مرد افغان كه پيش از اين به قتل يك زن به دليل اختلاف سر قيمت براي برقراري ارتباط نامشروع اعتراف كرده بود در دادگاه حرفهاي قبلي خود را انکار کرد.
سرنخ دستگيري متهم، كشف يك نام در گوشي همراهش بود. مرد افغان شماره مقتول را با عنوان اختصاري «brrr» ذخيره كرده بود كه پليس با بررسي آن متوجه تماسهاي مكرر قاتل در روز حادثه با مقتول شد كه از او خواسته بود سر قرار حاضر شود تا در ازاي دريافت ٣٠٠ هزار تومان پول با هم ارتباط نامشروع برقرار كنند اما اين قرار با قتل خاتمه يافت. آنها كه سر قيمت با يكديگر به توافق نرسيده بودند پس از درگيري لفظي با هم گلاويز شدند و متهم با روسري مقتول را خفه كرد.
صبح ديروز قضات شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران مسوول رسيدگي به پرونده بودند. قاضي عزيزمحمدي، رييس دادگاه در ابتداي جلسه از نماينده دادستان خواست تا كيفرخواست را قرائت كند. در آن آمده بود كه متهم پس از قتل زن جوان، جنازه او را به باغي در شمشك برد و دفن كرد اما پس از چند روز با شكايت خانواده مقتول و رديابي تماسها توسط پليس شناسايي و دستگير شد. او حتي پيش از آنكه در حضور بازپرس پرونده، جسد از دل خاك بيرون آورده شود، به خفه كردن مقتول با روسرياش اعتراف كرده بود اما در دادگاه، هيچ كدام از امضاهاي پاي برگه اعترافاتش را گردن نگرفت و ديگر به جرم خود اعتراف نكرد.
پدر مقتول پيش از اين تقاضاي قصاص متهم را از دادگاه خواسته بود. او درباره روز حادثه گفت: «چهار روز بود كه از دخترم خبري نداشتيم. او آرايشگاه داشت. چندسال قبل از همسرش جدا شده بود و تنها زندگي مي كرد. روز حادثه از دوستانش شنيديم كه به شمشك رفته. برادرش در پليس شكايت كرده بود وقتي به شمشك رفتيم خودروي پژوي دخترم را جلوي باغ همين آقا – اشاره به متهم – پيدا كرديم. او همان جا دستگير شد و خيلي زود اعتراف كرد.»
مرد افغان كه پاي چپش را روي زمين ميكشيد و دست چپش را در بغل گرفته بود با دستور رييس دادگاه، پشت جايگاه ايستاد، آستينش را بالا زد و گفت: «در بازجوييها من را كتك زدهاند. دستم را شكستهاند. من همه اعترافاتم را تحت فشار نوشتهام. من اصلا مقتول را نديدهام.
سه نفر افغاني ديگر با گوشي من با او تماس گرفته و قرار ملاقات گذاشته بودند. آنها با هم سر پول اختلاف پيدا كردند و او را كشتند و در باغي كه من نگهبانش بودم انداختند. من وقتي به باغ رسيدم ديدم جنازه برهنه است. براي اينكه گناه نكنم آن را دفن كردم.»
انكار قتل از سوي متهم در حالي بود كه او پيش از اين به بازسازي صحنه جرم نيز اقدام كرده بود. بازجويي از سه افغاني ديگر نيز نشان مي داد كه آنها هيچ نقشي در قتل نداشته اند و متهم براي فرار از اتهام خود، نام آنها را آورده است. او تا پايان جلسه دادگاه بر بيگناهي خود اصرار كرد. پدر مقتول تقاضاي قصاص او را داشت و قضات در حال مرور اعترافات متهم از روي پروندهاش بودند.