"پیادهروی با یک دختر دبیرستانی" در ژاپن؛ عنوانی که به نظر از تفریح و سرگرمی سخن میگوید، اما پشت آن کسب و کاری ممنوع و خشن، نهفته است.
به گزارش فرادید به نقل از دویچه وله، کمی از غروب آفتاب گذشته و محله "آکی هابارا" غلغله است. اینجا مرکز فروش وسایل الکترونیکی و کامپیوتر در شهر توکیو است و در سراسر دنیا به خاطر ابزارکهای نویی که عرضه میکند شهرت دارد. چراغهای نئون چشمکزنان و فروشندهها با صدای بلند رهگذران را دعوت به خرید اجناس میکنند. مردم در اطراف ایستگاه مترو مدام در حال آمد و رفتاند.
محله "آکیهابارا" چندین واحد ساختمانی را در برمیگیرد. اینجا بهشت جویندگان وسایل فنی است. اما همه کسانی که به این محله میآیند در پی خرید سختافزار و نرمافزار نیستند.
در آکیهابارا به موازات خیابان اصلی خرید، کوچهای باریک به نام تسوکومو دوری وجود دارد. در این کوچه هم میتوان انواع وسایل الکترونیکی را یافت. اما حدود ده سال است که در این کوچه چیز دیگری را نیز میتوان خرید.
دخترانی جوان به فاصله چند متری از هم ایستادهاند و برگههایی تبلیغی میان مردان مسن رهگذر پخش میکنند. از مردان دعوت میشود سری به "کافه" پشت خانه بزنند. بعضی از دختران اونیفورمهای مدرسه با دامنهایی بسیار کوتاه بر تن دارند. همه چیز به نظر عادی و بیضرر جلوه میکند.
اما این دختران سرویس کاملا خاصی را برای "کافه" عرضه میکنند که روی منوی رسمی نوشته نشده؛ و آن عبارت است از "پیادهروی با یک دختر دبیرستانی".
مردها برای پیادهروی نیمساعته با یک دختر در لباس مدرسه حدود پنج هزار ین میپردازند که معادل تقریبا ۳۷ یورو است. نیمی از این پول به "کافه" میرسد.
اگرچه داشتن روابط جنسی با کودکان در ژاپن هم غیرقانونی است و برای فرد مجرم میتواند محکومیتی تا ۵ سال حبس یا جریمه نقدی کلانی را در پی داشته باشد، با وجود این، در بسیاری از ویدئوتکها از جمله در محله آکیهابارا، میتوان به فیلمهای پورنوگرافی کودکان نیز دست یافت.
عرضهکنندگان "پیادهروی با یک دختر دبیرستانی" خود را پشت ظاهر "کافه"، "سالن ماساژ" یا "استودیوی عکاسی" پنهان میکنند. در بهار سال جاری ۲۰۱۵ پلیس ژاپن مکانی را کشف کرد که در آن مردان بزرگسال میتوانستند بدن دختران دانشآموزی که در حال کاردستی با کاغذ بودند را تماشا کنند!
نیتو، میگوید: «در ژاپن "پیادهروی با یک دختر دبیرستانی" را یک نوع مد یا یک شکل سرگرمی میدانند. جامعه آن را این طوری میبیند که دختری که در این عرصه کار میکند، بد است. پدر و مادرش بیعرضه هستند اما کسی که دختر را میخرد، تقصیری ندارد.»
از این رو کسی نیست به این دختران کمک کند. دیر یا زود بسیاری از این دختران متوجه میشوند که تن به چه خطری دادهاند. نیتو خود در نوجوانی خانه پدر و مادرش را ترک کرد و به عنوان خدمتکار در یکی از "کافه"های محله "شیبویا" در توکیو مشغول به کار شد. یک کشیش به او کمک کرد تا بتواند گذشته خود را پشت سر بگذارد. حال نیتو خود با سازمانش به نام "کولابو" به دختران دیگر کمک میکند.
نیتو میگوید: «بیشتر دخترها برای مردها مثل طعمهای راحت میمانند. بعضی از آنها به لحاظ روحی صدمه دیدهاند، برخی دیگر اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند، بعضیها هم خودشان را زخمی میکنند یا سعی میکنند خودشان را بکشند.»
حدود یک سوم این دختران از خانوادههایی فروپاشیده میآیند یا مورد سوءاستفاده و خشونت قرار گرفتهاند. خانوادههای حدود یک سوم از آنها هم بسیار فقیر هستند؛ آنها میگویند که مجبورند در این عرصه کار کنند تا بتوانند برای خود یک وعده غذا در مدرسه بخرند.
اما نیتو بیش از همه نگران یک سوم بقیه است که از خانوادههای منسجم میآیند. این گروه از دختران هنگامی که دنبال کار میگشتهاند به آگهیهایی که بهویژه در شبکههای اجتماعی پخش میشوند برخوردهاند که به نظر جدی میرسیدهاند. اما در نهایت کاری که عرضه میشده همان "پیادهروی با یک دختر دبیرستانی" بوده است. نیتو میگوید: «این کودکان به بزرگسالان اعتماد میکنند ولی واقعیت سخت زندگی را نمیشناسند.»
بدین ترتیب بر شمار نوجوانانی که در دام صنعت سکس میافتند، مدام افزوده میشود. سن برخی از این نوجوانان حتی ۱۴ سال هم نیست. به گفته نیتو، تنها در توکیو چند هزار دختر به این دام افتادهاند.
ماکوتو واتانابه، مدرس علوم ارتباطات و رسانهها در دانشگاه "هوکایدو بونکیو"، بخشی از تقصیر را متوجه رسانهها میداند. او میگوید: «به نظر من، رسانهها مشوق کار و کاسبی با "پیادهروی با یک دختر دبیرستانی" بودهاند. افزون بر این، در ده سال اخیر ما شاهد سقوط اخلاقی آشکار برنامههای تلویزیونی بودهایم.»