فرارو- چند روز مانده به سال نو، وقتی «ارکستر سمفونیک تهران» دوباره بر روی صحنه رفت، گمان میرفت که روزهای آرام احیا آغاز میشود. قرار بود ارکستر ملی ایران هم اردیبهشت کارش را آغاز کند. اما این اتفاق نیافتاد. به مرور حاشیههایی گریبان ارکسترهای ایران را گرفت که تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است. ارکستر سمفونیک تهران با ارکستر ملی ایران ادغام شد. دیگری خبری از تهران نبود. در مقابل حاشیهها هم آغاز شدند؛ از جدا شدن یک یه یک نوازندهها گرفته تا واکنشهای مخالفان.
«ارکستر سمفونیک ملی ایران»؛ خبری از تهران نیست
ارکستر سمفونیک تهران در طول سالهای فعالیت خود بارها اوج و افول را تجربه کرده بود؛ ارکستری که تا اوایل دهه ۵۰ از کمکهای دولتی به صورت محدود برخوردار بود و از این زمان دارای بودجهٔ مستقل و قابل توجه شد. اما در سالهای اخیر کم بودن این بودجه باعث دستمزد پایین نوازندگان و در نتیجه افت کیفیت اجرا شد. تا آنکه در آخرین روزهای سال گذشته علی رهبری برای دومین بار به عنوان رهبر این ارکستر انتخاب شد تا دباره این نوازندگان را بر روی صحنه ببرد.
آنان اجراهای خود را با سمفونی ۹ بتهوون آغاز کردند. در این میان زمزمههای آغاز کار دوباره ارکستر ملی ایران هم شنیده میشد. قرار بود این ارکستر در اردیبهشت ماه سال جاری با رهبری فرهاد فخرالدینی بر روی صحنه برود. تا آنکه در نشست ۵ اردیبهشت، علی رهبری در میان خبرنگاران حاضر شد و خبر از ادغام دو ارکستر ملی و سمفونیک داد. او گفت: «هدف ما به هیچ عنوان کوچکتر کردن ارکسترهای سمفونیک تهران و ملی نیست، بلکه بهتر کردن و توسعه دادن آنهاست.»
او گفت که به همین جهت و مخصوصا با اصرار زیاد او، نام «تهران» را از ارکستر سمفونیک برداشتند؛ چرا که بر این باورند تا وقتی «تهران تهران» کنیم به شهرها نمیرسیم.
با آنکه رهبری در میان صحبتهایش بر این نکته تاکید کرد که فخرالدینی و شهبازیان جزو اولین نفراتی بودند که با آنها برای حضور در ارکستر صحبت کرده، این وعده را داد که به زودی اتفاقات بسیار خوبی در ارکستر سمفونیک ملی ایران میافتد که در آن هیچ کسی کنار گذاشته نشده است و تمام تلاش انجام گرفته تا بشود با تمام موزیسینها به یک شکل رفتار کرد.
«به مانند رستورانی میمانیم که هم ماهی خاویار دارد و هم کلهپاچه.» این جملهای بود که خبر از تغییرات اساسی در ارکستر ایران میداد.
اما همچون تمام تغییرها این ادغام هم مخالفان خود را داشت. مخالفانی که در راس آنان فخرالدینی که به عنوان مدیر ارکستر ملی ایران معرفی شده بود قرار داشت، او نسبت به نادرستبودن این تصمیم اعتراض و عنوان کرد با این وضعیت حاضر به همکاری با ارکستر ادغامشده نخواهد بود.
او در ابتدا اعلام کرد که آنچه که اتفاق افتاده خلاف وعده رئیس جمهور بوده است. او گفت: «وعده آقای روحانی رییس جمهوری کشورمان که در دیدار با هنرمندان تاکید داشتند ارکسترهای ملی و سمفونیک تهران به صورت مجزا و مستقل کار خود را آغاز کنند، عملی نشد و ماجرا شکل دیگری به خود گرفته است و نمیدانم در پس پرده چیست که به یکباره چنین تصمیمی اتخاذ میشود.»
