فرارو| شارو بهارو پیرمردی هشتاد ساله است که به زودی دومین زمستانش را در کوهستان سنجار خواهد گذراند.
به گزارش فرارو به نقل از سیانان،
او تا پارسال، همۀ عمرش را در شهر سنجار در پای این کوه گذرانده بود. تا
اینکه در عرض چند روز در آگوست سال 2014، 5000 مرد و پسر را در سنجار و
روستاهای اطراف قتل عام کردند.
او میگوید: "ما تا جایی که میتوانستیم جنگیدیم، ولی اسلحهای
نداشتیم و آنها کلی اسلحه داشتند. ما شاهد کشته شدن بسیاری بودیم، اما
توانستیم شبانه فرار کنیم به کوهستان بیاییم."
شارو بهارو، هشتاد ساله، سمت چپ هزاران نفر به کوهستان فرار کردند و از طریق گذرگاه باریکی که مبارزان کرد سوری برایشان باز کرده بودند، گریختند.
بهارو ایزدی است. ایزدیها اقلیتی کوچک هستند که اطراف کوهستان
سنجار در عراق زندگی میکنند. تندروها آنان را کافر میدادند، و
داعش در عراق و سوریه به دنبال آنهاست.
بهارو به یاد دارد که چگونه همسایۀ عربش، که خانوادهاش نسلهاست
در همسایگی خانوادۀ او زندگی کرده، به حداقل 60 ایزدی کمک کرد تا از کاروان
در حال پیشروی داعشیها بگریزند.
اما همسایهای دیگر به جان ایزدیها افتاد.
بهارو میگوید: "او پرچم داعش را بلند کرد و اسلحهاش را برداشت. او نزدیک بیست نفر از کسانی که سعی داشتند فرار کنند را کشت."
نوههای بهارو دور و بر او به بازی مشغولند و با تعجب به غریبهها
که ما باشیم، نگاه میکنند. آنها در اینجا از سرما رنج میبرند و خبری از
مدرسه نیست. اما همین که زنده هستند باید خدا را شکر کنند، چرا که دختران
بزرگتری که به دست داعشیها افتادند چندان خوششانس نبودند.
نزدیک به 7000 زن و دختر جوان توسط داعش اسیر شدهاند تا به
بردگان جنسی این گروه بدل شوند؛ حتی امروز هم گزارشهایی از فروش این دختران
در موصل وجود دارد.
سنجار حالا به مخروبهای از ساختمانهای ویران بدل شده که چند صد
جنگجوی داعش در آن مستقر هستند و گروه کوچکی از پیشمرگان کرد با آنان
میجنگند.
داعش عقب رانده شده
اما در سوی دیگر کوهستان اوضاع فرق میکند.
روستای اسنونی در سایۀ کوهستان سنجار در شما عراق و در نزدیکی مقدسترین عبادتگاه ایزدیها واقع شده است.
اینجا مکانی خاکآلود و محروم است که نیروهای پیشمرگۀ کرد پس از
بیرون راندن داعش از روستا در دسامبر سال گذشته، در اطراف آن ایستهای
بازرسی برپا کردهاند.
آثار درگیری همه جا دیده میشود و حتی امروز نیز، مواضع داعش تنها چندکیلومتر از غرب و شرق اینجا فاصله دارد.
در ماه فوریه، یعنی آخرین باری که اسنونی سر زدم، اینجا خالی از سکنۀ غیرنظامی بود.
آخرین ساکنان روستا پیش از فرار از داعش روی در و دیوار آن نوشته بودند: "ما نیازمند کمک بینالمللی هستیم."
شب هنگام، روستا تاریک و متروک و خاموش بود و به دیدهبانی برای پیشمرگههایی بدل میشد که در میانۀ قلمروی داعش حضور داشتند.
حالا، برق روستا مجدداً وصل شده، آب لولهکشی برقرار است و اولین
شهروندان ایزدی در حال بازگشت به خانههایی هستند که داعش آنها را منفجر
نکرده است.
