اساتید صاحبنام عرصه شهرسازی و معماری در واکنش دستهجمعی به فاجعه انسانی «فروریزش ساختمان پلاسکو»، این حادثه تلخ و بهتآور در پایتخت را تاوان بیتوجهی همه مسوولان و سیاستگذاران شهری به «خلأ حلقه پنجم در نظام ساختوساز ایران» اعلام کردند و خواستار اقدام ضربتی نهادهای مسوول برای بهکارگیری الگوی جهانی «حفظ ایمنی حداقلی ساختمانهای قدیمی در تهران» شدند.
به گزارش «دنیای اقتصاد» آنچه باعث شد آتشسوزی مقطعی در یکی از طبقات برج پلاسکو، به سرایت حریق در کل ساختمان و فروریزش عمودی کل سازه منجر شود، برخلاف تصور «پایان عمر طبیعی سازه پلاسکو»، از «عدم رسیدگی دورهای به ساختمان» و «غفلت از انجام منظم اقدامات جامع برای سرویس و تعمیرات اساسی» نشات میگیرد. اگر چه مقررات ملی ساختمان در قالب یک مبحث (مبحث 22)، ضوابط مربوط به مراقبت و نگهداری از ساختمان را برای سازندهها و بهرهبرداران ساختمانی تعیین کرده است اما ضعف ابزاری نهادها و دستگاههای مسوول تنظیم بازار ساختوساز و کوتاهی مسوولان نظارتی در پیگیری حسن اجرای مقررات ملی، باعث شده در حال حاضر حداقل 3000 ساختمان قدیمی و نوساز (عمدتا بلندمرتبهها)، به خطر بزرگتر از پلاسکو، برای شهر تبدیل شوند و پایتخت را از بابت آتشسوزی گسترده و حوادث ثانویه پس از آن تهدید کنند.
بررسیهای «دنیای اقتصاد» از آنچه اساتید شهرسازی و معماری بهعنوان راهکار ضربتی برای مهار این تهدید ارائه کردهاند، نشان میدهد در حال حاضر معادله «آتشسوزی سراسری ناشی از حریق در ساختمانهای ناایمن و در عین حال مستعد اشتعال»، یک راهکار فوری، موثر و سریعالوصول دارد و آن، «اجبار مالکان و بهرهبرداران به انجام دورههای سرویس و نگهداری» است. این راهکار، باید بعد از چکاپ کارشناسی ساختمانهای پرخطر موجود در تهران از سوی کارشناسان سازمان آتشنشانی انجام شود. در عین حال طرح خروج انبارها و کارگاههای تولیدی به عنوان نسخه پایدار مقاومسازی تهران در برابر حوادث نیز مطرح است. برجها و ساختمانهایی که در مناطق فرسوده و مرکزی شهر تهران بهصورت رسمی یا غیررسمی (تغییر کاربری) به محل انبار کالاهای قابل اشتعال یا تولید کارگاهی تبدیل شدهاند، باید در اولویت این اقدام ضربتی قرار گیرند.
اساتید شهرساز با تاکید بر اینکه، عمر موثر و مفید ساختمان پلاسکو میتوانست همچون بناهای قدیمی خیلی از کلانشهرهای جهان، به بالای 100 سال افزایش پیدا کند، اعلام کردند: اجرای الگوی مدیریت و نگهداری ساختمان با اهرم «شرکتهای بیمه» و «منوط شدن نقل و انتقال املاک به داشتن گواهی بیمه»، بهصورت خودکار باعث میشود ساختمانهای فاقد ایمنی حداقلی در برابر حریق – بهخصوص ساختمانهای دارای استفاده عمومی همچون برجهای تجاری، اداری و خدماتی- به امکانات و سیستمهای روز بازدارنده آتشسوزی و مهار حریق مجهز شوند. در این الگو، مالکان ساختمانهای پرخطر در تهران که عمدتاً نهادها و اشخاص حقوقی هستند، پیش از انتقال سرقفلی یا اجاره واحدها، موظف به اخذ گواهی بیمه میشوند و شرکتهای بیمه نیز برای صدور گواهینامه، مدارک مستند دال بر وجود مدیریت نگهداری و سرویس ساختمان را طلب میکنند.
