وقتی حق «گرفتنی» باشد، جامعه خشن میشود. چگونه حق را «دادنی» بکنیم؟ مشکل از آنجا شروع میشود که تحویل جنس و وصول مطالبه در هیچ معاملهای همزمان نیست، اما اگر مغازهدار اجازه میدهد اول جنس را در دست بگیرید و سپس پولش را بدهید، بهخاطر اطمینان ناشی از حضور شما در مغازه است. مستاجر هم پول رهن را در اختیار صاحبخانه قرار میدهد چون از بابت وصول آن مطمئن است.
اما کدام ادم اشغالی بخیه بچه را میکشد که بد حسابی مادرش را جبران کند این قصه دکتر پولی چیز تازه ای نیست اگر یکی از این الاغها را ادب میکردند مابقی حساب کار دستشان می امد
البته قصد توهین به جامعه پزشکی را ندارم
اما نمیتوان با این مطالب کار غیرانسانی به پزشک که جزء سطح بالای جامعه ازنظر فرهنگی و اجتماعی را توجیه نمود باز شدن بخیه هیچ بازگشت سرمایهای برای پزشک نداشته و بهروشنی عمل غیرانسانی پزشک را نشان میدهد و این پزشک لایق داشتن مدرک پزشکی نیست، پزشکی فقط تحصیل علم نیست.
اما نمیتوان با این مطالب کار غیرانسانی به پزشک که جزء سطح بالای جامعه ازنظر فرهنگی و اجتماعی را توجیه نمود باز شدن بخیه هیچ بازگشت سرمایهای برای پزشک نداشته و بهروشنی عمل غیرانسانی پزشک را نشان میدهد و این پزشک لایق داشتن مدرک پزشکی نیست، پزشکی فقط تحصیل علم نیست.