چند ماه گذشته دو مورد از سرقت علمی اساتید برجسته در حوزه علوم انسانی در فضای رسانهای کشور منعکس شد و جنجال زیادی برانگیخت، اما این داستان بیفرجام، سه ماهی در سکوت گذشته؛ آیا آب از آسیاب افتاده است؟
به گزارش ایکنا، چهارده آبان امسال بود که یکی از کاربران مهمان در سایت دیلیپرس مدعی شد، یکی از اساتید برجسته دانشگاه تهران در حوزه علوم انسانی، در برخی از آثار خود به دستبرد فکری اقدام کرده است.
انتحال، دزدی علمی، دستبرد فکری یا ایده دزدی «تخصیص دادن خلاقیت ادبی یا پژوهشی دیگری یا بخشی از آن یا متن ناشی از آن به خود، گویی که خود شخص آن را خلق کرده است» تعریف شده است.
دیری نگذشته که مجله ارگانون اف یکی دیگر از مقالات این استاد را منتشر کرد و تمام این مقاله، کلمه به کلمه از مقاله «اندرو کارپنتر» رو نویسی شده بود. ماجرا ادامه یافت و دانشجویان و علاقهمندان به حوزه فلسفه که استاد جاعل در آن چهرهای شاخص به حساب میآمد، از صحت و سقم خبر میپرسیدند. یک ماه بعد یکی از روزنامههای سراسری در مطلبی درباره سرقت علمی در ایران، خبر از موارد دیگر انتحالهای همین استاد داد. مدیر گروه فلسفه دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه شرق در همین زمینه گفته بود که مکاتبه با این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هنوز به نتیجه نرسیده است و کمیتهای از برجستهترین اساتید، برای بررسی موضوع سرقت علمی ایشان تشکیل شده است.
یک ماه بعد بود که مورد دیگری در دانشگاه علامه طباطبایی گزارش شد. باز استادی در گروه فلسفه در یکی از مقالات خود چهار و نیم صفحه از کتاب «ماریتن» را بدون ذکر منبع منتشر کرده بود. هرچند این استاد از ریاست گروه فلسفه این دانشگاه کنار گذاشته شد، هیچ واکنش دیگری در این خصوص به عمل نیامد.
پس از سه ماه سکوت خبری در این خصوص حالا محمدرضا رضوانطلب رئیس مرکز جذب اعضای هیئت علمی وزارت علوم تحقیقات و فناوری، خبر از احراز تقلبهای علمی با استفاده از نرمافزار داده است. اما آیا وجود تقلب در بالاترین سطوح علمی با نرمافزار قابل احراز است؟
هنوز بازار مدرکگرایی داغ استهنوز بازار کلاسهای کنکور داغ است. از مقطع کارشناسی بگیر تا دکترا، بسیاری از داوطلبین امتحانات کنکور سراسری به دنبال خرج پول برای اخذ مدرک هستند، چند سالی است که دانشگاههای مجازی و غیر انتفاعی نیز با قیمتهای گزاف در همه مقاطع و بدون کنکور دانشجو میپذیرند. میتوان از مدرکگرایی به عنوان یک آفت در نظام آموزشی ایران یاد کرد. چند سال پیش نظام آموزش و پرورش در ایران سیستم نمرهدهی در مقطع ابتدایی و نظام مردودی را به صورت کلی حذف کرد. بر این اساس، دیگر دانش آموزان به خاطر رد شدن در یک درس از رفتن به سال بعد منع نمیشوند. هدف نظام آموزشی تسهیل آموزش و حذف اضطراب برای ادمه تحصیل است و همه دست به دست هم دادهاند تا بر حجم مدارک افزوده شود.
به نظر میرسد مدرکگرایی برای خود بازار خوبی ایجاد کرده باشد. شما دیگر لازم نیست برای نوشتن مقاله و چاپ آن در مجلات داخلی و بینالمللی زحمتی بکشید. کافی است یک سر به میدان انقلاب بزنید تا از میان عرضه کنندکان مقاله علمی و پایان نامه یکی را انتخاب کنید. سوال اساسی اینجاست با اخذ مدرک چه تغییری در نظام آموزشی و یا اجتماعی صورت گرفته و یا چه مشکلی حل میشود؟
دانشگاه عضو مقطوع جامعهدانشگاههای ایرانی که تعدادشان کم هم نیست، جایگاه خوبی در ردهبندی دانشگاههای جهان ندارند. این مراکز آموزش عالی در تولید علم از صافیهای جهانی خوب رد نمیشوند. نظام آموزشی کشور از نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به کلی جدا شده است و گویا پیوند ارگانیکی میان نهاد دانش و دیگر نهادهای اجتماعی وجود نداشته و این نهاد عضوی مقطوع در پیکر حیات اجتماعی است. بر اساس آخرین آمارها، سهم تحقیق و توسعه در تولید ناخالص ملی تنها چهار دهم درصد است.
نیم نگاهی به حوزههای اجتماعی نشان میدهد که علم خریدار ندارد. برای اثبات این ادعا کافی است به وضعیت این حوزهها نگاه کرد. در حالیکه پشت صنعت در ایران به دولت گرم است، تولیدات ایرانی در مقایسه با وضعیت کشورهای رو به توسعه ناچیز است. گویی این حقیقت هنوز به تمامه درک و عملیاتی نشده است که تولید صنعتی بدون تولید علم و دانش میسر نخواهد شد. در حوزه اجتماعی شاهد هستیم که نهادهای تصمیمساز و اجرایی فاقد یک برنامه مدون پژوهشی منجر به نتیجهاند و گه گاه تنها آمارهایی تکاندهنده از بحرانهای اجتماعی منتشر میشود. بیشک دانشگاه در کشورهای توسعه یافته ارتباط ارگانیکی با نهاد اجتماعی و تولید در جامعه دارد.
