یادداشت زیر صرفاً حاوی نظرات شخصی نویسنده مطلب است نه موضعگیری سایت فرارو
یادداشت دریافتی- کامران منصوری جمشیدی؛ در اوج مدیریت جهانی بودیم که دهها قطعنامه جهانی با اتفاق آراء کشورهای مختلف علیه ما صادر میشد بهطوری که حتی کشورهای دوست نیز برای چاپیدن ما از در پشتی میآمدند که از مراوده با ابا داشتند.
سخنرانیهای مدیران جهانی در خارج برای صندلیهای خالی بود و هر جمله رابطه ده دوازده کشور را با ما قطع میکرد و در داخل سخنان ریشخندگونه و ادعاهای اغراقآمیز غیرواقع، عوامفریبانه آنهم در شکلی مضحک به قول امروزیها روی اعصاب ملت رژه میرفت.
جراحی بزرگ اقتصادی در بدترین و نامناسبترین زمان ممکن با همیاری مجلس همسو تیر خلاصی بود که این اقتصاد زار و نزار را بسمل و به کما برد.
اوضاع روزانه که نه ساعتی و لحظه به لحظه بدتر میشد. چهرهها درهم بود و هیچ امیدی نبود که شاید راهی باشد که گره از ابروان مردم بازگردد.
شعارهای پوپولیستی و آرمانهای بیمنطق بر شدت نومیدیها میافزود مسائلی مقدس میشد و ارزش قلمداد میگشت که هیچ عقلی دلیلش را کشف نمیکرد. مغزها فرار میکردند و زبانها درازتر میشدند.
در اواخر آن دوران چپاول و نابودسازی ثروت ملی، همان تحریمهایی که چندی پیش کاغذ پارهای مستحق زبالهدانی بیش نبودند، مفر و بهانهای برای توجیه یک عالم بیتدبیری و اشاعه حرص و طمع غارتگری، تنشزایی بینالمللی، هتک حرمت بزرگان و صدها افتضاح دیگر بارها و بسیار گفته و نوشته شده درحالیکه وضوح این خسران چنان بود که نیازی به بازگو نداشت.
ناامیدی در جامعه موج میزد و سر به صخره اختناق میکوبید. در چنین فضای تاریک و ناامیدی باز از سمت خود مردم ندای تدبیر و امید سر داده شد. سرهای به زمین دوخته شده بالا آمدند و دستهایی که زانوهای غم را بغل کرده بودند دست بر زانو نهاده و برخاستن کوشیدند.
مردم خسته از ناشایستگیها که محسور مسکنهای کاذب و ماکتی نشده و فریب پولتوجیبی ماهیانهای که از جیب بخش تولید بیرون کشیده شده بود و بهسختی هزینه شارژ گوشی نوجوانهای خانواده را تأمین میکرد را نخورده بودند، باز هم به صحنه آمدند. نه به وعده ساندیس و ... .
آمده بودند برای تغییر و لبیکی دوباره به اصلاح و بازسازی. تغییری که منوط به تدبیر بود و بازسازی و اصلاحی که به آن امیدی جان گرفته بود میبایست جلوی ضرر از همانجا گرفته شود و این کمترین منفعت ملی این همت بود.
آری پس از هشت سال امید آمده بود. 24 خرداد امید به تدبیر حماسه ساخت و پولهای کثیف هم این رود را آلوده و ایستا نساخت چرا که نیازی به تبلیغ نبود نیاز تنها تغییر بود و بس. مردم خوب صدایی که از جنس مردم باشد را میشنوند مردم خوب بادلی که مهر مردم در خود همدل میشدند.
24 خرداد آری همت مردم هزار سحر و جادو و صدها تلاش مذبوحانه را خنثی نموده و رودهای مردمی به هم پیوسته دریایی شده بودند خروشان. و این دریا آبی بود که بر آتشی که بر پیکر ایران شعلهور شده بود را فرونشاند.
امروز در دومین سالگرد این روز دریایی میدانیم که تدبیر تا حد امکان دستان اهریمنی و غارتگر را از ثروت ملی دور ساخته و فاجعه مهار گشته و امید به روزهای خوش در دلها جوانه زده است.
مردم میدانند که هشت سال چه بر سر مملکت آمد و چه ویرانهای را دوباره باز پس گرفتهاند لیکن به آبادیش امیدها دارند. امیدی که البته برای فاجعهسازان که از آب گلآلود ماهیها گرفته بودند تلخ و زجر آورست و به هر طریق بر کور کردن آن امید جهد میکنند و در این راه به عوامالناس دلبستهاند لیکن خوشبختانه در ملت ما عوام الناس ناچیز است.
امروز اصل مورد خواست و وثوق ملت یعنی اعتدال گرایشی است برابر افراطگرایی و این افراط رو در روی مردم ایستاده و به آب و نان آنها تمسخر دارد.
لیکن همانطور که به ذکر آمد مردم به سادگی مردمی را از نامردمی تمییز میدهند و باارزش سازیهای هدفمندشان سازش نمیکنند.
دهانکجیها را به آب و نان آنها را دیدهاند. دیدهاند چگونه هر که دغدغهاش آب و نان مردم است را دشمن میدانند.
اعتدال اما فرصتی است تا همه دل را با مردم صاف کرده، طبع غارت پسند را به آب قناعت بشویند و توبه کنند و صف مردم بازگردند و مردم شوند.
جناحهای سیاسی مردمی که به مردم دلبسته و وابستهاند بهواسطه اینکه تنها پشتیبان خود را در عرصه سیاست مردم میبینند لذا لاجرم اهل اعتدال هستند. چرا که مردم به ذاته طالب آرامشاند و اعتدال کلید این آرامش است.
اعتدال یک فرد معتدل او را از تنش و پرخاش منع میکند و باید گفت اعتدال ضامن تدبیر و خردگرایی است. اعتدال به معنی تغییر مشی سیاسی نیست چون اعتدال مشی سیاسی نیست بلکه یک فرصت و ارزش است که به اصلی معتبر بدل شده اعتدال تغییر در کنش سیاسی است فلذا آرامش زاست و آرامش راه رسیدن به صف مردم است.
مردم ایران در 24 خرداد بار دگر اعتدال را بر افراط ترجیح دادند و ایکاش همگان این پیام را تا دیر نشده است دریابند.