فرارو؛ حمیده دباغی- هفته گذشته در سایت فرارو مطلبی با عنوان
"ریشخند خندوانه در فصلهای خنده دشوار" منتشر شد که ایراداتی را به برنامه خندوانه وارد میکرد. با توجه به ماهیت این برنامه و بازتاب مثبتی که در ماههای اخیر در میان مردم داشته است، لازم است تا نکاتی بیان شود.
برنامه خندوانه دیرگاهی است که از شبکه نسیم- شبکه سرگرمی در کشور پخش میشود و در مدت زمان کوتاهی مخاطبان زیادی پیداکرده است. برنامه خندوانه یک محصول فرهنگی است که بایستی از منظر درک مردم عام، مورد توجه و تحلیل قرار گیرد. درک دنیای سرشار از روزمرگیهای مردمی که دیرگاهی است خنده را به بهانههای مختلف به تأخیر میاندازند، آنقدر جدی و حائزاهمیت است که میشود از نقصهای کوچک به آسانی گذشت. درواقع؛ تحلیل و تفسیر نمادها و نمودهای برآمده از برنامه خندوانه نیز تنها در بستر اجتماع و میان ذهنیتی که موجبات شکلگیری این برنامه شده است، امکانپذیرمیباشد. در تحلیل برنامه خندوانه چند نکته قابلتأمل وجود دارد:
1. خندوانه در درجه اول سعی در انجام یک فعالیت -خندیدن- به شیوهای گروهی و جمعی دارد. خندههای پشت سر دیگران را به شوخیهای رودررو و لطیف و قابلاغماض بدل میکند. رودربایستی و خجالتهای افراد در مواجه از شادی را از میان میبرد و بهدرستی نقطهای را هدف قرار میدهد که به ضعف فرهنگی اشاره دارد. واقعیت آن است که هرچند هم فرهنگ ایرانیان ریشههای قوی و در خاک فرورفتهای داشته باشد نمودهای فرهنگی آن با مشکلات عدیدهای روبهروست. تمسخر و به هم خندیدن و یا انتخاب موضوعات خندهآور از خلال انتساب به افراد و ویژگیهای فردی، شیوه قابلتأملی است که در شوخیهای همهگیر، جوکها و طنزهای روزمره، در شبکههای مجازی و حتی رسانه ملی شایع است. خندوانه سعی دارد تا موضوعات خندیدن را به مبنایی که امروزه در طنز ایستاده دنیا نیز رایج است، ارتقا دهد. قومیتها و گویشها و ویژگیهای فرهنگی منسوب به افراد به کناری گذاشته میشود و موضوع خنده خود هدفی برای خندیدن قرار میگیرد.
2. تأکید بر موضوعات اساسی و حساسی که غالباً در رسانه ملی کمتر بهطور مستقیم به آن اشاره میشود مانند محیطزیست و بحران و تنش شدید آب در کشور، اگرچه در جهت ارتقای منافع مالی حامی برنامه حرکت میکند اما به نظر امری طبیعی است. اینکه مردم درک کنند که برای حمایت از منابع طبیعی بایستی هزینه کرد؛ اینکه آب و طبیعت دیگر یک کالای عمومی و فاقد ارزش اقتصادی نیست و علاوه بر اندیشیدن به آن بایستی متحد شد، برای ترویج روشهای درست بهرهبرداری از آن تبلیغ کرد، به نظر باارزش است.
3. تم برنامه و محوری بودن مجری در آن بهعنوان رهبری در یک حرکت دستهجمعی چون خندیدن نکات فرهنگی را در خود جای داده است که شاید تابهحال کمتر در فرهنگ ما سابقه داشته است.
