روز مصاحبه با احترام علینژاد، چشمم با عقلم مدام درگیر بود. عقلم هی میزد که زنی تاکسیران روبهرویم نشسته، ولی چشمم به کمتر از پست مدیریت برای او رضایت نمیداد.
جام جم در ادامه نوشت: این را به خودش هم گفتم که او تعارف کرد و تشکری، ولی وجنات این زن راننده محجبه نه کتمان شدنی بود و نه تعارف بردار. او سال گذشته به واسطه امانتداری و حسن معاشرت با مسافران، جایزه تاکسیران برتر پایتخت را برنده شده که اگر قرار باشد به واسطه خلاقیت هم به او جایزه داده شود، آموزش قرآنی که او در تاکسی اش برای بچه های سرویس مدرسه راه انداخته، بهانه خوبی است.
در پراید زهوار دررفته او و در لابه لای آه و ناله هایی که از بند بند تاکسی اش بیرون می زد، درباره جزئیات زندگی این زن تاکسیران با هم گپی زدیم که ارزش خواندن دارد.
شما یکی از تاکسیران های برتر پایتخت هستید، چرا برنده این جایزه شدید؟
سال گذشته از سازمان تاکسیرانی با من تماس گرفتند و گفتند حتما به سازمان بیا. اما من فکر می کردم این بار هم از همان احضارهای همیشگی است و چون سرم شلوغ بود، مراجعه نکردم. ولی چند بار تماس گرفتند و گفتند حتما باید بروم. روزی هم که رفتم چند سوال از من پرسیدند که کمی عجیب بود. مثلا گفتند شما بودی که چمدان یک مسافر را به او برگرداندی یا این که تا به حال شده با مسافران درگیر شوی. چند روز بعد از این ماجرا هم من را به همایشی دعوت کردند که باز هم نمی دانستم برای چیست که بعد معلوم شد 20تاکسیران تهران را انتخاب کرده اند و من تنها زن تاکسیران برتر هستم که به علت امانتداری و رضایت مشتری جایزه گرفته ام.
جایزه چه بود؟
تندیس، لوح سپاس و دو میلیون تومان پول نقد.
این هدیه باعث شد که تاکسیرانی بهتر از قبل باشید؟
من همیشه سعی می کنم خوب باشم و ذاتا با مردم سازگار هستم، جایزه هم روی رفتارم اثر نداشته.
چند سال است راننده تاکسی هستید؟
هشت سال.
از کدام خط شروع کردید؟
فرودگاه مهرآباد.
چرا آنجا؟
شنیده بودم درآمدش خوب است.
چرا رانندگی تاکسی؟
نیاز مالی باعث شد. چون راننده تاکسی بانوان هستم، امنیتش هم انگیزه دیگرم بود.
خانواده تان مخالفتی ندارند؟
همسرم نه، چون از کارافتاده است و می داند برای امورات زندگی چاره ای جز این نیست. اما پسرهایم بعضی وقت ها اعتراض می کنند.
به چه چیز معترضند؟
به این که کمتر خانه هستم و وقتی هم می رسم آن قدر خسته ام که زود می خوابم.
درآمد راننده های تاکسی خوب است؟
بله، البته بستگی دارد به این که روزی چند ساعت کار کنی و این که خودرویت سرحال باشد.
خودروی شما سرحال نیست؟
نه، مدل 86 است و زهوارش دررفته. نصف چیزی که درمی آورم خرج خودش می شود.
با این خودرو بی جان چقدر درمی آورید؟
تقریبا ماهی 1.5 میلیون تومان، البته ماهی 500 تا 600 هزار تومان خرج خودرو می شود.
اما این مبلغ خیلی کمتر از چیزی است که مردم فکر می کنند. بعضی ها می گویند راننده های تاکسی حداقل ماهی سه میلیون تومان را دارند.
البته میزان درآمد بستگی به میزان کار دارد، ولی اگر یک راننده خانم از صبح تا شب کار کند، در نهایت ماهی دو میلیون تومان درمی آورد. من هم دیگر طاقت کار کردن بیش از این را ندارم، الان ساعت 6 صبح بیدار می شوم و تا 5 و 6 عصر پشت فرمان هستم، ساعت 10 شب هم چشمم خود به خود بسته می شود.
دست به آچار هستید؟
نه، اما چون بارها مکانیکی رفتم و خودرو را تعمیر کردم، تقریبا عیب خودرو را می فهمم، اما خودم نمی توانم تعمیر کنم.
ماجرای رانندگی شما با چادر چیست؛ چرا چادر؟
این طور راحت ترم. حجاب به من امنیت می دهد. یک جور عادت هم است، فکر می کنم بدون چادر همه نگاهم می کنند.
الان می شود گفت تهران را مثل کف دست بلد هستید؟
در فرودگاه که کار می کردم همه جا را بلد بودم، حالا هم محدوده ها را بلدم. الان اما همه کوچه پس کوچه های مناطق 13 و 14 را می شناسم.
چرا از فرودگاه بیرون آمدید؟
ساعت کارش زیاد بود و مجبور بودم زمان زیادی از خانواده ام دور باشم. محیط هم خیلی مردانه بود، لحظه شماری می کردم از آنجا بیایم بیرون.
با هم خطی هایتان دعوا کرده اید؟
اصلا، روحیه جنگجویی ندارم، هر جا هم که موقعیت دعوا باشد از آنجا دور می شوم. اما همه خانم های راننده این طور نیستند و مجادله می کنند و نمی گذارند حرفی توی دلشان بماند.
