یادداشت دریافتی- طیبه مجتهدی؛ برای بهبودی وضعیت یک جامعه ابتدا باید به اصلاح تفکر آن پرداخت و پایههای فکری از شالوده و پی، به سمت ارزشها متحول گردد.
ارزشها نیز نسبی نیستند و در اکثر جوامع یکسانند و آموزش این ارزشها به جامعه، از واجبات زندگی اجتماعی است.
میتوانم بگویم آموزش آداب زندگی اجتماعی در سطح خرد و کلان از تأمین معاش مردم مهمتر و شاید در درجه اول اهمیت باشد. و البته دولتها موظف به این آموزش میباشند و مردم خود نیز باید خواهان آموزش دولت به خود باشند.
دولتی که برای آموزش به همه اقشار جامعه هزینههای هنگفت متقبل میشود، خیلی زود به نتایج قابل قبولی دست خواهد یافت و هزینهها به صورت مادی و معنوی در چند سال آینده باز خواهد گشت.
اما چرا بعضی از دولتها از هزینه کردن برای آموزش مردم سرباز میزنند و از زیر بار این مسئولیت آشکارا شانه خالی میکنند؟
آموزش اذهان مردم را توسعه میدهد و چون به حقوق خود آشنا میشوند مطالباتشان از دولتها زیاد میشود.
وقتی ملتی حقوق خود را نداند نسبت به آن بیتفاوت است. از ارزشهای والا بیاطلاع است و نسبت به بیفرهنگیهای مشهود در جامعه حساس نیست. پس این دولتها آنچه را که خود صلاح بدانند در جامعه پیش خواهند برد.
این جامعه تکصدایی است و مردم را در عین اینکه به جهت مطلوب خود با ابزارهای قوی رسانهای و تبلیغاتی هدایت میکنند، پیوسته به تعریف و تمجید از چنین ملتی میپردازند که شما بهترین مردم دنیا و ما قدرتمندترین دولت دنیاییم. و اینکه در هیچ جای دنیا بهتر از این نمیزییند.
و البته زندگی کشورهای فقیر و بدبخت دنیا را به تصویر میکشند تا ملت مذکور هزاران بار بر، برتری زندگی خود شکر به جای آورد.
یکی از این آموزشها، آموزش فرهنگ مطالعه است. معمولاً در رسانهها با هجمه به مردم، اینگونه وانمود میشود که مطالعه در جامعه به صفر رسیده است و بر این جامعهای که در آن فرهنگ مطالعه نیست، باید تأسف خورد و گریست. با مطالعه نکردن، فرهنگ بالای جامعه رو به افول است. وا اسفاه...
اما عوامل و ریشههای این عدم مطالعه بررسی شده است؟ ذکر معلولها کار آسانی است. همه میتوانند ساعتها دور هم بنشینند و معلولها را یکی یکی بیان و محکوم کنند. اما علت چیست؟ درمانش کجاست؟ و آیا این عدم مطالعه اصلاً یک معضل است؟
بین آموزش و مطالعه یک دور برقرار است. با آموزش، میتوان فرهنگ مطالعه را بالا برد. از طرفی یکی از ابزارهای آموزش، در هر ملت، مطالعه است. پس عدم مطالعه معضل است چرا که سطح آموزش مردم را پایین نگه میدارد. اما علت چیست؟
1- بها ندادن به افکار و اندیشههای مختلف در جامعه و عدم استفاده از این افکار. (جامعه تک صدایی)
2- بها ندادن به حوزه علوم انسانی
3- عدم تبدیل دانش به ارزش مادی
4- ارتقاء شغلی افراد نه به دلیل بالا بودن سطح علمی، بلکه بر اساس مقوله پارتیبازی و ارتشاء
5- تحقیر سیستم آموزش و پرورش به انحاء مختلف
اینها شاید از مهمترین دلایل عدم رغبت جامعه به مطالعه است. که هرکدام برای روشنتر شدن مقالهای جداگانه میطلبد. و البته که مسائل اقتصادی نیز نقش پررنگ خود را دارا هست. اما به جهت تکرار نکردن مکررات، بدان نپرداختیم.
هر ذهن روان و بیآلایشی درمییابد که در یک جمله کوتاه، علت بیتوجهی به مطالعه بها ندادن به دانش در سطح کلان کشور است.
اما درمان کار کجاست؟با تشکیل گروههای کوچک مطالعه در سطح محلات و گروههای همسال در مساجد و منازل، سطح سواد عمومی مردم بهتدریج بالا میرود و آموزش نهتنها هیچگاه منقطع نمیشود بلکه محدود به کتب درسی محصلین و دانشجویان نخواهد بود.
در جلساتی ساده اما پر بار کتب معین و خوانده شده به بحث و بررسی گذارده شود. این کار کمی عزم و اراده جدی و پشتکار میخواهد و شاید در ابتدا کمی نشدنی و مشکل به نظر برسد اما دور نمای این عمل بسیار روشن خواهد بود.