حمیدرضا آفریده، آهنگساز و نوازنده کمانچه در یادداشتی نوشت:
در ماههای اخیر و شاید به جرأت بتوان گفت سالی که گذشت، اخبار و کنسرتهای موسیقی آن طور که پیشبینی میشد، نبود. شاید این اتفاق باید زنگ خطری باشد، برای قهر اساتید و هنرمندانی که حضورشان در این عرصه میتواند همچون مرهمی بر بدنه موسیقی ما که مورد بیمهری قرار گرفته است، باشد.
اما در این روزها یک کنسرت بیش از همه در راس خبرها دیده میشود. از هنرمندی که سالهاست، خبری از اجرای او در ایران نبود و متاسفانه آخرین خبری که از این هنرمند در سایتها و خبرگزاریها دیده میشد، این بود: «دیگر در ایران کنسرت برگزار نمیکنم» و آن هم به دلیل لغوهای بیدلیل، کارشکنیها و برخوردهای سلیقهای مراکز مربوط بود که باعث شد، اجرای او و گروهش کنسل شود.
نام این هنرمند بزرگ کیهان کلهر است. او هنرمند برجستهای است که آثارش در سطح جهانی شهرهی خاص و عام است و همینطور نامزد شدن آثارش در جشنوارههای بزرگی همچون گرمی و... این کنسرت بدون هیچنوع تبلیغات و بیلبوردهای سفارشی که در طی سال مورد استفادهی قشر خاصی از هنرمندان است، قرار میگیرد، برگزار شد. تمامی بلیتهای کنسرت کیهان کلهر کمتر از چند ساعت تمام و اجرا باز هم تمدید شد تا در نهایت به 9 شب رسید. کنسرتی که نام موسیقی بیکلام در آن میدرخشید.
کنسرت «پردگیان باغ سکوت» در دستگاه همایون و شور ساخته و طراحی شده بود.
قطعات اجرا شده در این برنامه برخلاف تصور همگی از ساختههای استاد کیهان کلهر نبودند. اگر بدون دیدن بروشور این اجرا را تماشا میکردید، شاید حال و هوای قطعات شما را با حال هوای استاد کیهان کلهر یکی میکرد ولی زمانی که بروشور این اجرا را طبق عادت در آخر کنسرت مطالعه کردم، متوجه شدم این تیم 4 نفری انگار همه از یکرنگ و با یک هدف در کنار هم بودند و موسیقیشان به معنای واقعی از دل بر آمده بود و به فضایی رسیده بود که شاید تشخیص آهنگساز قطعات برایمان کمی سخت میشد و این حس زیبا را به ما میداد که فقط نام استاد کلهر به میان نبود و همه با هم یکی بودند.
کیهان کلهر در عمده آثارش بیشتر به دنبال موسیقی بیکلام بوده و حتی در اول یکی از این اجراها گفت: «من با سازم صحبت میکنم» و این سخن به این معناست کیهان کلهر و خیلی از نسلهای بعد او تحت تاثیر رفتار او بودند و به دنبال ثبت جایگاهی مهم برای این نوع از موسیقی بودهاند. موسیقی که متاسفانه در ایران به دلیل نبود امکانات تبلیغاتی مناسب برای آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
نوع آهنگسازی قطعات این اجرا به گونهای بود که سازها با هم به گفتگو میپرداختند و دیالوگهایی که بین آنها برقرار میشد، حتی برای شنودهای که شناختی از این موسیقی ندارد، دارای جذابیتی بود که باعث میشد، منتظر یک اتفاق و حرف جدید در آهنگسازی و حتی نوازندگیها باشد.
در این کنسرت بر خلاف عادت معمول اجراهای موسیقی ایرانی، محوریت کنسرت بر دوش یک نفر نبود و متاسفانه در کنسرتهایی که خوانندهای در آن حضور دارد و اگر مطرح هم باشد، تمام نگاهها به آن سمت رفته و موسیقی و نوازندهها به درجات بعدی دید مخاطب میروند، اما در این اجرا علی بهرامیفرد، هادی آذرپیرا، نوید افقه و کیهان کلهر هر 4 نفر در جایگاه مخصوص به خود بودند و نگاه کلهر در این اجرا برای چیدمان قطعات و سلوی اجرا شده در این کنسرت فارق از آن بود که یک یا دو ساز محور اصلی باشند و همین امر باعث میشد که مطمئن باشید به اجرا کنسرتی گروهی رفتهاید نه کنسرتی با یک نام ...
در سلوهای اجرا شده در این کنسرت، علی بهرامیفرد با نوع برخوردش با ساز سنتور و استفادههای به جا از دوبل نتهایی که در این ساز میتوان به خوبی از آن استفاده کرد، نقش محدودهی باس و رنگآمیزی گرمی که در این بخش دارد را ایفا میکرد و در بخشهای تکنوازی که داشت خیلی ما را به یاد استاد پرویز مشکاتیان میانداخت و شاید این لحظه زیبا باعث میشد، زیبایی این شب برایمان دوچندان شود و قطعه «سرمست» از ساختههای او که در این کنسرت نواخته شد را میتوان یکی از چند قطعهی اصلی این اجرا نام برد و با تنظیمهای به دور از هر گونه شلوغی شما را دعوت به شنیدن یک اثر زیبای هنری میکرد.
هادی آذر پیرا در این اجرا با قطعهی خود و همینطور نوع نواختن سازش که شاید در تارنوازی خیلی از نوازندگان تار اگر اغراق نکنیم، کم دیده میشود، جملاتی روان و پیوسته را مینواخت. گویی قرار است، نوازنده درد و دلی با مخاطب داشته باشد. آن هم با فضای شخصی و به دور از هر گونه شو و به اصلاح عامیانه شلوغکاری.
نوید افقه، هنرمندی که چند سالی است از او اجراهای کمی دیدیم اما در این کنسرت با نوع تفکر و دیدگاه خود در بخش ریتم باعث شد، شنودگانش هر روز منتظر دیدن اجرایی دوباره از این هنرمند باشند و این تعریف را شما در بخشی از این کنسرت که نوید افقه بر روی پایهای که گروه روی آن ثابت نگه داشته بودند به اجرای تکنوازی پرداخت که حالتی پلی ریتمیک داشت و به حدی این تکنوازی برای مخاطب زیبا بود که منتظر به اتمام رسیدن آن نبودند، میدیدید.
و در آخراستاد کیهان کلهر که در این اجرا هم شبی خوبی را برایمان ساخت چه برای آنهایی که تخصصی در موسیقی ندارند و چه آنهایی که به دنبال بهتر شدن و بهتر بودن هستند؛ همان استاد کلهر همیشگی بود. کیهان کلهر همیشه با آثارش و همینطور نوع دیدگاهی که در نواختن کمانچه دارد و در آن نوع جدیدی از برخوردهای آگاهانه با تکنیکهای رایج در این ساز را میتوان مشاهده کرد؛ اعم از جملهپردازیها و آرشهکشیهایی که شاید در نوازندگی همنسلان او و همین طور نسل امروز کم تر دیده میشود.
کیهان کلهر با نوع آهنگسازی که سالیان سال است در حال ساختن آنهاست و فعالیتهای مختلفی که با هنرمندان بزرگ کشورهای دیگر میکند، شاید این هدف را دارد که هنرمند و موزیسین باید بدون هیچ محدودیتی یک اثر هنری را خلق کند؛ بدون هیچ حصاری که از تاثیرات تعصبها به وجود آمده است.
نام کیهان کلهر در تاریخ موسیقی و تاریخ ایران ثبت خواهد شد. هنرمندی که در این دوران همانند حافظ و سعدی زمانهی خود است.
ای کاش ارگانهایی که وظیفهی حمایت از این بزرگان را دارند، قدر آنها را امروز بدانند و کیهان کلهرهای دیگری که سالیان سال است در سکوت هستند و یا مجبور به سکو اند را امروز دریابند نه فردا.
هنرمندی همچون کیهان کلهر آبروی موسیقی ایران و فرهنگ ایرانی است.
جامعه بی سواد موسیقی ایران.