من، کار مبتدیانهای است که زود قضاوت کنند و صحبتهای دوندگان دیگر را تایید کنند و اینکه طهماسبی را یک خیانتکار بدانند، کاری شرمآور است.
- فدراسیون با برجسته کردن اتفاقات دوی 400*4 میخواهد ضعفهای خودش را بپوشاند. حدود 25 دوومیدانیکار در بازیهای آسیایی حضور داشتند و نتیجه خیلی از آنها غیر قابل پیشبینی و ضعیف بود. چرا هیچ کس موضوع آنها را پیگیری نمیکند؟ مثلا عملکرد آقای مرادی که اصلا نتوانست در اینچئون بدود اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
- ما با محمد عاکفیان حدود یک ماه بعد از گرفتن ابلاغش به عنوان سرمربی تیم ملی، اردوی آمادگی را در رشت برگزار کردیم اما ما 4 نفر یکبار هم با هم ندویدیم و هیچ رکوردی در داخل ایران نداشتیم. در حالی که دوندگان آمریکایی 4 سال با هم کار میکنند تا فقط به هماهنگی برسند. به نظر من آقای عاکفیان از لحاظ فنی خیلی خوب نبودند و فقط برای تفریح به رشت آمده بودند! آقای غیاثی نیز در طول تمرینها فقط کنار ماساژور تیم بودند و عنوان میکردند که ما تیم را در کره جمع میکنیم و مهم این است که آنها آنجا خوب بدوند. من در اینچئون به هیچ کس نگفتم که به آقای عاکفیان بگویید که ما نتوانستیم تعویض چوب انجام دهیم.
- چند تن از همتیمیهای من در دوی 4 در 400 متر خیلی زودتر از من رفتند و مبلغ 1550 دلار حق الزحمه را دریافت کردند. 5 میلیون تومان پول خیلی زیادی نیست و فقط میتوان با آن دو جفت کفش میخی خرید. آقای غیاثی خودش به دلیل اینکه پول سرپرستان تیمها را دیر پرداخت کردند یک هفته ناراحت بودند و دائم پیگیر این مسئله بودند و اینکه به من گفته میشود بعد از گرفتن این مبلغ دیگر انگیزهای برای دویدن نداشتم، کاملا نادرست است. قبل از اعزام به بازیهای آسیایی نیز هیچ حقوقی به ما پرداخت نکردند و در لحظه آخر گفته شد که حقوق 6 ماه گذشته که ماهی 200 هزار تومان بود به حساب ما واریز شده است که همان پول را برای خرید کفش میخی برای مسابقههای آسیایی هزینه کردیم.
- اختلاف خیلی زیادی بین من و مهدی زمانی وجود نداشت. یک ساعت قبل از آغاز مسابقه ما در اینچئون، او با لحن بدی در تمرینها با من صحبت کرد و آقای گرگانی مربی تیم نیز شاهد این ماجرا بود. او به شکلی با من صحبت میکرد که گویی من یک دونده مبتدی هستم اما من به خاطر اهداف ملی و کسب افتخار برای ایران با او مدارا کردم.
- حدود 5 ماه قبل از آغاز بازیها من از لیست تیم اعزامی به اینچئون خط خوردم و به جای من سینا روحانی که آقای غیاثی با پدر او دوست هستند، در تیم 4 در 400 متر قرار گرفتند. در این لیست احسان مهاجر شجاعی نیز حضور داشت. به نظر میرسد در اردوی رشت اعلام شده بود که روحانی آسیب دیده و بازیهای آسیایی را از دست میدهد به همین دلیل خواستند که من به اردوها ملحق شوم. حتی در لیست اعزام به اردوی بلاروس نیز اسم من وجود نداشت و به جای من مهاجر شجاعی به این اردو رفته بود. در اصل فدراسیون به دلیل اینکه متوجه شده بود با مصدومیتهایی که به وجود آمده تیمش در حال از هم پاشیدن است، به هیات کرمانشاه زنگ زد و پیگیر بازگشت من به اردوی تیم ملی شد. یعنی این اتفاق به خاطر خودشان افتاد نه این که بخواهند ضمانت من را کنند تا به تیم ملی برگردم.
- اردوهای ملی فقط اسمش اردوی آمادهسازی تیم ملی دوومیدانی است. مربی که بتواند دوندگان را به خوبی راهنمایی کند و پیگیر کارهایشان باشد در اردوها وجود ندارد. در واقع مربی حضور دارد اما همه آنها بیشتر تمرکز خود را روی ورزشکاران خودشان میگذارند. من واقعا متاسفم که سالها در ورزش دوومیدانی بودم و در اردوهایی شرکت کردم که فقط اسم ملی بر روی آن وجود داشت. در واقع اکثر بچهها به صورت شانسی انتخاب و راهی تیم میشوند.
- تیم 4 در 400 متر شانس کسب مدال طلا را نداشت. این موضوع جوی بود که فدراسیون دوومیدانی برای کسب سود و منافع به راه انداخته بود تا بتواند از وزارت ورزش بودجه بگیرد. تیم ژاپن با زمان 3.1 اول شد و تیمهای دوم و سوم نیز زیر 3.5 دویدند. در حالی که رکورد ملی ایران 3.7 است. بنابراین حتی اگر رکورد ملی را در اینچئون تکرار میکردیم دستمان به مدال نمیرسید اما این دلیل نمیشود که ما تلاش خود را انجام ندهیم و قطعا اگر خطایی اتفاق نمیافتاد، ما در فینال تلاش میکردیم تا مدال را به دست بیاوریم چرا که من اعتقاد دارم مدال بازیهای آسیایی میتوانست از هر لحاظ زندگی من را تغییر دهد.
- در حال حاضر در کرمانشاه هستم و منظور برخی از افراد را مبنی بر اینکه طهماسبی گم شده است را متوجه نمیشوم. من مانند ورزشکاران دیگر بیکار نیستم که دائم در فدراسیون باشم. شاید سالی یک بار به آنجا مراجعه کنم. هر زمانی که کمیته انضباطی تشکیل شود، من برای ارائه توضیحات به فدراسیون میروم.