اهالی در حال شخم زدن زمینهای زراعی نزدیک به مرز سوریه هستند،
دکههای خیابانی به جنگجویان کرد و ایزدی و چند غیرنظامیای که جرات
کردهاند به خانه بازگردند سبزیجات، آب و برنج میفروشند. حتی یک کافه هم
باز شده است.
ایزدیها
قومی باستانی هستند. آنها در طول قرون متمادی از سوی عربهای سنی، کردها و
دشمنان دیگر مورد پیگرد قرار گرفتهاند و با آنها جنگیدهاند.
بچههای این قوم با داستانهای مربوط به نسلکشیهایی که علیه ایزدیها انجام شده بزرگ میشوند.
تا قبل از اینکه داعش دست به کار نابودی آنان شود، حدود
نیممیلیون ایزدی در اطراف کوهستان سنجار زندگی میکردند. این کوهستان بر
فراز دشتهای نینوا واقع شده و میزبان معابد و روستاهای نیایی ایزدیهاست.
آیین ّ ایزدیان از وامدار چندین سنت و آیین است و شامل برخی از عقاید
اسلامی، زرتشتی ایرانی و میتراییسم است. منشا این دین نامعلوم است، اما
باور کارشناسان بر این است که این دین در قرن 12 میلادی زمانی که یک رهبر
صوفی مسلمان به نام عبدبن مسافر در این ناحیه سکونت گزید، ایجاد شده است.
ستون پنجمیها
هر ایزدیای که ملاقات کنید، داستانی هولناک برای نقل کردن
دارد. کجی عم سیلو در در روستای کوجو در چندکیلومتری جنوب سنجار زندگی
میکرد. او میگوید که در 2 آگوست 2014، عمویش میزبان شام اعرابی که
روستاهای اطراف آمده بودند بوده است.
او میگوید: "روز بعد، همه جا پرچم سیاه داعش بالا رفته بود."
اکثر همسایگانشان به تشویق ستون پنجمیها علیه ایزدیها موضع گرفته بودند.
تا ده روز بعد، ایزدیهای کوجو تحت محاصره بودند و ناامیدانه با
توجه کمبود شدید سلاح و نبودن راهی برای فرار، از جهان خارج درخواست کمک
میکردند.
وقتی که داعش نهایتاً وارد روستا شد، 600 مرد را کشت و حدود 1000 زن و دختر را به اسارت گرفت.
سیلو میگوید که دلیل زنده ماندنش این بوده که زیر تپهای از اجساد تظاهر به مرده بودن کرده بوده است.
عموی او جان به در نبرد.
سیلو و سایر ایزدیها میگویند که با اعراب استان انبار عراق و
سایر نقاط این کشور، که اکنون با آنها در یک کمپ پناهجویان در نزدیکی دهوک
به سر میبرند، مشکلی ندارند.
اما اصلاً حاضر نیستند که دوباره با اعرابی که علیه آنها وارد عمل شدند، در یک روستا زندگی کنند.
سیلو میگوید: "ما بدون حفاظت بینالمللی نمیتوانیم بازگردیم. هیچ وقت امنیت نخواهیم داشت."
خلیل جندیل بغل سیلو نشسته است. او معلمی است که در دهۀ ششم زندگیش به سر میبرد و همیشه سیگاری بین انگشتان دستش است.
او میگوید که به هیچ وجه به سیستم قضایی عراق برای اجرای عدالت
امید ندارد. واژهای که بر لبهای او جاری است، انتقام است. او انتقام را یک
دین شرافتی به کشتهشدگان میداند.
یکی از ایزدیهایی که در یک گروهان داوطلبان در جبههای نزدیک به
سنجار خدمت میکند، با نگاهی سرد میگوید: "وقتی که به سنجار برگردیم، خبری
از اسیر داعشی نخواهد بود."
منظور او واضح است.
در آستانۀ پاتک
موعد عملیات برای بازپس گیری سنجار به سرعت نزدیک میشود.
شبها در اسنونی، صدای زوزۀ سگها با صدای موتور C130ها و نفیر جنگندههای ائتلاف که هزاران پا بالاتر در پروازند، مخلوط میشود.
