یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ خوب شد که بحران اعتراضات آذریها که به سبب ماجرایی که فیتیلهایها رقم زده بودند پیش آمد به جاهای باریک نکشید و اتفاق بدی برای کشور نیفتاد زیرا «حالا طوری هم نشده» که توسط غیر آذریها بیان میشد داشت فیتیله خشم و عصبانیت آذریها را بالاتر و بالاتر میکشید و هر آن بیم آن را میبرد که ماجرای پیش آمده خیلی هم به خیر و خوشی خاتمه پیدا نکند!
متاسفانه یکی از بدیهای ما ایرانیها این است که در مورد خودمان بسیار سخت گیریم و بنابراین خیلی دشوار رضایت میدهیم که کاری به کار فلانی که منظوربدی هم نداشته و تنها چیزی از دهانش در رفته، نداشته باشیم! این در حالی است که وقتی پای دیگری به میان میآید به راحتی «حالا من فکر کردم چی شده» میگوییم و «پناه بر خدا! اگر طوری شده بود چه میکرد؟!» را اضافه مینماییم!
به همین دلیل است که به راننده اتومبیلی که نصفش به اصطلاح جمع شده «شکر خدا کن که زندهای» و «صلوات بفرست و برو پی کارت» میگوییم اما از خراشی که به سختی جایش را میشود روی بدنه اتومبیلمان تشخیص داد هم نمیتوانیم گذشت کرده و خسارت نگرفته نزد اهل و عیال برگردیم!
بر همین منوال وقتی میشنویم که بچه یکی از اهالی فامیل در رشته چندان به درد بخوری قبول نشده در غیابش «از سرش هم زیاده» میگوییم و این در حالی است که از فرزند خودمان که پزشکی دانشگاه تهران و یا مهندسی شریف قبول شده انتظار بیشتری داشتهایم و فکر میکردهایم که پیش از مشاهده نتایج اعلامی، حتما چشممان از مشاهده جمال روزنامه نشینش، مشعوف خواهد گشت!
با چنین نگاههایی است که خانه نقلی و ماشین کوچولوی دیگران را همیشه بیشتر از قد و قوارهشان میبینیم و ویلای درندشت و اتومبیل شاسی بلند خود را منزل و وسیلهای میگیریم که تنها برای یکی دو روز کفایت میکنند و بعد از آن باید عوضشان کرد و جدیدشان را خریداری نمود!
اینگونه تفاوت قائل شدن بین خودمان و دیگران و خود درشت انگاری است که باعث میشود دیگران را ریزتر از آنچه هستند دیده و «طنز» و «توهین» قلمداد کردن یک کاریکاتور و نوشته و برنامهای تلویزیونی را بیش از اینکه وابسته به منظور آنها و یا معنی و مفهوم و پیامی که میرسانند بدانیم، بسته به این بنامیم که آنها را «چه کسانی گفتهاند؟!» و یا «مخاطبینشان کدامین مردمانی بودهاند؟!»
با این حساب است که مسئولین و دولتمردان کشوری اگر میخواهند از کنترل بحرانهایی همچون «فیتیله» بخوبی بر بیایند باید هوشیار بوده و متصدیان و مسئولین امور استانی و شهری را از اهلشان برگزینند زیرا در مدیریت و کنترل بحران آنهایی که گمان میکنند «طوری هم نشده!» هرگز به شایستگی قادر به مدیریت و کنترل بحران نخواهند بود و کار باید انصافا توسط کسانی جمع شده و فیصله یابد که بخوبی میدانند که «طوری هم شده اما این طوری را باید بخوبی هرچه تمامتر سازماندهی و کنترل و مدیریت نمود و مانع از این شد که کار به جاهای باریکتر کشیده و به اصطلاح بیخ پیدا کند.