کارآگاهان جنایی در حال تحقیق از زن و مردی هستند که اعتراف کردهاند با همدستی یکدیگر شوهر زن را به قتل رساندهاند.
این پرونده از اوایل تابستان با شکایت زنی جوان به جریان افتاد. این زن که کوکب نام دارد با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از ناپدید شدن شوهرش به نام فرهاد خبر داد و گفت: «فرهاد صبح امروز-روز حادثه-طبق معمول سوار بر خودرواش به محل کارش رفت اما ظهر بهموقع برنگشت. بعد از چندساعت نگران شدم و چندبار با تلفن همراهش تماس گرفتم اما موبایلش خاموش بود به همین دلیل حدس میزنم اتفاقی برای فرهاد افتاده باشد.»
کارآگاهان مشخصات فرهاد و خودرو او را ثبت و جستوجو برای یافتن مرد مفقودشده را آغاز کردند. این تلاشها چند روز بعد به کشف اتومبیل فرهاد منجر شد. خودرو در محلی خارج از شهر رها شده بود و بهنظر میرسید فرد یا افرادی قصد داشتند آن را به آتش بکشند. این سرنخ سبب شد ماموران احتمال کشتهشدن فرهاد را مطرح کنند اما اثری از جنازه نبود به همین دلیل تحقیقات ادامه یافت تا اینکه حدود سه ماه بعد خبر رسید جسد مردی در رودخانهای اطراف تهران پیدا شده است. مقتول که با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده بود شباهت زیادی به فرهاد داشت به همین سبب خانواده مرد جوان روانه پزشکیقانونی شدند. آنها بعد از رویت پیکر مرد ناشناس تایید کردند جنازه متعلق به فرهاد است. پس از آن تیمی از افسران جنایی، رسیدگی به این پرونده را برعهده گرفتند. آنها پیش از هرچیز به بررسی زندگی خصوصی مقتول پرداختند و فهمیدند او از مدتی قبل با کوکب دچار اختلاف شده بود.
کارآگاهان درباره روابط خصوصی زن جوان تحقیق کردند و پی بردند او از مدتی قبل با مردی به نام هاشم رابطه دارد. همین رابطه پنهانی میتوانست به انگیزهای برای قتل تبدیل شود به همین دلیل زن و مرد جوان بازداشت شدند. هاشم که ابتدا منکر جنایت بود وقتی تحت بازجویی تخصصی قرار گرفت جزییات ماجرا را توضیح داد. او گفت: «مدتی قبل در پارک با کوکب آشنا شدم. بعد از آن به صورت تلفنی و پیامکی با هم در ارتباط بودیم و بعد از مدتی به هم علاقهمند شدیم اما هر دو متاهل بودیم. در این اثنا همسرم همه چیز را فهمید و سعی کرد مرا از ادامه رابطه با کوکب منصرف کند اما وقتی موفق به این کار نشد با شوهر کوکب تماس گرفت و همه چیز را با او در میان گذاشت. بعد از آن درگیریهایی میان ما شروع شد. من و فرهاد چند بار یکدیگر را تهدید کردیم تا اینکه بالاخره او را کشتم.»
هاشم ادامه داد: «در صحبتهایی که با کوکب داشتم به این نتیجه رسیدیم که چارهای جز کشتن شوهر او نداری ما نقشهای را طراحی کردیم و یکشب وقتی فرهاد خوابید کوکب در خانه را باز گذاشت تا من داخل بروم و همسرش را بکشم. وقتی بالا سر فرهاد ایستادم هر کاری کردم، نتوانستم او را به قتل برسانم به همین دلیل پشیمان شدم و از خانه بیرون رفتم. چندروز بعد دوباره به فکر قتل افتادیم و اینبار نیز با کوکب نقشهای کشیدیم. بالاخره او را با چاقو از پا درآوردم. بعد جسد را داخل خودرو خودش گذاشتم و به اطراف تهران بردم. اول ماشین را آتش زدم و بعد هم جسد را در رودخانه انداختم. ما تصور میکردیم نقشهمان هیچ وقت فاش نمیشود به همین دلیل کوکب به پلیس خبر داد شوهرش گم شده است.»
کارآگاهان در ادامه به بازجویی از زن جوان پرداختند. او نیز اظهارات همدستش را تایید کرد و گفت: «به هاشم علاقهمند شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم اما شوهرم مانع من بود به همین دلیل به فکر قتل افتادیم.»
بنابر این گزارش متهمان در حال حاضر در بازداشت بهسر میبرند و بازجویی از آنها ادامه دارد.
واقعا متاسفم
یکی حماقت و دیگری ...
(دومیش به درد شما نمی خوره)!!!
....ما نقشهای را طراحی کردیم و یکشب وقتی فرهاد خوابید کوکب در خانه را باز گذاشت تا.......