ضربآهنگ حملات هوایی علیه مواضع داعش در داخل شهر سنجار و اطراف آن شدت گرفته است؛ تنها در چهارشنبۀ گذشته شاهد 9 حمله بودیم.
سنجار باری ایزدیهای اهمیتی حیاتی دارد، اما درعین در جنگ کلی برای شکست داعش نیز اهمیت دارد.
مسیری
که از این شهر میگذرد، موصل، داشتۀ ارزشمند داعش، را به شهرهایی که این
گروه در سوریه تصرف کرده وصل میکند. قطع کردن این مسیر قدم بزرگی است در
راستای گسستن "خلافتی" که داعش ادعای تاسیسش را دارد.
اما این جاده همچنین مایحتاج ضروری 1.5 میلیون نفری را که همچنان
در مصول زندگی میکنند تامین میکند. همین حالا هم قیمتها در حال بالا رفتن
است و فعالان موصلی نسبت به بروز قحطی هشدار میدهند.
فرماندهان خوشبین پیشمرگه، فکر میکنند که جنگجویان داعش در عرض
چند ساعت از حمله به سنجار فرار خواهند کرد و به تلاَفر، که یکی دیگر از
پایگاههای داعش است، عقبنشینی خواهند کرد.
سایرین اما از این میترسند که شبکۀ تونلهایی که داعش در شهر حفر
کرده به علاوۀ مینهای زمینی و تلههای انفجاری باعث شود که جنگ در سنجار
به جنگی کوچهبهکوچه و فرسایشی بدل شود. به خصوص اگر جنگجویان زبدۀ چچنی
در آنجا مستقر شده باشند.
از طرف دیگر آمادگی برای حمله همیشه به خوبی پیش نمیرود.
پهپادها و جنگندهها اغلب اوقات امکان تشخیص میان وسائل نقلیۀ
داعش را از سایر وسائل نقلیه ندارند و این امر کار تضعیف داعش در منطقه را
سخت کرده است. حتی بنابر برخی گزارشها، داعش توانسته است که استحکامات
دفاعیش در سنجار را تقویت کند.
پیچیدگی دیگری که در مورد انتخاب زمان حمله به سنجار وجود دارد، عدم توافق میان کردهای کشورهای مختلف است.
دولت محلی کردستان عراق به جنگجویان کرد سوری یگانهای مدافع خلق
که روابط نزدیکی با کردها ترکیه و پ.ک.ک دارند، گفته است که منطقه را ترک
کنند.
همن هورامی، رییس بخش روابط خارجیِ حزب اکثریت در پارلمان کردستان عراق، در توییتی گفته است: "اینجا نیازی به آنها نیست."
سپهبد جمال محمد، فرمانده نیروهای پیشمرگه، گفته است: "ما از قبل به دیگر طرفها گفتهایم که مداخله نکنند."
اما واحدهای یگانهای مدافع خلق همچنان سر جای خود در ایستهای
بازرسی و پایگاههای کوچک اطراف کوهستان سنجار هستند و پرچمشان نیز هنوز
برافراشته است.
آنها احساس میکنند که در مبارزه با داعش در اینجا نقشی اساسی
داشتهاند و مدعی هستند که مسعود بارزانی رهبر کردستان عراق به دنبال آن
است که تمام افتخار بازپس گیری سنجار را نصیب خود کند.
همچنین، دولت محلی کردستان عراق همواره اصرار داشته که جنگجویان
ایزدی که حالا تعدادشان به حدود 5000 تن میرسد، تحت فرمان پیشمرگهها قرار
گیرند.
در این میان، مردان ایزدی که در اردوگاه کوچکی در نزدیکی روستای
هردان در حال آموزش دیدن هستند، دیگر طاقتشان برای رسیدن "ساعت صفر" در حال
طاق شدن است. اما همزمان این دلهره نیز را در دل دارند؛ دلهرهای نه از
جنگی که قریب الوقوع است، بلکه از چیزهایی که ممکن است در خانههایشان
انتظارشان را بکشد.