فرارو- شبه نظامیان جدید سوریه علیه داعش وارد جنگ می شوند اما سکوت شان تاوان سختی داشت.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از
دیلی تلگراف، کینو گابریل نیز مانند بسیاری از مبارزان سوری، چهار سال پیش یک دانشجو بود و دوره آموزشی دندانپزشکی را می گذراند.
او هم مانند بسیاری از مردم سوریه در مقابل فراخوان جنگ ایستادگی کرد تا اینکه تهدید را در دروازه شهرها و روستاهایی دید که در آنجا بزرگ شده بود.
او هم مانند هزاران نفر دیگر، خیلی زود خود را اسلحه به دست در زمستان سوریه دید که برای حفظ جانش، نخستین قتل ها را مرتکب می شود.
با این حال در این جنگ ظالمانه، گابریل یک مورد نادر است. او یک مسیحی است، یکی از اعضای اقلیتی که هم در جنگ سوریه و هم در جنگ عراق، به صورت ناامیدانه ای تلاش کرد در حاشیه بماند. اما دیگر نه. شبه نظامیان مسیحی چند سالی است که شکل گرفته اند، بعضی اوقات در محله ها پاسبانی می دهند، برخی مواقع کمی دورتر. اما حال آنها در نخستین جنگ اصلی خود حضور یافته اند.
آنها طی هفته گذشته در اتحاد با نیروهای دفاعی کرد علیه نیروهای داعش در جبهه اصلی جنوب غرب سوریه جنگیدند. آنها بخت و اقبال متفاوتی داشته اند اما حضورشان باعث تقویت مسیحیان خاورمیانه در سراسر جهان شده است. بسیاری از آنها در پی آشوب دوره پس از صدام در عراق، از این کشور گریختند.
گابریل که از طریق اسکایپ از شهر قامشلی در نزدیکی خط مقدم صحبت می کرد گفت: «ما دیدیم که در سال 2003 چه اتفاقی در عراق رخ داد. مردم ما تنها گذاشته شدند، بدون آنکه ارتشی باشد که از آنها دفاع کند. اکثریت مردم ما به دلیل حملات القاعده و دیگر گروه ها مهاجرت کردند. آنها نمی توانستند از خودشان دفاع کنند. ما از آن اتفاق درس گرفتیم و خود را آماده کردیم.»
در سال 2003 جمعیت مسیحی عراق بیش از یک میلیون نفر بود. حال این رقم به کمتر از نصف کاهش یافته است. در ژوئن سال گذشته، بیش از 600 هزار نفر از آنها، در پی حمله داعش به نینوا از خانه های خود آواره شدند.
در سوریه طی سال 2011، زمانیکه اعتراضات علیه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه آغاز شد، کلیسا دچار دودستگی بود، بسیاری از اسقف ها از رژیم اسد حمایت می کردند اما افرادی هم به نیروهایی که فعالیت های آزادی خواهانه ای علیه اسد داشتند، می پیوستند.
با این حال تا پیش از کشتار ساکنین روستاهای مسیحی و کلیساها توسط جبهه النصره و بعد توسط داعش، تعداد کسانی که خود را مجبور به شرکت در جنگ می دانستند، اندک بود.
مسیحیان شاهد به آتش کشیده شدن کلیساها و شکسته شدن صلیب ها بوده اند و دیده اند که مردم تحت حکمرانی جهادی ها مجبور به پرداخت «جزیه» (خراجی که از اهل کتاب گرفته میشود تا در قلمرو اسلامی جان و مالشان حفظ شود) هستند.
از سوی دیگر جمعیت عرب داخلی نیز با شکاف روبرو شده، برخی از آنها حامی کردها هستند و برخی دیگر حامی اسلام گرایان. تاثیر این مسئله وحشتناک بوده است. بر اساس گزارش جورج مرزا، رئیس شورای محلی آشوری ها، بسیاری از مسیحیان از منطقه گریخته اند- بیش از یک هزار خانواده تنها طی هفته گذشته.
روز دوشنبه بود که بیش از 300 نفر از مسیحیانی که مانده بودند در روستایی اطراف تل تامر در شمار غرب سوریه توسط داعش به گروگان گرفته شدند. شورای نظامی سریانی (یک سازمان نظامی آشوری/سریانی در سوریه) امیدوار است که با ارائه پیشنهاد معاوضه زندانی، هشت داعشی را که در جنگ تل حمیس دستگیر کرده بود با این شهروندان غیرنظامی مبادله کند اما هنوز مذاکراتی در این زمینه آغاز نشده است.
با این حال مسئله جنگیدن یا نجنگیدن هنوز سوال بزرگی برای مسیحیان تبعیدی است. آنها از خود می پرسند آیا درست است یا حتی ارزش دارد که زندگی خود را برای سرزمینی تقلیل یافته و مملو از خشونت به خطر بیاندازند.
مسیحیان منطقه مدت ها است که در برابر تجاوز و تبعیض «روی دیگر صورت شان» را جلو آورده و سکوت کرده اند. تونی مالهام، کشیش آشوری که عراق را ترک کرده و حال در لندن به جامعه خدمت می کند، می گوید این تنها واکنش عملی مسیحیانی است که تعدادشان به شدت کم است.
وی می گوید: «از یک طرف، این سرزمین ما است و از طرف دیگر، درست نیست که دیگر بگوییم این سرزمین ما است. اگر ما می خواهیم که خانه ای داشته باشیم، باید برای آن بجنگیم اما ما به عنوان مسیحیان نمی توانیم بجنگیم، ما نمی توانیم بکشیم. ما باید گفتگو کنیم اما این مردمی که مقابل ما هستند، نمی توانند گفتگو کنند، آنها فقط می توانند بجنگند و بکشند.»
گابریل می داند که یک هزار نیروی آنها در مقایسه با نیروهای داعش اندک است اما می گوید دیگر نمی تواند بایستد و شاهد این باشد که مردم مانند گوسفند از خانه هایشان بیرون رانده می شوند.