یادداشت دریافتی- مصطفی نعیمی؛ عنوان مطلب من عین صحبت آقای فریدون زندی بازکین اسبق تیم ملی ایران در برنامه نود میباشد، که به عنوان یک دو رگه برای مدتی در فوتبال ملی و باشگاهی ایران خوش درخشید.
شاید طول دورانی که زندی در فوتبال ایران بوده و در کشور ما زندگی کرد، به ۳سال نکشیده باشد، ولی در یک جمله، تصویر ذهنی خود از سیستم مدیریتی که در فوتبال ما حاکم میباشد را بیان نمود.
انگار اینجا نمیخواهند متوجه شوند.
پس شنیدن این مطلب بر این قصد برامدم که پاسخی مناسب به ابهام اقای زندی در این مطلب بدهم:
در حقیقت همین گونه است که شما بیان کردید. در اکثر مواقع مدیران ما نمیخواهند متوجه شوند. چون توجه داشتن باعث ایجاد به وجود آمدن مسئولیت خواهد شد.
مسئولیت یعنی کار کردن و توسعه دادن.
نتیجه توسعه میشود تعغیر شرایط موجود.
در صورت بوجود آمدن تعغیرات در شرایط فعلی، پایههای قدرت افرادی در پستهای مختلف دچار تزلزل خواهد شد.
این تزلزل گاهی تا پایههای صندلی خود مدیر مجموعه نیز پیش خواهد رفت.
پس نتیجه اخلاقی اینکه، بهتر است گاهی متوجه نباشیم و تن به شرایط فعلی بدهیم.
در پایان توجه شما و دیگران عزیزان را به چند آمار از کشور عزیزمان جلب میکنم که نتیجه همین متوجه نشدنها است، متوجه نشدنهایی که باعث سوختن بزرگترین و ارزشمندترین سرمایه ملت، که همان جوان ایرانی است، شده.
در کشوری که برای منقرض نشدن یوزپلنگ ایرانی، عکس آن را به عنوان نمادی از کشور بر سینه نمایندگان ملی خود میزند هیچ توجهای به سوختن و منقرض شدن این اندیشههای جوان ندارد.
ایران، سومین کشوری است که بیشترین مهندس را تربیت میکند، اما برای کجا؟
هر سال بیش از ۱۵۰ هزار تحصیل کرده از ایران خارج میشوند.
تعداد شرکت کنندگان کنکور سراسری ۹۴ در مقایسه با سال ۸۸ حدود ۴۰۰ هزار نفر کم شده است.
از ۸۸۰ هزار نفری که در دو روز گذشته، کنکور سال ۹۴ را پشت سر گذاشتند، حدود نیم میلیون نفر، از رشته علوم تجربی بودند.
فقط ۱۸۱ هزار نفر از ریاضی و فنی و ۱۸۱ هزار نفر هم رشته علوم انسانی.
طبق آمار بین ۸ تا ۱۲ هزار پزشک در حال حاضر بیکار هستند.
ارزش ذخایر طبیعی رتبه ۵ در دنیا (یعنی یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا از لحاظ ذخایرمنابع طبیعی)، از لحاظ نرخ بیکاری به طور میانگین رتبه ۱۳۰ به بالا داریم. یعنی حداقل در ۱۰ سال اخیر ۱۳۰ کشور از ما بیکار کمتری دارند.
در مورد نحوه استخدامیهای دولتی و خصوصی که بیان از گفتن آن عاجز است.
در نهایت میتوان در سیستمی که برخی مدیران آن یا نمیخواهند متوجه مشکلات و کاستیها باشند یا آنقدر علم ندارند که این کاستیها را متوجه شوند. انتظاری بیش از این نمیرود.