یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ داشتن "چهره" خوب از اقبال بعضی ها نشات می گیرد و اینها همان هایی هستند که در باره شان "معلوم نیست به کی رفته؟!" گفته می شود!
از طرف دیگر "چهره" خوب گاهی وقت ها نتیجه یک انتخاب درست است و به همین دلیل در مورد برخی از افراد عبارت "از بابا و مامان به آن خوشگلی بر می آمد که بچه به این زیبایی به دنیا بیاورند" کاملا مصداق دارد!
شکی نیست که "چهره" زیبا و دوست داشتنی نقش فراوانی در پیشرفت و موفقیت صاحب "چهره" دارد. به عنوان نمونه چهره های زیبا از همان بچگی در خانه و مدرسه بیشتر از دیگران تحویل گرفته می شوند!
موقع ازدواج "چهره" زیبا حتی بیشتر از گذشته خودش را نشان می دهد و صاحب خویش را دارای اقبال بهره مندی از همسری که به مراتب بهتر از دیگران است, می نماید.
چهره های خوب هم می توانند راحت تر از دیگران هنرپیشه شوند و هم قادرند بیش از دیگران در کارهای تبلیغاتی حضور به هم رسانند. با این حال اقبال آن ها در انجام کارهای دیگر هم بیش از دیگران است!
به عبارتی سر کار هم صاحب کاران و کارفرمایان ترجیح می دهند کسانی که "چهره" نمکی و دلنشین و دوست داشتنی دارند به استخدام خویش در بیاورند تا محیط محل کار خود را تا می توانند دوست داشتنی تر نمایند!
از سوی دیگر "مال" و "منال" و "ثروت" نقش بی بدیلی در موفقیت و پیشرفت آدم ها دارد. در این رابطه کافی است اوضاع و احوال تحصیلی و علمی بچه های فقیر و پولدار مورد مقایسه قرار گیرد تا با کمال تاسف نتیجه گرفته شود که روزگارانی که علم ثروت می آورد گذشته و در این دوره و زمانه براستی این ثروت است که علم نصیب بچه های مردم می کند!
آن ها که اوضاع و احوال مالی روبراهی دارند در مقوله شیرین ازدواج شرایط بهتری دارند و بیشتر از دیگران حق اینکه دست به انتخاب بزنند را برای خویش تهیه و تدارک می بینند!
پولدار ها اگر موفق به کاریابی نشوند هم مشکل دار نمی گردند زیرا می توانند با پولی که دارند دست به تاسیس شرکت زده و الباقی پول را در بانک پس انداز کنند تا با زاد و ولد آن روزگار خوش و خرمی را سپری نمایند و حتی اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشند از بیرون "چه آدم موفقی!" به نظر برسند!
با همه این حرف ها و حدیث ها عیب عمده "مال" و "جمال" این است که حفاظت از آن ها کاملا به خود آدم بر نمی گردد و هم یک اسید ساده می تواند براحتی چهره زیبا را نازیبا نماید و هم یک سارق حرفه ای می تواند خانه و زندگی آدمی را آنچنان پاکسازی نماید که گویی بنای خانه تازه به اتمام رسیده و برای فروش یا اجاره گذارده شده است!
شاید این همان دلیلی باشد که قدیمی ها را واداشته که به جوانتر ها "بر مال و جمال خویشتن غره مشو کاین را به شبی برند و آن را به تبی!" بگویند!
این در حالی است که حفظ سیرت خوب تا حد زیادی به خود آدم بر می گردد و برای نمونه کسی که یک انسان به تمام معنا باشد با بزرگترین کلاه های عالم که بر سرش رفته هم اعتماد خویش را به دیگران و به ویژه اطرافیان از دست نداده و در این باره جز "لابد حکمتی در کار بوده!" نمی گوید!