یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ یکی دو ماهی از پایان خدمت سربازیم میگذاشت که مادر بالاخره سکوت را شکست و حرف دلش را بر زبان آورد: «تازه که از خدمت برگشته بودی، حرفهای زشتی از دهانت میپرید!»
درست است که با کتمان و «هرگز چنین نیست»، او را به سکوتی مجدد کشانیدم، اما ته دلم میدانستم که چه خبر بود و زندگی طولانی مدت در محیطی کاملا مردانه توانسته بود نحوه سخن گویی من و هم خدمتیهایم را کاملا زیر و رو نماید!
آنهایی که دستی بر آتش تعلیم و تربیت دارند، بهتر میدانند که بر زبان راندن مداوم سخنان شایسته و پرهیز از بدگویی جز با تکرار حرف خوب زدن و خوب حرف زدن و عادت به استفاده از عبارات و کلمات زیبنده امکان پذیر نیست!
با این حساب پدران و مادرانی که به فرزندانشان آموزش میدهند که جلو آنها و وقتی که محفل بیریا و خودمانی است یک جور حرف بزنند و در مدرسه و مجلس میهمانی که روی آنها یک جور دیگر حساب میشود، به نحوهای دیگر سخن بگویند، عملا دلبندان خویش را در معرض واکنشهایی قرار میدهند که محصول و نتیجه سخنانی است که بیاختیار و ناغافل از دهان آنها در رفته است!
به عبارتی دیگر تعلیم و تربیتهایی که بر «این حرف را جلو من زدی! جلو دیگران نزن!» استوارند معمولا جواب خوبی نمیدهند به ویژه اینکه تعلیم گرفته و تربیت یافته گاه ناچار میشود بدون فکر و لختی تامل، جوابی که حی و حاضر در آستین دارد را حواله آقا یا خانم محترم یا نسبتا محترمی نماید که با او کلی هم رودربایستی دارد!
متاسفانه باید پذیرفت که تعلیم و تربیتهای با حساب و کتاب که در آنها به بچهها آموخته میشود که نحوه سخن گفتن خویش را حسب مورد برگزینند و گاه برای جلوگیری از رسوایی، همرنگ جماعت شوند، اولاد آدمی را بلاتکلیف بار آورده و ایشان را در عالم بزرگی و بزرگسالی نیز سر در گم اینکه چگونه باید سخن بگویند، مینماید!
همین سر در گمی هم هست که آنها را مجاب مینماید با حضور در هر «جمع» ابتدا سکوت اختیار کرده و پس از آن به زبان «گروه» به سخن در آیند!
نمونه اینچنین رفتاری را امروزه در ماجرای جیبوتی شاهد هستیم و به ویژه سخنانی را در این باره میشنویم که انصافا در زمره بد و بیراهها و فحشهای رکیک و ناموسی به حساب میآیند!
واقعیت اینکه ماجرای جیبوتی ماجرایی همیشگی نیست و لذا بزودی تازگیش را از دست داده و جایگزینی شایسته برای خویش مهیا و دست و پا خواهد نمود!
اما آنچه همیشگی است سخن گفتن ما و این است که ما به هر حال محتاج حرف زدن هستیم و لذا نحوه سخن گفتن ما نباید راه و بیراه دچار تغییر شود زیرا استفاده مکرر از سخنان ناشایست، حرف زدن یومیه ما را آنچنان متحول مینماید که بزودی و در یک برنامه زنده تلویزیونی شاهد دسته گلی فیتیلهای خواهیم شد که بعید است دوباره برایمان «داستان» نگردد!