مردی که با طمع به دستآوردن نیمی از گاراژ محل کارش صاحب ملک را کشته بود، برای فرار از زیر بار اتهام سناریوهای پیچیدهای را مطرح کرد اما سرانجام واقعیت فاش شد.
به گزارش شرق، فردی روز ششم اردیبهشت با مراجعه به کلانتری شهرک قدس به مأموران گفت برادر٥٠سالهاش بهنام «ایرج» از مدتی پیش ناپدید شده، به تماسهای مکرر آنها پاسخگو نیست و هیچگونه اطلاعی نیز از سرنوشت وی وجود ندارد.
شاکی پس از معرفی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران، به کارآگاهان توضیح داد: «ایرج بهتنهایی در خانهاش در منطقه سعادتآباد زندگی میکند و مالک یک گاراژ در تهرانسر است که آن را اجاره داده است. او از مدتی پیش عنوان کرده بود قسمتی از سقف گاراژ به تعمیرات اساسی نیاز دارد و به همین علت مشغول فراهمکردن مقدمات تعمیرات گاراژ بود که ناگهان ناپدید شد. ابتدا تصور بر آن بود که طبق روال همیشگی، او برای مدتی کوتاه به خارج از کشور رفته اما پس از گذشت چند روز بیخبری و تماسنگرفتن از سوی ایرج، بهناچار مجبور به طرح شکایت شدیم».
کارآگاهان با مراجعه به محل زندگی ایرج در میدان کاج به تحقیق از همسایگان او پرداختند و اطلاع پیدا کردند این مرد آخرینبار روز ٢٧ فروردین با خودرو پژو ٢٠٦ شخصیاش از مجتمع محل سکونتش خارج شده و دیگر بازنگشته است.
کارآگاهان با مراجعه به گاراژ ایرج به تحقیق از مستأجر او بهنام «امید. س» (٣٤ ساله) پرداختند.
امید در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت: «ایرج ٢٧ فروردین به گاراژ آمده بود تا درباره نحوه هزینهکرد تعمیرات سقف گاراژ با یکدیگر صحبت کنیم که ناگهان شخصی با وی تماس گرفت. پس از پایان تماس تلفنی، ایرج از من خواست ماشینش را به اکباتان ببرم و به خانمی تحویل دهم. من نیز ساعت ١٦ همان روز برای تحویلدادن خودرو به شهرک اکباتان رفتم و در آنجا خانمی جوان با ظاهری آراسته به محل پارک خودرو آمد و ماشین را از من تحویل گرفت. پس از آن دیگر ایرج را ندیدم و از سرنوشت وی نیز هیچ اطلاعی ندارم».
در ادامه رسیدگی به پرونده، دستور توقیف خودرو پژو ٢٠٦ متعلق به ایرج در سیستم جامع پلیس ثبت و چند روز پس از آن این اتومبیل از سوی گشت آشکار پلیس آگاهی تهران، در شهرک اکباتان به صورت رهاشده کشف شد.
درادامه «امید» با ارائه اسناد و مدارکی مدعی شد ایرج سه دانگ گاراژ را به وی فروخته و در ازای آن قطعات یدکی خودرو تحویل گرفته است.
«امید» دراینباره به کارآگاهان گفت: «از مدتی پیش ایرج پیشنهاد خرید سه دانگ گاراژ از سوی من را مطرح کرده بود و من نیز با قبول این پیشنهاد پذیرفتم ٨٠٠ میلیون تومان را در قالب قطعات یدکی خودرو به او تحویل دهم. پس از تحویل قطعات یدکی قولنامهای نیز بین ما دو نفر مبنی بر فروش سه دانگ گاراژ تنظیم شد».
کارآگاهان با توجه به اسناد و مدارک ارائهشده درباره قولنامه، به تحقیق از خانواده ایرج پرداختند و اطلاع پیدا کردند وی هیچگونه نیاز مالی یا قصدی برای فروش سه دانگ گاراژ نداشت. درادامه مشخص شد ارزش گاراژ حداقل سه میلیارد تومان است که بنا بر اظهارات «امید» و متن قرارداد تنظیمشده، فقط ٨٠٠ میلیون تومان و آن هم به شکل تحویلدادن قطعات و لوازم خودرو به ایرج پرداخت شده بود ضمن آنکه «امید« نیز قادر به ارائه اسناد و مدارکی درباره نحوه تحویل قطعات خودرو یا نوع قطعات به کارآگاهان نبود.
