فرارو- دکتر رسول رمضانیان؛ در هر سازمان، آییننامههایی تنظیم میشود تا شرح وظایف سالانه نیروهای کار و نحوه ارزشیابی آنها مشخص باشد. متاسفانه در تنظیم آییننامههای سازمانها و نهادهای دولتی ایران دو مولفه اساسی مورد غفلت قرار گرفته است: 1- ارزش افزوده وظایف و 2- همافزایی. غفلت از این دو مولفه سبب شده است که سازمان و نهادهای دولتی بازدهی اقتصادی ناچیزی داشته باشند و بیشتر انرژی نیروی انسانی را تلف کنند. در این یادداشت، به طور مختصر به اهمیت در نظر گرفتن این دو مولفه در تنظیم آییننامههای شرح وظایف و ارزشیابی کارکنان خواهیم پرداخت.
بخش بزرگی از کسب و کار در ایران زیر نظر دولت است، از نیروهای کار صدا و سیما گرفته تا اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی همه کارکنان دولت هستند. با وجود اینکه دولت در ایران دارای نهادها و سازمانهای مختلف است اما به علت وجود پول نفت، هیچگاه به نهادهای زیر مجموعه خود به عنوان بخشهایی که باید حداکثر بازدهی اقتصادی را داشته باشند توجه نکرده است و این نهاد و سازمانها بیشتر یارانه بگیر نفتی بودهاند تا اینکه بخواهند ارزش افزوده و درآمد ایجاد کنند.
این نگاه دولت به سازمان و نهادهای زیرمجموعه خود، سبب شده است که آییننامههای تنظیم شده، برای شرح وظایف و ارزشیابی کارکنان بخشهای دولتی، ناکارآمد باشند. در واقع، تنظیم کنندگان آییننامهها شرح وظایف را به صورت بهینه تنظیم نکردهاند و هدفی که در ذهن داشتهاند آن بوده است که مطمئن باشند کارکنان به اندازه حقوقی که دریافت میکنند انرژی جسمی-روانی صرف میکنند، مستقل از اینکه آیا این انرژی صرف شده منجر به بازدهی اقتصادی خواهد شد یا نه؟ همین امر ترمزی در برابر توسعه شده است که جامعه ایرانی از صبح تا شب میکوشد ولی به رویای خود یعنی توسعه و رفاه دسترسی پیدا نمیکند.
از نگاه علوم اجتماعی محاسباتی، برای آنکه یک سازمان بازدهی داشته باشد، دو مولفه اصلی در تنظیم آییننامههای شرح وظایف و ارزشیابی کارکنان سازمان باید در نظر گرفته شود: 1- ارزش افزوده وظایف و 2- هم افزایی
اگر برای کارکنان یک سازمان وظایفی تعیین شود اما این وظایف منجر به ارزش افزوده نشوند تنها اتلاف انرژی نیروی کار رخ داده است. تنظیم کننده یک آییننامه باید بتواند با عدد و رقم مشخص کند که وظیفه تعیین شده برای یک نیروی کار در پایان سال چند تومان ارزش افزوده برای سازمان و کشور فراهم میآورد.
تنظیم آییننامههای شرح وظایف و ارزشیابی یک تخصص است که متاسفانه در ایران هیچگاه به آن با دیدگاه تخصصی نگاه نشده است. برای رسیدن به توسعه، همه سازمانهای دولتی نیاز دارند تا به بازنگری آییننامههای شرح وظایف و ارزشیابی کارکنان خود بپردازند و هر وظیفه که به ارزش افزوده منجر نمیشود را از سبد شرح وظایف خارج کنند یا آن را با وظیفهای که به ارزش افزوده بیشتری منجر میشود جایگزین کنند. سازمانها و نهادهای دولتی باید موظف باشند که با عدد و رقم میزان ارزش افزوده خود را به دولت گزارش دهند و ارزش هر سازمان در مقایسه با سازمانهای هم طیف خود مبتنی بر ارزش افزوده ایجادی تعیین شود.
مولفه دیگری که در تنظیم آییننامههای ارزشیابی کارکنان مورد غفلت قرار گرفته است ایجاد همافزایی است. در ایران، کارکنان به صورت فردی مورد ارزشیابی قرار میگیرند. این امر سبب میشود که نیروی کار انگیزهای برای فعالیت گروهی و تیمی نداشته باشد.
همافزایی برابر است با اضافه ارزش افزوده حاصل شده در اثر اینکه یک دسته از افراد به صورت تیمی کار کنند نسبت به حالتی که همه آنها به تنهایی فعالیت کنند. در ایران روحیه کارهای تیمی پایین است و علت آن هم این است که آییننامههای ارزشیابی کارکنان به نحوی است که آنها را فردگرا میکند. از طرفی بسیار از کشورهای توسعه یافته (چون ژاپن) پیشرفت خود را مدیون فعالیتهای گروهی هستند و این همافزایی گروهی آنها است که توسعه را رقم زده است.
در پایان، اگر به قول وزیر صنعت قرار است که در عرض یک دهه ایران صنعتی شود، پیش از آن باید آییننامههای ناکارآمد شرح وظایف و ارزشیابی کارکنان مورد بازنگری قرار گیرد تا فعالیت و صرف انرژی نیروهای کار به ارزش افزوده و همافزایی منجر شود و این ارزش افزوده و همافزایی موتور توسعه ایران باشد.