فرارو- شاید عجیب و غیرقابل تصور باشد اما، در چند هفتهها گذشته حداقل سهنفر بهخاطر تفاله چای، گروه تلگرامی و عطر زدن به قتل رسیدند. درگیری لفظی و فیزیکی میان دو طرف دعوا در هر حادثه باعث شد تا یکی از طرفین دارفانی را وداع گوید!
یک- 16 دیماه مرد 45سالهای که پایین ساختمانی ایستاده بود مُشتی تفالهِ چای از پنجره طبقه دوم ساختمان روی سر او میریزد. درگیری لفظی و مردِ 34 ساله طبقه دوم به پایین ساختمان میرود و درگیری با ضربات چوب بیسبال مرد 45ساله کُشته میشود.
دو- 17 دیماه دو دوست که در گروه تلگرامی عضو بودند با یکدیگر درگیر میشوند و در پی این درگیری یکی از آنها با ضربات چاقو کشته میشود. داستان از این قرار بود که پسر 22 ساله توسط دوست 18 ساله از گروه تلگرامی حذف میشود و او خشمگین با دوستش درگیر میشود و او را به قتل میرساند.
سه- عطر زدن برادرزنِ منجر شد تا او توسط دامادشان به قتل برسد. داستان از این قرار بود که مجید وقتی صبح زود از خواب بیدار میشود تا برای رفتن به دنبال کارهایش آماده شود، عطر میزند. اینکار باعث عصبانیت داماد میشود. بعد ازظهر که مجید به خانه خواهرش برمیگردد داماد در پی عصبانیت با چاقوی میوهخوری او را به قتل میرساند.
هر سه قتل شوکه آور است! بی هیچ سخن اضافهای. دکتر مهدیملکمحمد در این رابطه میگوید "امید به آینده در جامعه ایران پایین آمده و به همینخاطر افراد به طور ناخودآگاه دست به اقدامات خطرناک میزنند."
این روانشناس در گفتگو با فرارو گفت: اتفاقاتی مانند درگیریهای بهظاهر عادی و پیشافتاده که باعث خشم زیاد و در نهایت قتل میشود را باید از دو منظر دید؛ خودآگاه و ناخودآگاهِ.
وی ادامه داد: در بخش خودآگاه افراد باید نسبت به یک رفتار آموزش ببینند. یکی از این آموزشها مهارت زندگی است و یکی از این مهارتها مهارتِ مدیریت خشم است.
او با اشاره به پایینبودن مهارت اجتماعی در ایران گفت: وقتی در یک جامعه خشونت زیاد رخ دهد، نشان میدهد که ما مهارت اجتماعی و مهارت مدیریت خشم نداریم. در این حالت جامعه توانِ مدیریت خشمش را ندارد؛ یا آن را فرو میخورد و یا در حالت اغراقشدهای این خشم به قتل منجر میشود.
ملکمحمد همچنین در تحلیل اتفاقات رخ داده به نظریه "انتظارگرایی" در روانشناسی اشاره کرده و گفت: در بخش ناخودآگاه باید از اصطلاحی روانشناختی بهنامِ "انتظارگرایی" نام ببریم. انتظارگرایی به این معناست که وقتی آدمها میخواهند رفتاری را ناخودآگاه بروز بدهند، مغزشان آن رفتار را هزینه فایده میکند.
عضو انجمن روانشناسی همچنین گفت: بر طبق این نظریه وقتی شما انتظار آینده خوشایندی در ذهنتان نیست، احساس میکنید با پرخاشگری یا اعمال خشونت و حتی قتل، چیز زیادی را از دست ندادهاید.
وی تاکید کرد: بنابراین در جوامعی که آینده خوشایند در آنها با ابهام روبروست، مغز در یک هزینه-فایده دستور به اعمال خشم و پرخاشگری خواهد داد. این آینده میتواند آینده اقتصادی، خانوادگی، رفاهی و ... باشد.