4. مجری با تأکید بر حوزه شخصی و فردی خود، بارها خصوصی بودن حریم و حوزه هر شخص را یادآور میشود اما همواره از تجربیات فردی شخص در مواجهه با ناخوشیها و ناملایمات، پند گرفته و نکاتی را به مخاطب گوشزد میکند. نکاتی چون حال خوب به خود فرد بستگی دارد. اینکه بایستی از خنده و خندیدن دفاع کرد؛ باید کتاب خوب خواند؛ فیلم خوب دید و برای حال خوب دیگران هم تلاش کرد. و ...
5. کمپین شروع هفته با لبخند در مترو هم حرکت درست دیگری است که چند نکته مهم را در خود جایداده است:
- مترو به عنوان مهمترین وسیله حملونقل عمومی مورد تأکید قرارگرفته است. وسیلهای که با توجه به ازدحام جمعیت در بیشتر ساعات در آن، بیشترین زمان رودررویی افراد و مواجهه چشم به چشم با دیگران را دربرمی گیرد.
- خندیدن بهعنوان فعالیتی که در اندیشه هر فرد و گروه، با انتقال معنای دوستی از اضطرابهای فردی در محیطهای پر ازدحام میکاهد.
- ترویج نماد خنده(هندوانه خندان) در برنامه و نصب آن در برخی ایستگاههای مترو، نوعی قرینگی معنایی در ذهن مخاطب فراهم میکند که هندوانه یعنی خندوانه.
6. برنامه با ایجاد عناصری که متعلق به همه گروههای سنی است مانند عروسک جنابخان که علاوه بر کودکان، جنوبیها هم به آن تعلقخاطر یافتهاند؛ به این نکته ظریف اشاره دارد که استفاده از گویش یک قومیت خاص، دلیلی بر توهین به فرهنگ آنها نیست. جنابخان یک جنوبی لبوفروش، با زبانی شیرین و به دنبال فرصت برای پول درآوردن، شعر میخواند و فضای برنامه را شاد میکند و کاملاً ماهرانه سعی دارد تا تسامح و تحمل فرهنگی را در برابر انتقاد افزایش دهد.
7. استفاده از بهروز بقایی هنرمند نام آشنایی که در شمال کشور قسمتهای کوتاهی را به مخاطب عرضه میکند؛ شوخیهایی با مردمی از سایر کشورها در قالب گزارشی که از لندن پخش میشود؛ مدعوینی از همه گروهها و اقشار، تحصیلکردگان، سیاسیون، هنرمندان، ورزشکاران و ... سعی در ایجاد فضای همدلی در مواجهه با مشکلات دارد.
نکته پایانی
کشور در شرایط اقتصادی سختی قرار دارد؛ نگاهها و توجهات در سطح بینالمللی به توافق اخیر هستهای ایران با کشورهای 1+5 است. بیش از 50 درصد از مردم جهان نگرش خوبی به ایران ندارند. کشورهای منطقه موضعی متناقض را در برابر ایران در پیشگرفتهاند.
هزینههای گذران زندگی بالاست و مشکلات اجتماعی چون فقر، اعتیاد و بیکاری نیازمند مواجههای علمی و مدیریتی صحیح است. آلودگی، کمبود آب، خشک شدن رودخانهها، کم شدن آبی آسمان هرروزدر حال بیشتر شدن است. ایران و ایرانی حال خوبی ندارد اما امید به حال خوب داشتن، به بهتر شدن، به هر بهانه لبخند زدن و مشکلات را به حاشیه ذهن سپردن، روش ایرانیان است که ایشان را به مردمانی طناز و مقاوم، بدل کرده است.
مثبت اندیشیدن و استفاده از ابزار خنده در مواجهه با مشکلات بهعنوان روشی مهم و تأییدشده در دنیا در قالب یک برنامه چون خندوانه به مخاطب گوشزد میکند که سختیها و مشکلات همیشه وجود دارند اما میتوان همواره تلاش کرد و نگاه به آینده داشت تا در پاسخ به سؤال حالتان چطور است؟ بلند و یکصدا فریاد بزنیم عالی تا حالمان هرروز عالی باشد، حال دیگران عالی باشد...
* دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران