یادداشت زیر را یکی از خوانندگان به سایت فرارو ارسال کرده است
لازم به ذکر است این یادداشت صرفاً بازتاب نظرات شخصی نویسنده آن است
از لحاظ میزان ذخایر نفتی سومین کشور دنیا هستیم. در گاز هم دومین کشور دنیا هستیم. ده درصد معادن دنیا (فلزات، سنگهای قیمتی و ...) هم در ایران است. دولت این همه درآمد دارد و با این حال همیشه ناله میکند و از مردم میخواهد که از دریافت یارانه انصراف بدهند.
مبلغی را کارت به کارت میکنید و 900 تومان از حسابتان کم میشود. میخواهید ببینید در کارت بانکی چقدر پول دارید 125 تومان از حسابتان کم میشود. حساب کنید در کل کشور چه درآمد بزرگی برای دولت ایجاد میکند.
جمع هزینههای دریافت گذرنامه 150 هزار تومان است. یک خانواده 4 نفری باید 600 هزار تومان بپردازد تا گذرنامه بگیرد و اگر بخواهد توسط پرواز هوایی از کشور خارج شود باید عوارض خروج هوایی که آن هم نفری 150 هزار تومان است را بپردازد. یعنی برای چهار نفر مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان پرداخت میشود برای هیچ چیز.
هزینه بیمه کردن اتومبیل سواری حدود یک میلیون تومان است. هزینه دریافت گواهینامه پایه یک هم یک میلیون تومان.
درآمد جرایم رانندگی چقدر است؟ از یکی از سربازهایی که در چهار راهها جریمه میکنند بپرسید که امروز چقدر جریمه نوشته. با کمال تعجب رقمی مثل 12 میلیون تومان را خواهید شنید. ببینید در کل کشور چقدر میشود!
با این حال، دولت پول ندارد و همیشه از مردم میخواهد که از دریافت یارانه انصراف بدهند و مرتبا بهای برق، گاز و آب را افزایش میدهد.
قیمت بنزین و گازوئیل یکدفعه افزایش داده شد. قیمت بنزین در مدتی کوتاه از صد تومان به هزار تومان رسید. چقدر درآمد دولت افزایش یافت؟
به قبض آّب، برق، گاز یا تلفن دقت کنید. ببینید روی یک قبض چند نوع مالیات و عوارض نوشته شده! در مغازه ای که سه عدد یخچال دارد مبلغ قبض برق به یک میلیون تومان میرسد.
افراد خیر چقدر به دولت کمک میکنند و کارهای دولت را انجام میدهند؟ کمیته امداد چقدر درآمد دارد؟
درآمد حاصل از کشت و صنعت مغان، ذوب آهن اصفهان، تراکتور سازی تبریز و سایر کارخانههای نیمه دولتی چقدر است؟
چقدر ملک در اختیار سازمان اوقاف است؟ از کرایه این املاک چقدر درآمد دارد؟ سازمان اوقاف در سال 1385 بیش از 7400 ملک و بیش از 58 میلیارد تومان درآمد داشت و حالا درآمدش بیشتر از 4 برابر آن سال است.
و همچنان مردم از منت کشیدن برای ماهی 45 هزار تومان خلاصی ندارند.
کسی که میخواهد خانهای بسازد باید مبلغ گزافی مثلا 100 میلیون تومان به شهرداری بپردازد. کسی که مغازه میسازد مبلغ بزرگتری مثلا 300 میلیون تومان باید بپردازد. خلافیهایی که از ساخت و سازهای بدون مجوز دریافت میشود، هزینههای انشعابات آب، برق و گاز، عوارض سالیانه مسکن، عوارض سالیانه خودرو، عوارض نصب تابلوهای تبلیغاتی .... مواظب باشید دود از کله تان بلند نشود.
عوارضی که در اتوبانها از سواریها و کامیونها دریافت میشود مانند چاپخانه ای است که شب و روز پول چاپ میکند. کامیونی که از تبریز را میافتد تا به تهران برسد 60 هزار تومان عوارض میدهد. همین طور در مسیر اصفهان، بعد در مسیر شیراز، بعد بندر عباس، در مسیر برگشت هم همان مبالغ را دوباره پرداخت میکند و این همه بر قیمت جنسی که در کامیون حمل میشود افزوده میگردد. حتی در تنگه هرمز نیز از کشتیها عوارض گرفته میشود.
خودروسازان، ماشینهای سواری را که به قیمت کم تر از 10 میلیون تومان تمام میشود به قیمت بالای 30 میلیون تومان به مردم میفروشند. کامیونها و تریلیها را هم که خدا میداند.
در اکثر خیابانها پارکبان وجود دارد و برای نیم دقیقه پارک کردن ماشین باید هزینه بپردازید. هر پارکبان روزانه مبلغی حدود 100 هزار تومان به دولت میپردازد. ببینید در کل کشور چقدر میشود.
به هر پارک یا ترمینالی که با ماشین بروید باید ورودیه پرداخت کنید. همین طور است شهرکهای نمایشگاهی.
ارث نیز شامل مالیات میشود و در حدود 30 درصد مبلغ ریالی ارث به دولت پرداخت میشود.
با این وجود، دولت بی پول است و از مردم میخواهد که از دریافت یارانه انصراف بدهند و نان را گران میکند.
کسی که برای موردی مثل چک برگشتی شکایت میکند باید به مبلغی مثلا پانصد هزار تومان تمبر باطل کند. هر چه مبلغ مورد شکایت بیشتر باشد مبلغ تمبرهای باطل شده نیز بیشتر میشود و مثلا باید به قدر پنج میلیون یا ده میلیون تومان تمبر باطل کند. بعد دادگاه تشکیل میشود و فرد محکوم را دولت جریمه میکند. یعنی هر دو طرف را دولت سرکیسه میکند اما خدا میداند که حقدار چه موقع به حقش خواهد رسید.
گمرک چقدر درآمد دارد! یکی برای وارد کردن ماشین 100 میلیون تومان هزینه گمرک پرداخت میکند. برای هر کالایی که وارد میشود درصدی باید پرداخت شود. چقدر واردات وجود دارد! چه رقم بزرگی میشود! سپس کالاهای فوق را وارد کننده به عمده فروش میفروشد و 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده میدهد.
عمده فروش به خرده فروش میفروشد و 9 درصد مالیات میدهد. خرده فروش به مصرف کننده میفروشد و 9 درصد مالیات میدهد. چه اجناس خارجی و چه اجناس تولید داخل هر چند بار که دست به دست شوند برای هر بار 9 درصد مالیات پرداخت میشود. تصور کنید که چه درآمد بزرگی برای دولت ایجاد میشود و این باعث میشود قیمت اجناس تا چند برابر افزایش یابد!
لذا تولید کنندهها مواد اولیه را به قیمت بسیار گرانی تهیه میکنند و نیز مبلغ زیادی برای برق، گاز و آب (که بصورت تصاعدی محاسبه میشوند) میپردازند و قیمت محصولی که تولید میکنند بسیار زیاد میشود و به دنبالش میزان فروش کاهش مییابد و ناچار میشوند حقوق کمی به گارگرها بپردازند و تعداد کارگرها را به حداقل برسانند و یا واحدهای تولیدی را تعطیل کنند.
بسیاری از مردم حداقل حقوق را دریافت میکنند اما نوبت به دولت که میرسد میگوید موادی که از معادن استخراج میشوند، بنزین، گازوئیل، تولیدات پتروشیمی، میل گرد، تیرآهن و ... باید به قیمت جهانی به مردم فروخته شوند اگرچه به قیمت بسیار پائینی تولید میشوند.
از تمامی اینها که گفتیم بگذریم. چندین محل جمع آوری نذورات وجود دارد. یکی چک میدهد، یکی گردن بندش را میدهد، یکی پول نقد میدهد، دیگری به حساب واریز میکند. خلاصه این که با این درآمد میتوان یک مملکت را اداره کرد. من از یکی از جمع آوری کنندگان نذورات پرسیدم که این پولها به کجا میروند؟ او جواب داد: "به اداره بهزیستی".
ولی میدانیم که بهزیستی همیشه با کمبود بودجه مواجه است و اگر افراد خیر کمک نکنند نمی تواند اموراتش را اداره کند!
قرار بود که یارانه پرداختی به کالاها کاهش داده شده و در عوض یارانه مستقیم به مردم پرداخت گردد. یارانه پرداختی به کالاها مرتبا کم میشود ولی یارانه پرداختی به مردم زیاد نمی شود. بنزین و نان گران میشود ولی یارانه پرداختی به مردم همان 45 هزار تومان است. قرار شد مبالغی که در دست دولت میماند در جهت کارآفرینی به صنایع تزریق شود که این کار هم انجام نشد.
دولتمردان از خودشان نمی پرسند که با وجود چنین بودجه هنگفتی که در دست دولت است، دولت چه گلی به سر مردم میزند؟ این مردم که هرچه از دولت میخواهند خودشان هزینهاش را میدهند. آیا باید دولت را اصلاح کرد یا باید به بهانههای مختلف، عوارض و مالیاتها را بیشتر کرد؟
برنامه آتی دولت برای افزایش تورم این است که به بهانه یکسان سازی نرخ ارز، قیمت دلار مرجع بانک مرکزی را افزایش دهد. این کار در سالهای قبل نیز انجام شده و نتیجه اش این بود که قیمت دلار آزاد به شدت افزایش یافت و به دنبال آن تورم شدیدی کشور را فرا گرفت.
اگر دولت میخواهد نرخ ارز را یکسان سازی کند، میتواند کمی دلار بیشتری را به نرخ مرجع بانک مرکزی وارد بازار کند تا سبب کاهش قیمت دلار آزاد شده و قیمت دلار آزاد را به نرخ مرجع بانک مرکزی برساند. آن وقت جلوی تورم هم گرفته میشود.