وی درباره تعمیم رفتارهای بدونانگیزه در مردم توضیح داد: این موضوع را در موارد دیگر نیز میبینیم، همانطور که افراد خشونتی ناخودآگاه اعمال میکنند، در عین حال در غذایشان نمک زیاد میریزند، رانندگیِ پرخطر میکنند و ... . همه اینها نشانههای نداشتن انگیزه برای آینده است.
این روانشناس تصریح کرد: اما اگر فرد آینده مثبتی را به طور ناخودآگاه در ذهنش ساخته باشد، اگر قرار باشد دست به عمل نامناسبی بزند ذهن به او فرمان ایست خواهد داد.
وی با تاکید بر لزوم امید به آینده در جامعه گفت: جامعهای که به آینده امید نداشته باشد، مرگ حضور خواهد داشت؛ نه فقط مرگ بیولوژیکی بلکه انواع دیگری از مرگ که خشونت یکی از وجوه آن است. همانطور که رابطه بد و خشونتآمیز میان افراد از وجوهِ مرگ است، روابط خوب و مثبت نیز از وجوه زندگی خواهد بود.
ملکمحمد گفت: مدتهای زیادی است که وضعیت جامعه ما از لحاظ امید به آینده بهشدت نامناسب است. آدمهای جامعه از لحاظ فردی، جمعی، اقتصادی و غیره آینده مثبتی برای خودشان متصور نیستند.
این مشاور با اشاره به اینکه ناامیدی در جامعه ما در بخشهای مختلف وجود دارد گفت: وقتی ما با افتخار اعلام میکنیم که بیشترین حجمِ بیکاران ما فارغالتحصیلان دانشگاهیامان هستند، تنها فارغالتحصیلان نیستند که نا امید میشوند، بلکه کلِ جامعه از این مسئله ناامید خواهد شد.
ملکمحمد اظهار کرد: یا وقتی آینده اشتغال برای افراد متزلزل است و یک کارخانه ناگهان 1000 نیروی خود را اخراج میکند، بیانگیزگی، فشار و ناامید کل افراد جامعه را متاثر خواهد کرد.
در هنگام خشم چه باید کرد؟
این روانشناس در ادامه راهکارهایی برای کنترل خشم ارائه کرده و گفت: در چنین شرایطی آموزش میتواند تا حدودی به افراد کمک کند. آدمها باید در ابتدا بتوانند دو موضوع خشم و پرخاشگری را از یکدیگر تفکیک کنند. چرا که خشم در همه آدمها اتفاق میافتد اما پرخاشگری بروز فیزیکی یک خشم است.
او با تاکید بر تفاوت خشم و پرخاشگری گفت: بنابراین در اولین نکته، وقتی یک نفر خشمگین میشود حتما نباید پرخاشگری کند.
او همچنین در توضیح راهحل دوم گفت: نکته دوم در مدیریت خشم این است که آدمها باید بدانند که ناکامی یا اتفاق منفی منحصرا برای آنها رخ نمیدهد. اگر فکر کنیم که اتفاقاتی بدتر برای درصد زیادی از مردم رخ دادهاست، احساس بهتری خواهیم داشت.
این روانشناس در ادامه توضیح داد: نکته سوم اینکه بسیاری از رفتارها را باید همانند یک آلارم و هشدار در نظر گرفت؛ هشداری که به ما میگوید آیا ما وارد یک رفتار خشونت آمیز شدهایم یا خیر. هشدار میتواند از جایی آغاز شود که خشونت با خشونت کلامی آغاز شدهاست.
مهدی ملکمحمد در انتها گفت: همچنین به عنوان نکته آخر باید در نظر داشت که در بروز اتفاقاتی مانند خشونتهای شدید یا قتل، یک فرد یا یک طرف مقصر نیست. یک رفتار برای منتهیشدن به قتل حتما نیازمند ارتباط خشونتآمیز دوطرفه است. بنابراین برای جلوگیری از خشونت نباید بخواهیم خشونت طرفِ مقابلمان را با خشونت خودمان کاهش دهیم.