کانونهای ریزگرد در اطراف پایتخت هر روز درحال بزرگ شدن، هستند. تهران میرود تا با هر بادی، زیر سایه گردوغبار بنشیند و با آسمان آبی و هوای سالم برای نفس کشیدن، خداحافظی کند.
در ماههای گذشته، هرگاه باد از جنوبغربی و غرب پایتخت وزید، با خود هدیهای ناخواسته برای تهرانیها آورد. گردوغبار را با خود همراه کرد تا دیگر تهرانیها امیدی به این نداشته باشند که باد آلودگیهای شهرشان را با خود ببرد و آسمانشان را آبی کند.
در این مدت، هر دلیلی که برای روزهای پر از گردوغبار پایتخت، آورده میشود، به خشکسالی و زمینهایی که بیآبی دارد تابشان را کم میکند تا گردشان را به هوا بفرستند، ختم میشود. میگویند، پوشش گیاهی اراضی اطراف پایتخت به دلایل مختلفی درحال از بین رفتن است. یکی از این دلایل زمینهایی است که سالها شخم خوردهاند و حالا یا به دلیل مشکلات تأمین آب رها شدهاند. دلیل دیگر بهرهبرداری بیش از ظرفیت از اراضی اطراف تهران است که باعث شده پوشش گیاهی منطقه از بین برود و به منشایی برای گردوغبار تبدیل شود. اراضی که از آنها بیش از ظرفیتشان بهرهبرداری شد و این در شرایطی بود که به دلیل کاهش بارش و مشکلات ناشی از خشکسالی امکان احیا از اراضی گرفته شده بود. در همین خصوص، چندی پیش مدیرملی کارگروه مقابله با پدیده گردوغبار، در گفتوگو با «شهروند» درباره اینکه چرا باد دیگر ناجی پایتخت نیست و همواره گردوغبار میآورد، گفته بود که «برخی زمینهای کشاورزی و باغات در این استان به دلیل مشکل تأمین آب رها شدهاند و در کنار آنها دشت قزوین هم خشک شده و اینها همه به منشأ گردوغبار تبدیل شدهاند.»
او با تأکید بر اینکه به دلیل خشکی زمین و خشکسالی که بر کشور سایه انداخته به هر کجا دست بزنیم، به منشا گردوغبار تبدیل میشود، ادامه داده بود که «کارخانجات شن و ماسه اطراف تهران و حتی دپوی مصالح یکی دیگر از عوامل تولیدکننده گرد و خاک است. به همین دلیل وقتی باد از این منطقه به سمت تهران میوزد، گرد و خاک را با خود به پایتخت میآورد.»
حال اراضی اطراف تهران، خوب نیست. پس از دشت قزوین که مدیرملی کارگروه مقابله با پدیده گردوغبار، خشک شدن آن را یکی از دلایل اصلی بروز پدیده گردوغبار در تهران اعلام کرده بود، حالا نوبت معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری است تا از بیابانی شدن دشت دیگری در مجاورت پایتخت خبر بدهد و از به صدا در آمدن زنگ خطر برای دو کلانشهر کشور حکایت کند.
پرویز گرشاسبی، به ایسنا میگوید: «بیابانی شدن دشت قزوین و دشت شهریار باعث تولید ریزگردها شده است که با توجه به قرار گرفتن استانهای تهران و کرج در شرق منطقه دشت قزوین و مراکز جمعیتی شهر جدید هشتگرد این منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است.»
او با اشاره به اینکه به دلیل تغییرات اقلیمی، خشکسالی و عدم مدیریت منابع آب سرزمینی، چهره دشت و مراتع به شدت تغییر یافته و بیابانزایی به شکلهای مختلف در این منطقه مشاهده میشود، تأکید میکند که «بیابانی شدن دشت قزوین و دشت شهریار باعث تولید ریزگردها شده است. در جنوب شهرستان آبیک و غرب شهرستان نظرآباد ٨هزار هکتار عملیات بیابانزدایی صورت گرفته است ولی خشکی منطقه دشت اللهآباد قابل تصور نیست.»
معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ادامه میدهد: «با توجه به قرار گرفتن استانهای تهران و کرج در شرق منطقه دشت قزوین و مراکز جمعیتی شهر جدید هشتگرد این منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است.»
او دشت قزوین را یکی از حساسترین کانونهای پیدایش ریزگرد در کنار دشت شهریار میداند و ابراز امیدواری میکند که «تا چند سال آینده با پایان گرفتن مطالعات با استفاده از ظرفیتهای منطقه و فراهم شدن اعتبارات دولتی گامی مهم در راستای بیابانزدایی در کشور برداشته شود.»
در غرب و جنوبغربی پایتخت، دیگر دشتی وجود ندارد که اوضاع مناسبی داشته و راه بیابانی شدن در پیش نگرفته باشد. حالا هر وزش بادی، برای پایتختنشینان و کلانشهری که در نزدیکی تهران شکل گرفته به تهدیدی برای کاهش کیفیت هوا و ناسالم شدن هوایی که تنفس میکنند، محسوب میشود. دشت قزوین بیابانی شده، دشت شهریار هم دنبالهرو دشت قزوین، درحال تبدیل شدن به بیابان است. اراضی اطراف پایتخت هم که به گفته گرشاسبی، خشکیشان قابل تصور نیست و به این ترتیب تهران میرود تا با هر بادی زیر سایه گردوغبار بنشیند.
مثل اینکه ما قزوینی ها بدهکار تهران هم شدیم. بنده به عنوان یک کشاورز قزوینی هشدار می دم: اگه اوضاع بی آبی به همین منوال پیش بره، مردم تهران باید منتظر پدیده نوظهور تکدی گری کشاورزان قزوینی در خیابان هایشان باشند. تامین آب استخرهای مرفهین بی درد پایتخت که واجب تر از اراضی کشاورزی ما نیست. آن هم کشاورزان سخت کوش و محرومی که معمولا" مرغوبترین محصولاتشون برای همین از ما بهترون ارسال می شه،تا جایی که خونواده و مردم شهرشون هم از خوردن آنها محرومند. آخه این انصافه. ما این تراژدی غم بار رو در کدامین محکمه باید فریاد کنیم.
از دولتمردان محترم می پرسم : چرا باید همیشه سهم ما کشاورزان و روستائیان از فقر بیش از بقیه باشه. در شرایطی که همه به دنبال سهم خواهی از دلارهای بلوکه شده ی کشور هستند، تنها گروهی که هیچ کسی به فکرشون نیست دست های پینه بسته ی همین کشاورزان است که دستهایشان فقط به سوی خداست .با این اوصاف چطور انتظار دارید توصیه های مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد مقاومتی محقق بشه؟ شما رو به خدا غصه ی بی آبی رو جدی بگیرید . امروز اصراف آب گناهی بزرگ و نابخشودنیست. این است سرنوشت شهری که روزگاری نامش بر تارک دریای خزر می درخشید.(بحر قزوین)
هر چه مدیر نالایق و ناکار آمد می باشد در راس قرار گرفته اند و بهترین مغزهای ایران هم یا از ایران رفته اند یا در حال رفتن هستند. چند نفر غیر خودی جزو مسئولین کشوری هستند. خواهش می شود یک آماری از افراد مسئول غیر خودی به مردم ارائه کنید تا بدانیم مردم ایران هم در راس امور قرار دارند، یا ففط افراد خاص با خانواده.
بعدم به نظرم مجبور نیستن چندین 10 میلیون ادم ساکن همچین شهری بشنننن...زمین خدا وسیعه و باید امکانات پخش بشه تو سطح مملکت