او با بیان آنکه شاید ترکیب نوازندگان ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران در قالب کلی یکی باشند اما باید به این نکته توجه داشت که کار در هر دوی این ارکسترها به طور مجزا و تخصصی است از این ادغام ابراز تاسف کرد و گفت: «مایه تأسف است که کارها بدون کارشناسی صورت میگیرد و بهنظرم در این تصمیم مقداری نظر شخصی و اعمال غرض وجود دارد. تهران به این بزرگی باید حداقل ٣٠ ارکستر داشته باشد، حالا ما میخواهیم همین دو ارکستر را هم با هم ادغام کنیم؟ این طرح از بنیان، غلط است. درواقع با این طرح ارکستر ملی مصادره شده است.»
البته او تنها کسی نبود که به این ادغام واکن نشان داد. عبدالحسین مختاباد عضو شورای شهر تهران هم بر این باور بود که ارکستر ملی و سمفونیک دو کارکرد کاملاً متفاوت دارند. او گفت: «این دو ارکستر از نظر استایل نوازندگی هم تفاوت ماهوی دارند و ادغام دو ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک اتفاق خوبی نیست. »
در این میان واکنشها به ادغام تنها مسئلهای نبود که ارکستر ملی ایران را درگیر کرد. بعد از این ادغام آنچه بیش از همه خبرساز شد جدا شدن یک به یک نوازندگان بود. هرچند هرکدام از آنان دلایلی جداگانه برای ترکشان اعلام کردند اما این حرکت بیشتر نوعی اعتراض بود که احیای مجدد ارکستر سمفونیک و حال ارکستر ملی را کمرنگتر از گذشته میکرد.
چرا نوازندگان ارکستر را ترک کردند؟
در ابتدا ناصر رحیمی نوازنده فلوت از ارکستر سمفونیک جدا شد. او به همراه جمعی دیگر علی رهبری را به توهین و متلک پرانی متهم کرده بودند.
آیدین احمدینژاد یکی از نوازندگان اصلی ارکستر سمفونیک تهران هم دلیل جدا شدن خود را اینچنین توصیف کرد: «ادغام ارکسترها آن هم به یکباره برای من غیرعادی است و شخصاً این روش را نمیپسندم. مگر استاد فرهاد فخرالدینی زمانی که در ارکستر ملی بودند برنامههای خود را بیکیفیت اجرا میکرد که حالا میگویند با ادغام میخواهیم کارها باکیفیت اجرا شود؟»
پدرام فریوسفی نوازنده ویولن و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک ملی ایران هم مشکلات حقوقی را دلیل اصلی انصراف خود نامید. او گفت: «مبلغی که برای ما در نظر گرفته بودند به هیچ عنوان درشان نوازندگان ارکستر نیست.» این در حالیست که رهبری اعلام کرده بود که مبلغی که برای پایینترین سطح نوازندگان ارکستر در نظر گرفته شده ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ماه است. رقم بعدی ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش مییابد و برای نوازندگان میانی ارکستر است و رقم بعدی نیز نزدیک به ۴ میلیون تومان است که متعلق به مایستر ارکستر برای هر ماه است. اما آنچه که نوازندگان اعلام کرده بودند مبلغی برابرا ۵. ۱میلیون بدون در نظر گفتن مالیات بود.
اما آنچه بیش از همه مخاطبان و اهالی موسیقی را شوکه کرد پایان کار ارسلان کامکار و خداحافظی وی از اجرا بود. او خیلی ساده گفت که «خسته شده است و دیگر نمیتواند با گروه همکاری داشته باشد.» این جدایی برای بسیاری از افراد غیر قابل هضم بود. به عنوان مثال شهرداد روحانی نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و در طی نامهای نوشت که «سرمایههای هنری را از دست ندهیم.» او گفت: «خبر جدایی ارسلان کامکار کنسرت مایستر ارکستر سمفونی تهران از این ارکستر من را شوکه کرده و باورکردنی نیست که چنین هنرمندی دیگر در ارکستر سمفونی حضور نخواهد داشت.»
با ادامه دار شدن این کناره گیریها بهرام جمالی، مدیرعامل بنیاد رودکی، به برگزاری نشست خبری با حضور رهبری برای روشنشدن مسائل ظرف چندروز آینده اشاره کرد.
او گفت: «آن چیزی که مربوط به مسائل داخلی ارکستر از جمله تمرین، کیفیت اجرا و حضور هنرمندان در این مجموعه موسیقایی میشود، به طور حتم مربوط به مدیر هنری است و من نمیتوانم در مورد آن دخالت کنم اما تا آنجایی که میدانم گویا دلیل کنار گذاشتن تعدادی از دوستان هنرمند از مجموعه ارکستر سمفونیک ملی، موضوع نظم و انضباط و نحوه حضور آنها در طول تمرینها و اجراهاست که گویا با تاخیر اتفاق افتاده و منجر به ناراحتی آقای رهبری شده است که در نهایت تصمیم به خروج تعدادی از آنها گرفته شد.»
با این حال او تاکید کرد که رهبری باید پیرامون فضای پیش آمده توضیحات خودش را بدهد. به همین دلیل قرار شد تا جلسهای برای رفع این شبهات برگزار شود. اما این در حالی بود که خبری دیگری دیگر مننی بر خروج علی رهبری از ایران از سوی خبرگزاریها منتشر شد. پس از تایید این اتفاق قرار شد تا برگزاری این جلسه به دو هفته بعد موکول شود.
جمالی در باره این سفر هم توضیح داد و گفت: «سفر علی رهبری به خارج از ایران موضوع تازهای نیست و در قراردادی که میان رهبری و بنیاد رودکی منعقد شده، به دلیل سکونت او در وین توافق شده است در هرماه او دو هفته در ایران و دو هفته خارج از کشور باشد.»
به گفته او قرار است نادر مرتضیپور بهعنوان دستیار علی رهبری در مدتی که او خارج ایران است، هدایت ارکستر را برعهده بگیرد. او گفت: «در این مدت آقای مرتضیپور رپرتوار جدید را با گروه تمرین میکند. علی رهبری ٢۶ اردیبهشت به ایران میآید و ٢٧ اردیبهشت تمرین نهایی انجام میشود».
با توجه به آنکه ارکستر سمفونیک ملی ایران از آغاز کار تا به امروز از حواشی دور نبوده نمیتوان پیش بینی کرد که چه آیندهای در انتظار آن خواهد بود. هر روز خبری تازه و حاشیهای تازه آن را به تیتر اخبار میرساند. همچون خبری که اخیرا منتشر شد و با تایید یکی از مسئولین ارکستر سمفونیک جنب و جشی تازه را به وجود آورد. خبری مبنی بر تلاشها برای حضور «محمدرضا شجریان» در ارکستر ملی ایران به عنوان خواننده مهمان. با اینحال انصراف هر روزه نوازندگان که روز به روز هم بر تعدادشان افزوده میشود اندکی تصویر احیای مجدد ارکستر سمفونیک را کمرنگ کرده است. آخرین نفر آنان هم رضا ناژفر مدرس و نوازندهٔ پیشکسوت فلوت است که به دعوت علی رهبری برای نوازندگی در ارکستر سمفونیک به ایران آمده بود که اخیرا این ارکستر را ترک کرده و به اتریش بازگشته است.
تغییر نام ارکستر سمفونیک تهران با بیش از هشتاد سال سابقه فاجعه است.
به یقین این تغییر توسط کسی انجام شده که هیچ عرقی نسبت به نام تهران ندارد و صرفا" به دنبال حرفهای عوامگرایانه است.
آیا از مدیران هنری ارکسترهای بزرگ
دنیا مستقر در شهرهایی مانند برلین
وین مونیخ درسدن لایپزیگ لندن آمستردام و ... که اعتبارشان به نام شهرشان است نیز چنین خبطی سر می زند.
رفتار آقای رهبری به شدت غیر حرفه ای است و بر مدیران است که با جلوگیری از این اتفاق درایت خود را آشکار نمایند.