کارآگاهان در ادامه رسیدگی به پرونده با انجام اقدامات پلیسی اطلاع پیدا کردند «امید» به صورت ناگهانی سفری به ساوه داشته و به شاگرد گاراژ تأکید کرده هیچکس نباید از این سفر باخبر شود. با ارائه اسناد و مدارک از سوی کارآگاهان، امید که ابتدا منکر رفتن به ساوه شده بود، بهناچار به این موضوع اعتراف کرد اما مدعی شد صرفا برای تفریح و خوشگذرانی و بدون اطلاع خانوادهاش، به باغ یکی از دوستانش بهنام مهدی رفته است.
با توجه به تحقیقات بهعملآمده و تناقضات متعدد در اظهارات «امید»، با هماهنگی بازپرس پرونده این مرد روز ١٢ خرداد دستگیر و برای انجام تحقیقات پلیسی به اداره یازدهم پلیس آگاهی منتقل شد.
«امید» پس از چند روز سکوت سرانجام به ارتکاب جنایت از سوی یکی از دوستانش بهنام «مهدی» اعتراف و بیان کرد: «مهدی در کار قاچاق سلاح است و ایرج نیز در زمینه خریدوفروش مواد مخدر فعالیت داشت. آنها قصد معامله با یکدیگر را داشتند و به همین علت، من بههمراه ایرج به شهرستان ساوه رفتیم تا آنها با یکدیگر معامله کنند. پس از رسیدن به ساوه، ایرج همراه مهدی برای دیدن اسلحه از باغ خارج شدند و من نیز برای استراحت همانجا ماندم. بعدازظهر ٢٨ فروردین، مهدی بهتنهایی به باغ بازگشت و بیان کرد ایرج را کشته است و اگر من نیز دراینباره حرفی به کسی بزنم، مرا نیز خواهد کشت».
با توجه به اظهارات «امید» درباره ارتکاب جنایت از سوی «مهدی» (٢٥ساله)، کارآگاهان با اخذ قضائی به ساوه رفتند، «مهدی» را دستگیر و برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی تهران منتقل کردند. «مهدی» در اعترافاتش مرگ ایرج را تأیید کرد اما درباره اظهارات امید مبنی بر معامله غیرقانونی، منکر هرگونه خرید و فروش سلاح و مواد مخدر یا حتی فعالیت خود و متوفی در این زمینه شد و بیان کرد پیشنهاد ارتکاب جنایت از سوی «امید» مطرح و قتل در گاراژ تهرانسر انجام شد.
«مهدی» در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «روز ٢٧ فروردین با طرح و نقشه قبلی، امید به بهانه صحبتکردن با ایرج درباره نحوه بازسازی سقف گاراژ، از وی دعوت کرد تا به گاراژ بیاید. در گاراژ، با کمک امید دستوپای «ایرج» را بستیم و با تهدید از او روی قولنامه فروش سه دانگ گاراژ امضا و اثر انگشت گرفتیم. پس از گرفتن امضا و اثر انگشت، امید گفت امکان آزادکردن ایرج وجود ندارد، چراکه وی پس از آزادی به پلیس مراجعه و از ما شکایت خواهد کرد. با امید با طرح این موضوع، پیشنهاد داد ایرج را بکشیم و جسدش را به ساوه منتقل کنیم. سرانجام قبول کردم ایرج را به قتل برسانیم. پس از خفهکردن ایرج، جسدش را با پراید من به نزدیکی روستایی بهنام اصفهانک در شهرستان ساوه بردیم و در آنجا دفن کردیم. پژو ٢٠٦ ایرج را نیز به شهرک اکباتان بردیم و در آنجا رها کردیم».
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: «با توجه به اعتراف صریح متهمان درباره ارتکاب جنایت، هماهنگیهای لازم قضائی انجام و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی با اخذ نیابت قضائی به شهرستان ساوه اعزام و ساعت ٨:٣٠ روز جمعه گذشته موفق به کشف جسد متعلق به ایرج در گودال دومتری حفرهشده از سوی متهمان شدند».
سرهنگ مکرم بیان کرد: «با توجه به کشف جسد و تشکیل پرونده با موضوع قتل عمـد، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضائی صادر شد و هر دو متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند».