فرارو- طرح پیشنهادشده توسط رئیسجمهور مصر عبدالفتاح سیسی برای احیای روند صلح میان فلسطین و اسرائیل و پایان دادن به اختلافات داخلی فلسطین تنها برای منافع این دو کشور پایهریزی نشده است و انگیزههای نهانی در آن وجود دارد.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست مانیتور، شدت بحران منطقه و ماهیت چالشهایی که سیسی با آن روبروست بر همگان آشکار است. او را مسئول بحران مصر میدانند و حتی از طرف نزدیکان خود با انتقادهای شدیدی روبرو است. پس از کودتا علیه محمد مرسی و کنترل کشور توسط شورای نظامی و سیسی، بلافاصله انتقاد از رئیسجمهور در این کشور ممنوع شد.
گزارشگران در برخی از شاخههای دولت و در تعدادی از گروههای سیاسی و حزبی که درگذشته از سیسی حمایت میکردند، روندهای و گرایشان مخالفی را خبر میدهند. صحبت از طرحی است که درجاتی از منافع منطقهای و بینالمللی دارد و سیسی را سرنگون و فردی مقبولتر در کشور و خارج را جایگزین وی کند؛ شخصی که بهتر بتواند با تمام بخشهای جامعه مصر ارتباط برقرار کرده و به بحرانهای مختلف رسیدگی کند.
سیسی خطر را حس کرده است و هرآن چه میتواند برای ایجاد ثبات و خنثی کردن تلاشها در برکناریاش انجام میدهد. در این راستا سعی دارد نقشهای جدید و بانفوذی در داخل و خارج از کشور ایجاد کند.
در این میان، اوضاع اقتصادی روزبهروز بدتر میشود و به فقر و بیکاری دامن میزند. همچنین، نگرانیها برای کاهش استانداردهای زندگی افزایش یافته که فشار را بر اکثر مصریها دو برابر کرده است. این موضوع بر شدت انتقادها علیه سیاستهای دولت سیسی افزوده است.
سیسی تلاش زیادی برای بازگرداندن مصر به قدرت و نقش منطقهای سابق دارد که به دلیل مسائل داخلی در چند سال اخیر کمرنگ شده است. او امیدوار است بتواند با استفاده از اهمیت و وخامت درگیریهای فلسطین و اسرائیل برای خود در عرصه داخلی و بینالمللی نقش و موقعیت جدیدی ایجاد کند. این سیاست به او اجازه میدهد این تلاشها را درصحنه آشفتهی مصر سرمایهگذاری کند و خود را در قلب معادله سیاسی و اجتماعی مصر قرار دهد.
هرچند، به نظر میرسد تلاشهای سیسی برای بازگرداندن اسرائیل و فلسطین بر سر میز مذاکره بینتیجه خواهد بود؛ زیرا این دو کشور مواضع کاملاً متفاوتی دارند. به نظر میرسد توافق این دو کشور بیشتر شبیه به یک سراب دستنیافتنی است که هیچ نشانهای از توافق میان دو طرف در آن دیده نمیشود. رقابت مصر با فرانسه، که ماه گذشته میزبان اجلاس بینالمللی صلح بود، ممکن است برای اسرائیل خوب باشد اما مطمئناً برای محمود عباس و تشکیلات خودگردان فلسطین اینگونه نخواهد بود.
عباس هیچ رابطه خاصی با سیسی ندارد؛ بهخصوص که سیسی روابط نزدیکی با محمد دحلان دشمن دیرینه رئیسجمهور فلسطین دارد. همچنین عباس میداند که سیسی نمیخواهد بر اسرائیل فشار وارد کند و حداکثر کاری که میتواند انجام دهد برگزاری جلسات پروتکل و مراسم جشن میان دو طرف است و فاقد توانایی در وارد شدن به جزئیات بحران مذاکرات است.
قبول پیشنهاد سیسی از سوی مقامات فلسطینی، صرفنظر از نتیجه، یک خودکشی سیاسی و ملی برای آنها محسوب میشود؛ سیاستی که مطمئناً مردم فلسطین را ناامید خواهد کرد. همزمان، عباس و تشکیلات خودگردان فلسطین امیدوارند اجلاس بینالمللی صلح در فرانسه موقعیت اسرائیل در عرصههای بینالمللی را تضعیف کند.
شکی نیست که مسائل مطرحی و ماهیت بحثها درباره درگیری این دو کشور و نتایج بالقوهی آن، همه به نفع فلسطین خواهد بود. این موضوع با موضع اسرائیل در تناقض است که حاضر نیست هیچگونه حسن نیتی در به نتیجه رسیدن مذاکرات از خود نشان دهد. بنابراین باوجوداینکه تشکیلات خودگردان فلسطین عقیده دارد اجلاس فرانسه هیچ شانسی برای مهار ظلم و ستم و افراطگرایی اسرائیل ندارد، اما باز هم عباس و مقامات فلسطینی به اجلاس فرانسه بیش از هر طرح دیگری تمایل دارند.
حقیقت این است که مواضع اعلامشده توسط بنیامین نتانیاهو هیچ شانسی برای پیشرفت در روابط باقی نمیگذارد. این مسئلهای است که فلسطین کاملاً از آن آگاه است و تمام اقدامات خود را بر این اساس تنظیم میکند. آنها تلاش به افشای موضع اسرائیل دارند تا با گوشهگیر کردن آن در میدانها بینالمللی، اندکی از فشارها بر خود بکاهند.
عباس در مواجه با طرح سیسی بسیار محتاط عمل میکند. او قادر نیست از برگزاری جلسهای سهجانبه میان خودش، نتانیاهو و تشکیلات فلسطین جلوگیری کند؛ گرچه برایش از همه لحاظ دامی خطرناک است. آمریکا از مواضع اسرائیل حمایت میکند که موافق طرح سیسی است و آشکارا اجلاس فرانسه را رد میکند. تلاشهای سیسی محکومبه شکستاند.
رئیسجمهور مصر به این مسئله بیاعتنا نیست که مواضع این دو جنبش و عدم توانایی آنها در پایان دادن به اختلافها، صرفاً تصمیم و خواسته خودشان برای دستیابی به منافع حزبی است. او همچنین آگاه است که مشکل بیشتر از اینکه در رسیدن به توافق باشد، در فقدان انگیزه و اراده سیاسی نهفته است.
سیسی میداند که قادر نخواهد بود مسئلهای مؤثرتر از آشتی میان فلسطینیان پیدا کند. این مسئله تقریباً برای تمام فلسطینیها و بسیاری از شهروندان مصری که مردم فلسطین را دوست دارند، بسیار نگرانکننده است. آنها میدانند که مردم فلسطین از تقسیم کشورشان در زندگی روزمره خود رنج میبرند و بر آرمانهای ملیشان اثر گذاشته است.
سیسی تنها میخواهد نامش در رسانهها ذکرشده و از تلاشهایش برای متحد کردن فلسطینیها قدردانی شود تا از این طریق توجه از بحرانهایی که گریبان گیر کشورش است، منحرف شود.
در فضای عدم توافق و نتیجه، تلاشهای ظاهری سیسی برای حل اختلافات فلسطین به نفعش خواهد بود. البته چنین مزایایی کوتاهمدتاند و بهسرعت از بین میروند.
با توجه به عدم وجود هرگونه تعاملی با فتح و حماس درباره طرحِ سیسی، نقش مصر در حل اختلافات چیزی بیشتر از حرکتی تشریفاتی نخواهد بود و فراتر از رسانهها نخواهد رفت. قاهره نه تلاشی برای نزدیکتر کردن فتح و حماس کرده و نه هیچگونه اقدام سیاسیای برای ادامهی پیشنهاد و طرح رئیسجمهور کرده است. این مسئله تنها در حد پوشش رسانهای باقیمانده است. سیسی همانطور که میخواهد در کانون توجه باقی خواهد ماند، اما نه برای مدت طولانی.
تفسیر دقیقتر از موضع رسمی مصر در تقسیم فلسطین، تمایل قاهره در استفاده از حماس برای حفاظت از مرزها و ایجاد هماهنگی امنیتی در جنبش منطقه سینا است؛ بدون ایجاد تغییرات اساسی در ماهیت روابطش با مصر. دولت قاهره نمیخواهد با باز کردن مرز رفح امکانات جدیدی برای حماس ایجاد کند. اما حساب کردن بر روی آیندهی روابط میان مصر و حماس میتواند جنبش اسلامی را تضعیف کند تا تحتفشار محاصره وادار به تسلیم شوند.
بهطور خلاصه، با این طرح که تنها برای خود ارتقایی پیشنهادشده، سیسی سعی دارد از هر چیزی که بتواند جداییاش از صحنه سیاسی مصر را به تأخیر بی اندازد، استفاده کند. او سعی دارد خود را مهرهای کلیدی نشان دهد که نمیتوان او را در مسائل محلی و منطقهای نادیده گرفت. هرچند، انحرافات بهزودی از میان میروند و بحرانهای موجود بدون هیچ تغییر قیافه یا آرایشی به این کشور بازمیگردند.