«رابرت دنيرو»، بازيگر و كارگردان سرشناس سينماي جهان و برنده دو جايزه اسكار دیروز 66 ساله شد.
این خبر را اصلا نميشود دست کم گرفت. دنیرو برای میلیونها طرفدار سینما یک اسطوره تکرار نشدنی است که هم در عرصه بازیگری و هم در عرصه کارگردانی خوش درخشیده است. او در 17آگوست 1943در نيويورک، از پدر و مادری هنرمند متولد شد. پدرش شاعر مجسمهساز و نقاش بود. مادرش ويرجينيا آدميرال نيز يک نقاش بود که مدت کوتاهی پس از تولد بابی از پدر او جدا شد. او در ايتاليای کوچک نيويورک، برانکس بزرگ شد و به خاطر خجالتی بودن و جثه کوچکش به Bobby Milk معروف بود.
در 10سالگی اولين نقشش را در تئاتری در نقش شير در جادوگر اوز بازی کرد؛ ولی بعدا برای پيوستن به يک گروه خيابانی تئاتر را کنار گذاشت. در شانزده سالگی بازی در نمايش خرس اثر چخوف او را به دنيای بازيگری برگرداند تا او اولين چک دستمزدش را به عنوان بازيگر دريافت کند.
اولين موفقيت بابی در برابر دوربين با فيلم Bloody Mama در سال 1970 به دست آمد. اين فيلم درهای ورود بابی را بههاليود گشود و او توانست به بزرگترين مرکز فيلمسازی جهان وارد شود تا بتواند تبديل به بزرگترين هنرپيشه سينما شود. بابی کماکان به ايفای نقشهای ارزان مشغول بود تا نقشی را در برابر مايکل موريارتی برای فيلم «طبل را آهسته بنواز» محصول 1973 ايفا نمود. موفقيت بزرگ بعدی دنيرو هنگاميبود که فرانسيس فورد کاپولا او را برای نقش دون کورلئونه جوان در فيلم پدرخوانده محصول 1974 انتخاب کرد. ارائه شخصيتی چند لايه در اين فیلم با آن لهجه قوی و شیرین سیسیلی که نتیجه ساعتها تمرین و مطالعه بود، منجر به دریافت اولین جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش دوم شد. در هر خیابانی در هر شهری در این دنیا یک هیچکسی هست که رویای کسی بودن را در سر دارد.
بابی برای اجرای نقشی در یکی از فیلمهای ساخته اسکورسیزی که به یکی از بهترین فیلمهای رابرت دنیرو شد، روزهای متمادی را در تاکسیها در نیویورک مينشست و رفتارهای رانندگان تاکسی را تماشا میکرد تا خود او در سال 1976 نقش ترویس بیکل را در فیلم راننده تاکسی ایفا کند.
در سال 1978 رابرت دنیرو با اجرای نقش مایکل ورانسکی در فیلم شکارچی گوزن ساخته چيمينو، یکی دیگر از بازیهای عالی خود را ارائه داد. فیلم بعدی او که از شاهکارهای مارتین اسکورسیزی است در سال 1980 ساخته شد و اولین جایزه اسکار بازیگر نقش اول را برای او به همراه آورد. گاو خشمگین که بابی در نقش جیک لا موتا یک مشت زن وزن متوسط که بسیار قوی ولی احساسی بسیار متزلزل را بازی ميکرد.
دنيرو بزرگترين افتخارات سينمايياش را مرهون بازي در فيلمهاي «اسكورسيزي» است. وي براي فيلم «راننده تاكسي» نامزد اسكار شد و دومين جايزه اسكار خود را با فيلم «گاو خشمگين» بهدست آورد و در سال 1992 با فيلم «تنگه وحشت» براي ششمينبار نامزدي اسكار را تجربه كرد.
وي بهخاطر تعهدي كه به نقشهايش داشت، در فيلمها تن به هر مشتقي ميداد. براي فيلم «گاو خشمگين» 27 كيلو به وزن خود اضافه كرد، براي «تنگه وحشت» با ارتودنسي دندانهايش را بههم ريخت، در «پدرخوانده 2» سه ماه در منطقه جنايتآميز سيسيل ايتاليا زندگي كرد و براي «نيويورك، نيويورك» نواختن ساكسيفون را بهسختي آموخت.
در اواسط دهه 80 بود كه «دنيرو» براي تكراري نشدن نقشهاي منفي بهعنوان اراذل و اوباش، به فيلمهاي كمدي رو آورد كه از سرشناسترين آنها ميتوان به «برزيل» (1985)، «گريز نيمهشب»(1988)، «اين را تحليل كن»(1999)، «ملاقات با والدين» (2000) و «ملاقات با فاكرها»(2004) اشاره كرد.
دنيرو در بسياري از ژانرهاي سينمايي نقشآفريني داشته است؛ براي مثال در سينماي وحشت آثاري چون «فرانكشتاين»(1994) و «موهبت الهي» (2004) را دارد، در سينماي كمدي شاهكاري چون «سلطان كمدي» را دارد كه نقش مقابل «جري لوئيس»، كمدين بزرگ تاريخ سينما را بازي كرد، در ژانر ورزشي در فيلم ماندگار «گاو خشمگين» بازي كرد كه به عقيده برخي منتقدين بهترين فيلم ورزشي تاريخ سينما است و در ژانر گنگستري هم فيلم «رفقاي خوب» و «تسخيرناپذيران» را بازي كرده است.
رابرت دنيرو 66ساله تاكنون در 80فيلم سينمايي بازي كرده و افتخارات فراواني به دست آورده است. وي در سال 1981 براي فيلم «گاو خشمگين» بهترين بازيگر مرد جوايز گلدن گلوب شد، در سال 1993 شير طلاي افتخاري جشنواره ونيز را گرفت، در سال 2000جايزه يك عمر دستاورد سينمايي سنسباستين را گرفت و در سال 2008جايزه مشاركت چشمگير در صنعت سينما را از كارلوويواري دريافت كرد.
دنيرو در سال 1993وارد دنياي كارگرداني شد و اولين تجربه فيلمسازياش را با «يك داستان برانكسي» بهدست آورد. دومين فيلم او در سال 2006 با نام «چوپان خوب» بود كه «آنجلينا جولي» و «مت ديمون» در آن ايفاي نقش داشتند.
آخرين نقشآفريني دنيرو در سينما بازي در فيلم «قتل عادلانه» در سال 2008 بود كه نقش مقابل «آلپاچينو» را بازي كرد.