فرارو- آمارها از بالارفتن مداوم سن ازدواج در جامعه خبر میدهند. علی ربیعی (وزیر کار و رفاه) از افزایش سن ازدواج در جامعه و افزایش آمار زنان مجرد ابراز نگرانی کرده است. این اولینبار نیست که مسئولین و آمارها از افزایش تجرد ناخواسته زنان سخن میگویند.
گذشته از آمارها و ارقام و هشدارها نسبت به تبعات اجتماعی این موضوع، چه عواملی را باید در تجرد ناخواسته زنان سهیم بدانیم؟
یک جامعهشناس میگوید: مشکلات اقتصادی، مولفههای جامعهشناختی و روانشناختی، تغییر در سبک زندگی و نگاه به ازدواج و تصور منفی برخی از مردان به ازدواج از عوامل تجرد ناخواسته زنان در جامعه است.
مریم جمشیدی (جامعهشناس و پژوهشگر حوزه زنان) در گفتگو با فرارو، گفت: بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران موضوع جدیدی نیست. اما به طور کلی بر سر دلایل افزایش سن ازدواج اختلافاتی وجود دارد.
جمشیدی درباره انواع تجرد زنان توضیح داد: در توضیح افزایش آمار تجرد میان زنان، باید دقت کرد که درباره چه نوع تجردی صحبت میکنیم؛ تجرد خودخواسته و یا تجرد ناخواسته. در آمار و ارقامی که درباره تجرد زنان داده میشود، هر دوی این نوع از تجرد جای میگیرد. البته ما نمیتوانیم بخش زیادی از دختران و پسرانی را که در سنین پایین ازدواج میکنند نادیده بگیریم. بیشتر آماری که در این رابطه وجود دارند، به افراد متولد اواخر دهه 50 و یا اوایل دهه 60 باز میگردد.
وی گفت: در اینجا ما درباره افزایش تجرد ناخواسته در میان زنان سخن میگوییم. چهار عامل را میتواند در این نوع از تجرد در نظر گرفت.
این پژوهشگر با اشاره به 4 عامل اثرگذار در تجرد ناخواسته زنان، تشریح کرد: مسائل اقصادی یکی از مهمترین دلایلی است که بسیاری از تحلیلگران نیز بر روی آن تاکید داشتهاند. مشکلات اقتصادی، بیکاری، درآمد پایین و... پسران را از شروع زندگی و مسئولیتهای مالی آن ترسانده است. به اعتقاد بسیاری از مسئولان و جامعهشناسان، اگر مشکلات اقتصادی در میان جوانان کاهش پیدا کنند، تجرد در میان زنانِ آماده ازدواج کمتر خواهد شد.
جمشیدی همچنین گفت: مولفههای جامعهشناسی و یا روانشناسی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. در فرهنگ تربیتی جامعه ما، دختران مسئولیتپذیرتر از پسران بار آمدهاند که همین امر آمادگی آنها را برای ازدواج افزایش میدهد. پسران اما به دلایل روانشناختی و تربیتی سختتر و دیرتر زیر بار ازدواج میروند. برای تعدیل این موضوع خانواده و سیستم آموزشی نقش موثری میتوانند داشته باشند تا افراد را مسئولیتپذیر بار بیاورند.
این جامعهشناس درباره تصور مردان نسبت به ازدواج اظهار کرد: یکیدیگر از عوامل، که میتواند از نگاهی بدبینانه ناشی شود، ترسی است که برخی از پسران و مردان نسبت به زنانی که ازدواج را با معاملهای اقتصادی اشتباه گرفتهاند، دارند. ترس از گرفتن مهریه، ممکن است آمار این افراد در میان مردان زیاد نباشد، اما به هرحال تصور آنها را نسبت به زنان، بدل به تصوری معاملهگرانه کرده است.
جمشیدی با اشاره به یک اتفاق جدید در جامعه ما، گفت: اما یک مسئله بسیار مهم نیز در تحلیل این مسئله اجتماعی وجود دارد. تغییر الگوهای زندگی چیزی است که در ازدواج دختران بسیار تاثیرگذار است. در گذشته تعداد زیادی از دختران با اعتقاد بر زندگی ساده و داشتنِ حداقل امکانات وارد زندگی زناشویی میشدند. در حال حاضر اما دختران از نظر اقتصادی و مالی ایدهآل گرا شدهاند و به دنبال فردی میگردند که بتواند از نظر مالی مولفههای مشخصی را داشته باشد. برای مثال یکی از این مولفهها که بسیاری از دختران بر آن تاکید دارند، داشتنِ خودرو است.
مریم جمشیدی همچنین به تجرد خودخواسته در میان زنان اشاره کرد و گفت: گذشته از تجرد ناخواسته، قِسمی از آمار به تجرد خودخواسته زنان در جامعه بازمیگردد. دلایل متعددی میتوان برای این تجرد برشمرد. یکی از این دلایل ممکن است در نگرانیای باشد که یک زن نسبت به ازدواج خود دارد؛ روبرو شدن با شکست، داشتن سابقه ذهنی و تاریخی بد نسبت به ازدواج، بدبینی و... .
این پژوهشگر اجتماعی با آوردن مصداقی از شوخیهایی که پسران در رابطه با انتخاب دختر مناسب برای ازدواج میکنند، توضیح داد: یکی شوخی جدیدی میان پسران و مردان جوان باب شده است که میگویند "ما دنبال زنی هستیم که خانهدار باشد!" این ممکن است در ظاهر یک شوخی بهنظر برسد اما امری جدی است. خانهداری در اینجا به معنای داشتن زنی با مولفههای سنتی نیست، بلکه به معنای زنی است که از نظر اقتصادی جایگاه و وضعیت مناسبی داشته باشد. برای زنان و دختران ما – از هر طیف فکری که باشند – خوشایند نیست که فردی به دلیل وضعیت اقتصادی با آنها ازدواج کند، در نتیجه به دلیل ترس نسبت به این موضوع تجرد را ترجیح میدهند.
جمشیدی با یادآوری آماری از یک دهه پیش درباره تعداد پسران و دختران آماده ازدواج، گفت: در سالهای 83-1382 آماری منتشر شد که در آن گفته شده بود تعداد پسران در جامعه از دختران کمتر است. این آمار توانست به سرعت تاثیرات منفی خود را بگذارد. یکی از این تاثیرات، تولید و بازتولید جُکها و مطالب طنزی است که از ازدواج زنان و کمبود مردان سخن میگوید. در همان زمان، بسیاری از جامعهشناسان به انتشار چنین آماری اعتراض کردند و از تبعات آن سخن گفتند. این جامعهشناسان معتقد بودند دلیل این امر ازدواج مردان با زنانی است که در سنین بسیار پایینتری از آنها قرار دارند. از آن زمان تا کنون متخصصان علوم اجتماعی سعی کردند این پیشفرض غلط را تغییر دهند و بگویند ازدواج با زنی که از شوهرش بزرگتر است بدونِ ایراد است.
مریم جمشیدی در انتها گفت: درباره بیشتر بودن سن زنان از مردان در ازدواج، ما به نمونههای اسلامی نیز توجهی نمیکنیم. پیامبر اسلام نمونه خوبی در این امر است چرا که همسر او از خودش بزرگتر بود. البته در حال حاضر و بهمرور زمان، ازدواج با چنین اختلافات سنی در حال انجام است و به مرور جایگاه خود را باز خواهد کرد.
- خودمون از ساعت 8 صبح كار ميكنيم تا عصر
- خونه و ماشين از خودمونه
- فكر اقتصادي و سرمايه گذاري از خودمونه
اونوقت بريم كي آدم بي مصرف و بيكار رو بياريم شريك اموالمون كنيم كه چي بشه؟!
فردا خودشو و خانوادش برامون حرف دربياره كه مرده شوهر بودي كه منو قبول كردي؟!
در مورد پسران موفق هم همينه طرف چند سال جون كنده درس خونده كار كرده خونه زندگي درست كرده كه يكي از راه برسه واسش سروري كنه؟!
نه آقا من يكي آقا بالاسر نخواستم.