تا به حال شده از رانندگی کلافه شوید و تصمیم بگیرید دیگر ادامه ندهید؟
بله، گاهی پیش می آید.
چه جور اتفاقی شما را به ته خط می رساند؟
خستگی کار و خرابی خودرو.
در خیابان ها برخورد راننده های مرد چطور است؟
بعضی هایشان حضور ما را تحمل نمی کنند، بعضی ها هم می خواهند زور بگویند.
یعنی از این حرف های پوسیده می زنند که زن ها راننده نیستند؟
بله، گاهی از این حرف ها می زنند، اما خیلی زود پشیمان می شوند.
چه کار می کنید؟ کل می اندازید؟
گاهی بله، مجبور می شوم با آنها کورس بگذارم.
بدترین اتفاقی که تا به حال برایتان پیش آمده چه بوده؟
خدا را شکر بدترین اتفاق در ذهنم نیست. فقط یک بار خودرویم را جلوی خانه پارک کرده بودم که یک خودرو از پشت به آن کوبید و شاسی اش را حسابی خراب کرد. راننده تاکسی فرودگاه هم که بودم بعضی ها سر قیمت بحث می کردند که خوشایند نبود. چند بار هم پیش آمد که مسافرها داخل خودرو با هم دعوا کردند و مجبور شدم آرامشان کنم.
شما که از آن قبیل راننده هایی نیستید که سر درد دلشان با مسافران باز می شود؟
من هیچ وقت سر حرف را باز نمی کنم، اما اگر کسی با من حرف بزند و تشخیص دهم حرف زدنم با او فایده دارد، این کار را می کنم، وگرنه ترجیح می دهم شنونده باشم.
تا به حال آدم های مشهور را سوار کرده اید؟
بله، فرودگاه که بودم چند بازیگر مسافرم بودند؛ بهاره رهنما، افسانه بایگان، اکبر عبدی، سیاوش طهمورث و مریم امیرجلالی.
اینها شبیه آدم هایی که در تلویزیون می بینیم، بودند؟
نه، اصلا. خودشان بودند و البته آدم هایی خوب به نظر می رسیدند.
سر کرایه که چانه نمی زدند؟
چون تاکسیمتر داشتم و تعرفه ها مشخص بود، امکان چانه زدن وجود نداشت.
به نظر ما مسافرها، تاکسیمتر به ضرر مردم است، به نظر شما این طور نیست؟
به اعتقاد من تاکسیمتر به ضرر راننده است، اما به نفع مشتری است، چون شاید مردم مجبور شوند کمی بیشتر از کرایه خودروهای گذری بپردازند، اما امنیت دارند.
می دانید در تهران چند راننده تاکسی خیلی مشهور وجود دارند مثل مهربان ترین راننده شهر، راننده سمند شادی یا تاکسی سبز. اینها را می شناسید؟
نه متاسفانه. ولی می دانم یکی از راننده های تاکسی فرودگاه در مسیر به مسافرانش کتاب می دهد و این کتاب ها را به کسانی که بشناسد، امانت می دهد.
حالا که دانستید چنین راننده هایی در شهر وجود دارند، ترغیب نشدید کاری شبیه آنها بکنید و مشهور شوید؟
بله، دوست دارم کار متفاوتی انجام دهم. البته چون من سرویس مدرسه هم هستم از اول سال تحصیلی امسال یک کار متفاوت را شروع کرده ام و به بچه های داخل سرویس قرآن یاد می دهم.
یعنی همه با هم سوره های کوچک قرآن را حفظ می کنیم و هر هفته یک سوره را تمرین می کنیم. بچه ها هم این کار را خیلی دوست دارند و استقبال می کنند. اگر هم روز شهادت یا ولادت یکی از ائمه و اهل بیت باشد، این موضوع را به بچه ها یادآوری می کنم و درباره این روز با آنها حرف می زنم.
پس هم راننده هستید، هم مبلغ مذهبی؟
اگر بشود این طور حساب کرد، بله.
فکر می کنم راننده تاکسی بودن را دوست دارید، درست است؟
بله، دوست دارم چون منبع درآمد من است.
چه توصیه ای برای راننده های همیشه عصبی و معترض تاکسی دارید؟
کسی که این کار را انتخاب می کند باید صبور باشد، ضمن این که باید بداند بین مسافرها هم آدم خوب پیدا می شود و هم آدم بد و این که اگر کسی بتواند با آدم های بد کنار بیاید، آدم خوبی است وگرنه زندگی با آدم های خوب که هنر نیست.
تاکسیرانی قولی داده که به آن عمل نکرده باشد و حالا به آن دلیل ناراحت باشید؟
با این که اقساط خودرویم تمام شده، ولی هنوز تاکسی به نامم نیست، مشکل از تاکسیرانی هم نیست بلکه از شرکت تاکسی بی سیم بانوان است که بدهکار بانک است و سند خودرو های ما را در رهن نگه داشته. دوست دارم این مشکل زودتر حل شود، چون خودرویم عمرش را کرده و دیگر امنیت ندارد.
قرار نیست مشمول نوسازی شوید؟
الان تاکسی های مدل 83 را نوسازی می کنند، خودروی من که مدل 86 است می ماند برای سه سال دیگر که تا آن موقع باید با آن بسازم.
فکر می کنید تا چه زمانی تاکسیرانی را ادامه دهید؟
تا هر وقت که خدا بخواهد یا تا هر زمان که راه بهتری برایم باز شود.