از سویی دیگر، پس از طی یک مقطع دانشگاهی تضمینی برای یافتن جایگاهی کاری در زمینه آن رشته دانشگاهی وجود ندارد. وقتی دانشگاه کارکرد اصلی خود یعنی تولید علم را وا مینهد، به نهادی بیفایده بدل میشود. انبوه پایاننامههایی که در طول یک روز در دانشگاههای کشور دفاع میشوند را در کنار عدم ارتباط ارگانیک علم و جامعه بگذاریم، متوجه میشویم که چرا نباید نظارتی در این خصوص وجود نداشته باشد. کمتر پایاننامهای در کشور پیدا میشود که در خصوص مسئلهای که انتخاب کرده است، در فضا علمی کشور چالشی برانگیزد. پایاننامه مانند مشقهای شب دوران مدرسه تنها برای نمره نوشته میشود و نه کسی دیگر جز دست اندرکاران جلسه دفاع آنها را میبیند و نه از آنها بهره میجوید.
نظارت بر نهاد علم وقتی معنادار خواهد بود که این نهاد دارای کارکرد باشد و کارکرد را نمیتوان به صرف نشان دادن آمار پایاننامه اثبات کرد. شما صرفا وقتی نظارت قابل قبولی روی یک کار و یا نهاد خواهید داشت که موضوع نظارت برایتان حائز اهمیت و فائده باشد.
انحصارطلبی علمی در دانشگاههای کشوردر فقدان پیوند میان دانشگاه و جامعه، آکادمی به محیطی انحصاری بدل میشود. اساتید دانشگاه جایگاه خود را ثابت دانسته و از پذیرش اساتید جدید که میتوانند به عنوان رقیب برایشان باشند خودداری میکنند. یک ابزار بیفایده همواره در معرض فساد و ناکارآمدی بیشتر است. وقتی شما از یک وسیله استفاده نمیکنید کمتر در سلامت و کارآمدی آن نظارت خواهید داشت. انحصارطلبی علمی در دانشگاههای کشور نظارت درونی به این حوزه را بسیار کم میکند. امروزه بسیاری از نخبگان و دانشجویان ممتاز به علت عدم امکان جذب در دانشگاهها جلای وطن میکنند. این انحصارطلبی علمی در دانشگاهها علاوه بر اینکه معلول مشکل قطع با جامعه است، خود علت آن نیز هست.
آیا آب از آسیاب میافتد؟همواره یک متخلف در هر زمینهای منتظر است تا آب از آسیاب بیفتد و مراد از این استعاره آن است که نظارت و پیگیری در زمینه تخلف به فراموشی سپرده شود. پس از آنکه آبی که در آسیاب در جریان است، از رونق افتاد متخلف میتواند تخلف خود را از سر بگیرد. به نظر میرسد همچون هر فسادی، سرقت علمی معلول ریشههایی اساسیتر از اهداف سودجویانه فردی است. متخلفان تنها در شرایطی میتوانند به تخلف دست بزنند که زمینه تخلف وجود داشته باشد. مدرکگرایی، عدم وجود پیوند میان دانشگاه و جامعه و مافیای علمی در کشور را میتوان از علل اصلی به جریان افتادن آب سرقت علمی دانست. نهاد علم مبتنی بر تاریخی هزار ساله است، اما از چهار قرن پیش و آغاز علم جدید زمینه تحقق دانشگاهی کارآمدفراهم شده است. از قرن ۱۷ و ۱۸ میتوان شاهد این توسعه در قالب هایی چون تاسیس آکادمیهای علوم، انتشار نشریات علمی، تالیف کتب درسی، توجه به برگزاری نمایشگاهها و موزهها با مضامین علمی و فناورانه و…. . بود. برنامهریزیهای بلند مدتی که در زمانهای دور در اروپا رخ داد و امروز آن را در بالاترین سطح علمی قرار داده است. با وجود علت سرقتهای علمی به نظر میرسد در زیر پوست دانشگاه، آب انتحال هنوز در جریان باشد.
نگاهی به متون دینی نشان میدهد که موضوع امانتداری مورد تاکید فراوان قرار گرفته است و دروغ و برقراری نسبتهای بر خلاف واقع مورد تایید قرآن و اسلام نمیتواند باشد. بر اساس چنین مبانی است که پس از استفتاء از حضرت آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی در خصوص فروش پایاننامه، ایشان این امر را جایز ندانستند. سرقت علمی اگر چه موضوعی عمومی و مبتلابه کل جامعه دانشگاهی است؛ اما به جاست که به واسطه تاکیداتی که در این زمینه وجود دارد، این مورد در میان پژوهشگران قرآنی مورد توجه و بررسی ویژه قرار بگیرد.
طبیعی است که بررسی انتقادی این موضوع نیز بر سبیل آسیبشناسی در حوزه و دانشگاه راه را در این رشته بر منتظران افتادن آب از آسیاب پیشگفته ببندد.
اساتید آزااادند