یادداشت دریافتی- سام شیرازی
نسب؛ ما که با ۴۵ هزار تومان یارانه کاری نمیتوانیم بکنیم، اما آیا دولت
هم نمیتواند؟ سالهاست که دولت به هر شهروند ایرانی ماهیانه مبلغ ۴۵۵۰۰
تومان یارانه یارانه پرداخت میکند. در دولت محترم یازدهم، سیاستهای
مختلفی برای انصراف، حذف برخی دهکها و مانند آن به نوعی با شکست مواجه شده
است. آیا راه حل بهتری وجود ندارد؟
به راستی ۴۵۵۰۰ تومان برای هر
نفر در ماه چه بخشی از هزینههای وی را میتواند پوشش دهد؟ در شهری مثل
تهران که به زحمت میتوان با این پول روزی دو سه قرص نان تهیه کرد. حتی
پرداخت هزینههای آب و برق و گاز و تلفن هم دیگر از عهده این مبلغ بر
نمیآید. در سایر شهرهای بزرگ نیز وضعیت بهتر از این نیست.
از سوی دیگر
اما، مجموع این پرداختها ماهیانه رقم بسیار بزرگی است و فشار زیادی به
دولت وارد میکند. از دیگر سو رقم بسیار بالای جوانان بیکار، وضعیت
نابسامان درمان و... از جمله مواردی است که جامعه امروز با آن دست به
گریبان است.ای کاش دولت ما به جای ماهی دادن به مردم، امکان ماهیگیری
برایشان فراهم میکرد.
طبق سرشماری سال ۱۳۹۰، شهرستان کم جمعیتی
مانند بندر دیر در استان بوشهر ۲۰ هزار نفر جمعیت دارد وکم جمعیتترین مرکز
استان کشور، یاسوج، تقریبا ۱۰۰ هزار نفر جمعیت را در خود جای داده است.
یعنی دولت در هر ماه رقمی نزدیک به ۹۰۰ میلیون تومان در بندر دیر و ۴
میلیارد و پانصد و پنجاه میلیون تومان در شهر یاسوج به عنوان یارانه پرداخت
میکند.
این رقم در شهر قم با نزدیک به یک میلیون نفر جمعیت
ماهیانه بالغ بر ۴۵ میلیارد تومان و در تهران بیش از پانصد و چهل میلیارد
تومان در ماه است. برای محاسبه میزان پرداخت در سال این ارقام 12 برابر
خواهند شد!
خلاصه این رقمها در جدول زیر قابل مشاهده است:
نام شهر
|
جمعیت تقریبی
|
رقم یارانه ماهیانه به تومان
|
رقم یارانه سالیانه به تومان
|
بندر
دیر
|
20
هزار نفر
|
900
میلیون
|
نزدیک
به 11 میلیارد
|
یاسوج
|
100
هزار نفر
|
4
میلیارد و 500 میلیون
|
بیش
از 54 میلیارد
|
قم
|
1
میلیون نفر
|
45
میلیارد
|
546
میلیارد
|
تهران
|
12
میلیون نفر
|
546
میلیارد
|
6
هزار و پانصد میلیارد
|
آیا به جای پرداخت مستقیم یارانه به مردم نمیشود کار بهتری در جهت بهبود وضع معیشتی مردم انجام داد؟
آیا نمیتوان به ایجاد شغل کمک کرد؟
از
کوچکترین شهر این مقاله یعنی بندر دیر آغاز میکنیم که در آن ماهیانه ۹۰۰
میلیون تومان به عنوان یارانه پرداخت میگردد، بجای این کار میشود هر ماه
یک کارخانه نسبتا بزرگ با هزینه ۹۰۰ میلیون تومان راه اندازی کرد. یعنی
دوازده کارخانه نسبتا بزرگ در یک سال. یا میتوان هر ماه ۹ کارگاه کوچک و
در یک سال نزدیک به ۱۰۰ کارگاه کوچک را با هزینه ۹۰ میلیون تومان راه
اندازی کرد.
یا میتوان در سال به بیش از هزار نفر وام خود اشتغالی
۱۰ میلیون تومانی داد. اعطای همه این موارد به صورت وام این قابلیت را
دارد که ظرف دو تا پنج سال منابع آن به دولت بازپرداخت گردد. یا به جای این
امور میتوان در هر سال برای بند دیر یک بیمارستان، یک سالن ورزشی و یک
مدرسه ساخت.
در شهری مثل یاسوج ماهانه میتوان یک کارخانه بسیار
بزرگ راه اندازی کرد یا به ۵۵۰ واحد صنعتی کوچک وامی در حدود ۱۰۰ میلیون
تومان پرداخت نمود. بدیهی است که بجای آن میتوان به بیش از ۵ هزار نفر وام
خود اشتغالی ۱۰ میلیون تومانی داد! یا میتوان چندین بیمارستان، مدرسه،
سالن ورزشی، پل، جاده و... احداث کرد.
فکر میکنم دیگر احتیاجی نیست برای تهران و قم که به ترتیب ده و صد برابر یاسوج یارانه دریافت میکنند مثالی بزنم.
وامهای
پرداختی اگر بر مبنای درستی مدیریت شود تا به سرنوشت وامهای زود بازد دچار
نشود و حمایتها و راهنماییهای صحیح به صاحبان کارگاهها و صنایع داده
شود شکی نخواهد بود که ظرف چند سال نه تنها تمامی این مبالغ به خزانه کشور
باز خواهد گشت بلکه اشتغالزایی فوق العادهای هم در سراسر کشور به وجود
خواهد آورد که همگان از اثرات آن تا سالهای سال بهرهمند خواهیم بود.
آیا بهتر نیست دولت محترم با شجاعتی که از خود نشان داده است در سال همدلی مردم و دولت اقدام به تغییر این رویه نماید؟
آیا
بهتر نیست اکنون که سازمان تحریمها در حال فروریختن است به تولید ملی
توجهی ویژه صورت گیرد که بتوان به جای صادرات نفت خام، به صادرات کالاهای
تولیدی به سایر کشورها فکر کرد؟
زمان تغییر فرا رسیده است!