یادداشت دریافتی- امیر بلالی چروده؛ وقتی از یک حالت اجتماع به یک جامعه گذار میکنیم. تغییرات مربوط به حوزهٔ کنشها و واکنشهای مردمان این سرزمین به خودی خود از مهمترین و قابل تاملترین موضوعات تحلیل میشود. اشاره به اجتماع و جامعه، اشاره به دو نوع متفاوت از سبک زندگی، شیوه تفکر، ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، کنش و بسیاری دیگر از شاخصههای حیات بشر است.
اجتماع را مفهومی برای تشریح و تبیین تودهای با آرمان توسعه که دارای کنشهای سطحی و صوری هستند در نظر میگیریم. جمعیتی توده وار که در قید و بند تصمیمهای صوری و مزاجی گرفتار هستند و بر همین اساس کنشهای سطحی دارند و رفتارشان از عقلانیت عمیق اجتماعی و فردی برخوردار نیست.
جامعه اما ملتی است که کنشهایشان از عمق و ریشه اجتماعی برخوردار است. عمق و ریشه اجتماعی در یک کنش مشخص، نشانگر عدم آسیب پذیری یک جامعه است.
جامعهای که کنشگرانش کنشهای عمیق اجتماعی دارند از این رو مستحکم، پایا و ثبات منداند که کنشگرانش به عنوان سازههای آن ساختار کلان دارای استحکام و ثبات منزلتی و عقلانی هستند. بدین شکل که یک کنش عمیق و اجتماعی، کنشی عقلانی است که پیش از اینکه به مرحله عمل برسد از یک پیشینه فکری و نظری برخوردار بوده و به شکلی متناسب و متحاسب پالایش شدهاست.
یکی از جهات عدم توسعه یافتگی کشور که باید از آن سو نیز به رشد نگاه کرد، همین عدم تناسب کنشهایمان با رفتارهای دارای عمق و ریشه است.
از آسیب پذیریهای شخصیتیمان میتوان به فرضیهای رسید که رفتارهایمان عمیق و دارای پیشینه نظری و فکری نیستند وهم چنین با واکنشهای مناسبی نیز از کنشگران معدود فکری با پیشینهای نظری برخوردار نیستیم.
به همین منوال و به بیانی سهلتر میتوان عنوان کرد که اعتماد به نفس اجتماعیمان از سطح کیفی استاندارد و مناسبی برخوردار نیست.
اگر یک تجمیع کوچک چند نفره را در نظر بگیرید که در مورد یک مساله مهم مربوط به کشور صحبت میکنند، به چه میزان بدون هراس خاطر و دلهره از ارتکاب اشتباه، فرصت اظهار نظر دارید؟ این ترس از اشتباه ناشی از کدام بعد رفتاری ما در جامعه است؟
وقتی یک کنش گفتاری یا رفتاری در یک جمع به دلیل پردازش و سبک اشتباه و یا عدم اطلاعات کافی که همان نبود پیشینه نظری و فکری است به جای اصلاح مورد استهزا قرار میگیرد موجب ایجاد ابعادی از آسیبهای اجتماعی خواهد شد که برد این ابعاد نیز به سرعت افزایش خواهد یافت.
بدین شکل که پس از مورد تمسخر واقع شدن به دلیل اشتباهی آگاهانه و ناآگاهانه طبعا به سختی در ادامه جرات اظهار نظر خواهیم یافت و هم چنین به دلیل مواجه شدن با واکنشی نادرست از یک کنش گر فکری و توانمند در خصوص بحث در قبال اشتباه به سختی توان قرار گرفتن در مسیر رشد عقلانی را خواهیم یافت.
به دلیل غالب بودن کمی کنشهای سطحی بر کنشهای فکری در این جامعه، ناخودآگاه به دنبال تطبیق و انطباق با اقلیت فکری جامعه نخواهیم رفت و مجذوب خرده فرهنگهایی با کنشهای سطحی خواهیم شد که اکثریت را شامل میشود. به این شکل است که رشدی قارچ گونه و سریع از این نوع آسیب اجتماعی را شاهد خواهیم بود.
به دنبال چنین آسیبی و تشکیل چنین خرده فرهنگهایی، شاهد فاصلههای فکری فاحش و بیاندازه چون فاصلههای اقتصادی در کشور خواهیم بود و از اصلیترین مبانی توسعه که اجماع و توافق بر سر بنیادهای فکری کلان است فاصله خواهیم گرفت.
بارها کنش گران فکری در گفتارهای خود به کنشهای تودهای که در یک بحث علمی و دست کم منطقی پیش میآید، انتقاد میکنند و خرده گرفتهاند و درمان را توصیه و ترغیب به مطالعه دانستهاند. غافل از آنکه واکنش درست به کنشهای سطحی خود جز مهمی از فرآیند درمان چنین آسیبی در جامعه است.
تنها ترغیب و توصیه به مطالعه درمان کنشهای مزاجی و سطحی نیست، بلکه بخش مهمی از این درمان بسته به واکنش یک کنش گر فکری به کنش گر سطحی به تناسب شرایط، زمان و مکان است.
هم چنین ترغیب به مطالعه خود نیازمند زمینهای پیشی است که در چارچوب یک واکنش مناسب شکل میگیرد.
بدین منوال است که بر اثر سرانه مطالعه اندک در کشور، و تقلیل عمق و پیشینه فکری و نظری در کنشهای عامه مردم شاهد افزایش خرده فرهنگهایی با پرداختن به موضوعات صوری و سطحی و کاهش مجامع کوچک با خرده فرهنگهای دارای رفتار عقلانی و فکری هستیم.
این عدم توجه کنش گران فکری به نوع واکنششان به کنشگران سطحی و همهٔ مواردی که دست به دست میدهند تا شاهد رشد کنشهای سطحی و کاهش کنشهای فکری و منطقی باشیم در کنار همهٔ آسیبهای دیگر، خود از درون مسبب آسیبی در جامعه خواهد شد چون دگماتیسم.