مدیر نگهداری و سرویس ساختمان، بهرهبرداری از سازه را برای بهرهبرداران، به لحاظ مسائل ایمنی، تضمین میکند و همواره مراقب عمر مفید سازه است. گفته میشود، اخطارهای آتش نشانی به ساختمان پلاسکو درباره ایمن نبودن سازه در برابر حریق، به بهرهبرداران ارسال میشده نه به مالک اصلی در صورتی که چنانچه نظام مدیریت و نگهداری ساختمان در این سازه به شکل منطبق با استانداردهای جهانی وجود داشت، حداقل یک بار تا الان، باید بازسازی اساسی در سازه انجام میشد. در این حالت، سازه فلزی پلاسکو تا الان به پوشش ضدحریق مجهز شده بود.
اساتید شهرساز و معمار با هشدار درباره وجود خطر بالقوه آتشسوزی در مناطق مملو از برجهای ساختمانی اعلام کردند: در منطقه یک، برجهایی وجود دارد که برخلاف پلاسکو، حریم ایمنی در اطراف برجها رعایت نشده است به این معنا که کنار هم قرار گرفتن حجم قابل توجهی ساختمان بلندمرتبه، در صورت بروز سانحه طبیعی یا انسانساز در داخل این بناها، از یک سو ابعاد حادثه را تصاعدی افزایش میدهد و از سوی دیگر امدادرسانی و عملیات نجات را سختتر از پلاسکو خواهد کرد. این بررسی مشخص میکند خطوط قرمز شهرسازی –حریم فیزیکی در برجسازی و حفظ ضریب ایمنی در برابر حریق- نه برای برجهای قدیمی و نه حتی برای ساختوسازهای سالهای اخیر، رعایت نشده است به گونهای که تعداد برجهایی که در تهران، بتواند نمره قبولی به لحاظ مقاومت در برابر آتشسوزی را اخذ کنند، در قیاس با آمار 979 ساختمان بلندمرتبه در پایتخت، عددی محسوب نمیشود.
تهران در مقایسه با 200 شهر جهان به وضعیت بلندمرتبهسازی، رتبه 11 را دارد که از این منظر با شهرهای توسعه یافته رقابت میکند اما به لحاظ ایمنی ساختمانها در برابر حوادث غیرمترقبه، رتبه زیر 100 را دارد. کارشناسان اقتصاد شهری، خسارت ناشی از فاجعه پلاسکو را صرفنظر از هزینههای جبرانناپذیر انسانی و اجتماعی آن، حداقل 7 برابر یارانه مورد نیاز برای بازگشایی گره بانکی نوسازی بافتهای فرسوده طی یک سال اخیر عنوان میکنند. پرداخت 50 هزار وام نوسازی در کل کشور در انتظار 200 میلیارد تومان یارانه مانده است. این چالش که طی سنوات گذشته نیز وجود داشته، اگر رفع شود میتواند احتمال تکرار حادثهای مشابه پلاسکو را کاهش دهد.
حلقه مفقوده ساخت وساز و حوادث ساختمانیاگرچه برخی کارشناسان و مدیران بحران تنها راهکار پیشگیری از بحران ساختمانهای قدیمی و پرخطر شهر تهران را تخریب یا جابهجایی آنها عنوان میکنند اما مصطفی بهزادفر، استاد معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت بازگشت به قوانین و اجرای حلقه پنجم از پروسه ساخت وساز را راه عبور از چهارمین تهدید پایتخت میداند. به گفته او در حالحاضر زلزله، سیل، فرونشست و حوادث انسانی همچون آتشسوزی چهار بحران خفتهای هستند که تهران را تهدید میکنند، از اینرو با وجود تمامی تاسفهایی که پس از حادثه دلخراش حریق و فروریختن پلاسکو وجود دارد، واقعه پلاسکو این هشدار و زنگ خطر را دوباره برای تمامی مدیران، کارشناسان، مهندسان و مسوولان بهصدا درآورد.
او در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید کرد: مراجعه به قوانین نظام مهندسی، قوانین نوسازی شهرسازی و قوانین مربوط به آتشنشانی نشان میدهد مهمترین نکته برای پیشگیری از بروز بحرانهای مشابه پلاسکو اجرای قوانین موجود و اولین راهکار تقویت سازههای ساختمانهای قدیمی و پرخطر شهری همچون پلاسکو در طول دوره عمر آنها است، نه تخریب یا جابهجایی. بهزادفر با بیان اینکه ساختمان پلاسکو در زمان خود مناسبترین و بهترین ساختمان به لحاظ ویژگیهای فنی و مهندسی بوده است، گفت: اما نکتهای که سبب شده پلاسکو و دیگر ساختمانهای قدیمی شهر هماکنون به بحرانی بیخگوش تهران بدل شوند، آن است که ساخت وساز در کشور ما فقط تا مرحله بهرهبرداری مورد توجه قرار دارد.
او ادامه داد: در تمامی کشورهای دنیا برای ساخت تمامی ساختمانها پنج مرحله طی میشود. مرحله نخست اعلام نیاز به ساختمان و مکانیابی آن است. در دومین مرحله طراحی نهایی معماری وطراحی سازه قرار دارد. مرحله سوم اجرای پروژه است که بهطور عام به آن اجرا اطلاق میشود. در این مرحله یک گروه به نام پیمانکار و گروه دیگر به نام ناظر و مانیتورینگ بر روند اجرای پروژه نظارت دارند. مانیتور فردی است که معماری نقشههای دو فاز و سازه را طراحی میکند. مرحله چهارم بهرهبرداری نام دارد؛ به این معنی که در این مرحله روند اجرای پروژه تمام میشود و ساختمان بهصورت کامل به مرحله بهرهبرداری میرسد. در ایران این گمان وجود دارد که پس از مرحله بهرهبرداری روند ساخت وساز بهطور کامل به اتمام میرسد، این در حالی است که در تمام دنیا مرحله پنجم ساختوساز یکی از مهمترین مراحل ساخت وساز است.
استاد معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت با بیان اینکه این مرحله به فارسی «رسیدگی» یا «تعمیر و نگهداری» ترجمه شده است، افزود: این مرحله در ایران بهرغم وجود قوانین جامع به راحتی توسط مالکان به فراموشی سپرده میشود و مالکان گمان میکنند ساختمان بعد از بهرهبرداری تمام میشود. در حالحاضر بسیاری از ساختمانهای قدیمی در بسیاری از کشورهای دنیا هم چون انگلستان که بیش از 100 سال از عمر آنها میگذرد حداقل شش بار رسیدگی و مرمت میشوند چراکه سازه یک ساختمان همچون بدن یک انسان برای سالم و زنده ماندن نیاز به رسیدگی دارد. ساختمان پلاسکو در طول عمر 54 ساله خود حداقل باید یکبار مورد مرمت قرار میگرفت.
او تصریح کرد: ساختمان پلاسکو بر مبنای سامانه آتشنشانی آغاز دهه 40 ساخته شده است، اگر هماکنون بخواهیم ساختمانی با مشخصات ساختمان پلاسکو در شهر تهران ساخته شود مطابق با قواعد باید حداقل شش مسیر پله برای آن پیشبینی شود. در نظام مهندسی جدید ایران، انواع نقشههای طراحی و ساخت وساز وجود دارد. یکی از آنها به تقویت بنا اشاره دارد و برمبنای همین الگو مدارس شهر هر ساله باید کنترل شوند.
به گفته وی در مجموع میتوان به این نکته رسید که با وجود بنیه قوی علمی و قانونی در این حوزه، در مرحله اجرا با مشکلات متعددی مواجه هستیم، به همین دلیل است که بعد از وقوع هر بحرانی تازه به یاد میآوریم که شهر تهران با چه بحرانهایی دست و پنجه نرم میکند. او با تاکید بر اینکه واقعه تاسفبرانگیز پلاسکو باردیگر ذهنها را متوجه چهار بحران جدی پایتخت میکند، اضافه کرد: بحران نخست زلزله است. نه تنها تهران بلکه کل ایران در یکی از لرزهخیزترین مناطق دنیا واقع شده است. با وجود آنکه همواره هشدار وقوع زلزله بیخگوش پایتخت قرار داشته اما بازهم در مرحله اجرای قوانین کمکاری وجود دارد. سیل دومین خطری است که تهران را تهدید میکند، به ویژه آنکه در حالحاضر در دوره پسااقلیم قرار گرفتهایم. در این عصر شرایط به گونهای است که به هیچ عنوان امکان پیشبینی وجود ندارد و اقلیم به بیتفاوتی رسیده است.
در دوره پسااقلیم نمیتوان به تهرانی اتکا کرد که سالانه به اندازه انگشتان دست بارش باران را تجربه میکند. اما با هر بارش ناگهانی غافلگیر میشود. بحران سوم پایتخت فرونشست زمین است. معضلی که به دنبال تکرار برداشتهای متمادی از سفرههای آب زیرزمینی طی سالهای متمادی بهوجود آمده است.ممکن است عمر ساختمانی را چندین سال پیشبینی کرده باشیم که بر مبنای مقاومت خاک ساخته شود اما طی سالهای بعد با برداشت بیرویه خاک وقتی سطح آبهای زیرزمینی کاهش پیدا میکند، زمین خشک و پوک میشود و خاک فروکش میکند. نهایتا ایمنی سازه ساختمان به خطر میافتد. این خطر فقط برای ساختمان پلاسکو وجود نداشت بلکه تمامی ساختمانهای قدیمی شهر و هر ساختمانی که بدون توجه به این موضوع ساخته شود را تهدید میکند. او تهدید چهارم را حوادث انسانی نظیر آتشسوزی دانست و گفت: این حوادث همیشه برای تهران خطرناک است، بخشی از این تهدید به مسائل شهرسازی و بخشی دیگر به نداشتن بیمه ساختمانها مربوط میشود. نظام مهندسی و شهرداری باید در سازگاری و تعامل، بیمه تمامی ساختمانها را کنترل کنند و با قاطعیت در برابر بیمه نداشتن ساختمانها بایستند چراکه بیتردید مالکانی که در حال بهرهبرداری مالی از واحدهای تجاری هستند در برابر اخطار هیچ عکسالعملی نخواهند داشت اما با بیمه ساختمان کنترل و مدیریت خواهند شد.
هشدار درباره آینده زمین پلاسکومجید غمامی، کارشناس شهرسازی با بیان اینکه قدیمی بودن ساختمان پلاسکو، مساله اصلی این حادثه نبوده است، به «دنیای اقتصاد» گفت: ساختمانهای قدیمی بسیاری در اقصی نقاط جهان ساخته شده که سنی بیش از پلاسکو دارند؛ اما از ایمنی لازم برخوردار هستند. بنابراین نباید این طور استدلال شود که چون ساختمان پلاسکو بیش از 50 سال از عمر خود را سپری کرده بود، پس وقوع چنین حادثهای طبیعی است. وی خاطرنشان کرد: ساختمان امپایراستیت در نیویورک، برج ویلیس در شیکاگو و بسیاری از ساختمانهای بلندمرتبه و قدیمی دیگر در شهرهای بزرگ جهان نه تنها بدون مشکل در حال بهرهبرداری هستند، بلکه حتی بهعنوان ابنیه میراثی با ضوابط ویژه نگهداری میشوند.
وی معتقد است مشکل اصلی ساختمان پلاسکو که سبب فروریختن آن شده، از جنس سازهای نبوده، بلکه فقدان التزام به ضوابط ایمنی در برابر آتشسوزی موجب وقوع این مشکل شده است. غمامی توضیح داد: اسکلت فلزی ساختمان پلاسکو اصطلاحا «اکسپوز (نمایان)» و نیز فاقد هرگونه حفاظ دربرابر آتشسوزی بوده و در نتیجه مقاومت آن دربرابر حرارت بالا محدود بوده است. در واقع لایه بیرونی اسکلت فلزی باید واجد پوشش ضد حریق میبود تا در صورت آتشسوزی در فاصله زمانی کوتاهی مقاومت خود را از دست ندهد. از سوی دیگر ساختمان مذکور فاقد سیستمهای بهروز اطفای حریق بوده که البته در زمان ساخت این ضوابط و استانداردها وجود نداشت؛ اما در سالهای اخیر پلاسکو باید به این سیستم تجهیز میشد که در این زمینه غفلت شده است. این در حالی است که اگر ساختمان به سیستم اطفای حریق خودکار مجهز بود و بخشی از آتش به این ترتیب مهار میشد، نیازی به ورود آتشنشانها به ساختمان نبود و از محیط خارج بنا اطفای حریق ممکن بود.
این کارشناس شهرسازی با انتقاد از اتخاذ رویکردهای نادرست مدیریت شهری تهران که موجب بروز فجایعی نظیر حادثه پلاسکو شده است، گفت: اولین و موثرترین قدم برای پیشگیری از این قبیل حوادث، توقف «شهرفروشی» و کاهش تدریجی صدور مجوزهای بیرویه بلندمرتبهسازی در تهران است. تا زمانی که رویکرد مدیریت شهری این است که شهر را برای ساختوساز بفروشد و با پول آن بزرگراه بسازد یا خیابانها را با نورپردازی آذین کند، این فجایع در شهر طبیعی است. غمامی تصریح کرد: زمانی که دغدغه اصلی مدیریت شهری تراکمفروشی برای تامین مالی پروژههای عمرانی است، کیفیت و مدیریت در سایه قرار میگیرد و دلمشغولی سیستم اداره شهر موضوعات دیگری به جز ایمنی و پیشگیری از بحران خواهد بود.
وی با اشاره به مجوزهای متعدد بلندمرتبهسازی در تهران که طی سالهای اخیر صادر شده است، گفت: تهران اکنون نه تنها برج 50 طبقه دارد، بلکه برجهای متعدد بیش از 20 و 30 طبقه نیز مجوز دریافت کرده و بخش زیاد از آنها در مناطق شمالی و غربی تهران ساخته شده است. به نظر میرسد شهرداری تهران در دورههای گوناگون به حدی برای پول درآوردن از محل تراکمفروشی عجله داشته که مسائل ایمنی را در حد تزیینی و کار سطحی و غیرضروری ارزیابی کرده و صرفا به چند هشدار محدود به ساختمانهای ناایمن بسنده کرده است. غمامی با بیان اینکه اکنون ساختمانهای بلندمرتبه بسیاری در شمالشهر وجود دارد که میتواند آبستن حوادثی همچون آتشسوزی باشد و به فاجعه انسانی منجر شود، بر ضرورت پیشبینی موارد لازم در ابنیه بلندمرتبه تاکید کرد و گفت: بهطور کلی معمول نیست که ساختمانهای بلندمرتبه بدون حریم ساخته شوند یا بدون پیشبینی حریم در اطراف آن ساختمانهای بلندمرتبه دیگری ساخته شود. در مورد ساختمان پلاسکو مساله این است که اصلا حریمی رعایت نشده بود؛ چراکه زمین در این منطقه قیمت بالایی دارد و مالکان مجتمعهای بلندمرتبه و البته شهرداریها، حیف میدانند بخشی از عرصهای را که میتواند به واحد تجاری اختصاص پیدا کند، صرف رعایت حریم کنند.
این کارشناس شهرسازی اعتقاد دارد در زمینی که زیربنای آن 4200 مترمربع بوده و در دل منطقه پرتراکمی مثل خیابان جمهوری اسلامی قرار دارد، اکنون دیگر نباید مجوز بلندمرتبهسازی صادر شود و مجوزهای اینچنینی باید در زیربناهای وسیعتری که امکان رعایت کامل استانداردها و حریمهای لازم وجود دارد، صادر شود. توضیحات غمامی نشان میدهد اکنون که پلاسکو نابود شده و باید برای آینده زمین آن تصمیمگیری شود، شهرداری تهران مسوولیت مهمی بر دوش دارد و میتواند دستکم از تکرار این فجایع جلوگیری کند. شاید اگر حریم ساختمان پلاسکو رعایت شده بود، زمان امدادرسانی به آتشنشانان حادثه دیده که زیر آوار مانده بودند بسیار کوتاهتر میشد و در فاصله زمانی محدودی بدون اینکه نیازی به اخذ مجوزهای قضایی و تخریب بنای مجاور و مواردی از این دست باشد، امدادرسانی به افراد زیر آوار صورت میگرفت.
تساهل در نظارت، حادثه آفرین استعلی نوذرپور، معاون پیشین شهرداریهای سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور نیز با تاکید بر اینکه شهرداریها باید در اجرای ضوابط و مقررات بیرحم باشند، در توضیح منشأ حوادثی نظیر فروریختن پلاسکو، به «دنیای اقتصاد» گفت: در اجرای مقررات موجود نیز تساهل و تسامح صورت میگیرد، کمااینکه در جریان ساختوساز از تخلفات زیادی چشمپوشی میشود و در نهایت هم پرونده پس از ارسال به کمیسیون ماده 100، رای تخریب میگیرد؛ اما این رای هرگز اجرایی نمیشود و با پرداخت جرایم نقدی منتفی میشود. این تساهل در مورد اجرای ضوابط ایمنی، پله فرار، سیستم اطفای حریق و مواردی از این دست نیز ممکن است صورت بگیرد و در نتیجه نمیتوان حتی در مورد احراز ایمنی ساختمانهایی که در دهههای اخیر ساخته شده، با اطمینان سخن گفت. چراکه همین حالا ساختمانهایی خارج از ضوابط پروانه در حال احداث هستند و گویا خیالشان از بابت اینکه ناچار به تخریب و تحمل هزینههای سنگین نمیشوند، راحت است. این کارشناس مدیریت شهری تساهل در اجرای مقررات را صرفا محدود به شهرداری نمیداند، بلکه معتقد است برخی از بازرسانی که برای گزارش وضعیت ایمنی کارگاههای تولیدی مراجعه میکنند نیز گزارشهای خود را به دلایل مختلف با اغماض ارائه میکنند، بدون اینکه از عواقب سنگین این سهلانگاری مطلع باشند.
راه دفع خطر از تهران قدیمحادثه غمانگیز نابودی ساختمان پلاسکو در پایتخت در شرایطی زنگ خطر یک بحران تازه ناشی از حوادث ساختمانی در شهر تهران را به صدا درآورده است، که هم اکنون نظرات متفاوتی از سوی کارشناسان درخصوص راهکارهای موجود برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی مطرح میشود. به گزارش «دنیای اقتصاد»، طی سه روز گذشته از حادثه حریق و نابودی کامل ساختمان 54 ساله پلاسکو، بسیاری از کارشناسان مسائل شهری راه حلهای مختلفی را برای پیشگیری از اتفاقات مشابه در پایتخت مطرح میکنند که در مجموع، تمام این راهکارها در نهایت به یک نقطه مشترک یعنی «لزوم مقاومسازی و ایمنسازی ساختمانهای قدیمی شهر»، می رسد. حادثه تلخ پلاسکو بهعنوان نمونه کوچکی از هزاران مورد خطر نهفته در قلب تجاری و تولیدی شهر تهران که اتفاقا بخش قابل توجهی از آن در محدودههای فرسوده شهر واقع شده است، ضرورت تازهای را برای مدیران شهری پایتخت مورد تاکید قرار میدهد.
بسیاری از کارشناسان شهری معتقدند: در این زمینه نه تنها شهرداری بلکه ترکیبی از سه ضلع مثلث سیاست گذار، ناظر و مجری ساخت و سازهای شهر تهران یعنی وزارت راه وشهرسازی، سازمان نظام مهندسی ساختمان و مجموعه مدیریت شهری، مسوول دفع خطر از ساختمانهای جدید و قدیمی پایتخت و جلوگیری از تکرار حوادثی مشابه حریق و تخریب ساختمان پلاسکو هستند. فردین یزدانی، کارشناس و صاحبنظر حوزه اقتصاد شهری با تاکید بر این موضوع، به راز عمر مفید ساختمانهای 200 ساله در سایر کشورهای دنیا اشاره کرد. به گفته وی اگر ساختمان پلاسکو که تنها یک نمونه از صدها برج قدیمی پایتخت محسوب میشود مطابق با استانداردهای روز ایمنسازی و مقاومسازی میشد و برخوردار از تجهیزات ضد حریق بود، بهطور قطع امروز شاهد حادثه تلخ حریق، تخریب کامل و از دست دادن جان هموطنانمان براثر این حادثه تلخ نبودیم.
وی با بیان اینکه قطعا وزارت راه وشهرسازی، سازمان نظام مهندسی ساختمان و شهرداری تهران مسوولیت سه جانبه برای پیگیری مقاومسازی ساختمانها به خصوص ساختمانهای قدیمی و همچنین اعمال مدیریت برای تعمیر و نگهداری از همه ساختمانها دارند، به «دنیای اقتصاد» گفت: اینکه در برخی اظهارنظرها گفته میشود ساختمان پلاسکو به دلیل قدمت 54 ساله و مقاومت کم در برابر حریق کاملا تخریب شد حرف نادرستی است؛امروزه میبینیم که در دنیا ساختمانهای 200 ساله هنوز مورد بهرهبرداری قرار میگیرد که راز این امر مقاومسازی و ایمنسازی مستمر این ساختمانها و اعمال مدیریت تعمیر و نگهداری از آنها بهصورت دورهای است. وی تاکید کرد: وظیفه هر سه نهاد یاد شده در ارتباط با این موضوع آن است که بدون هیچ گونه ملاحظهکاری و اغماض براساس ضوابط و مقررات موجود پیگیر ایمنسازی حجم گسترده ساختمانها و برجهای قدیمی مشابه پلاسکو در پایتخت و سایر شهرها باشند.
یزدانی گفت: بهطور قطع اگر ایمنسازی ساختمان پلاسکو وسایر ساختمانهای مشابه با قاطعیت پیگیری میشد-مشابه قاطعیتی که هم اکنون شهرداریها برای دریافت عوارض دارند-شاهد این گونه حوادث نبودیم. وی «پایش مستمر ساختمانها» به لحاظ اصول ایمنی و مقاومسازی را مهمترین و اصلی ترین راهکار ایجاد مانع در مسیر حوادث تلخ ساختمانی عنوان کرد. یزدانی تصریح کرد: هر چند خروج برخی انبارهای انباشته از مواد قابل اشتعال در مناطق فرسوده شهری به خارج از پایتخت موضوعی قابل بررسی است اما خروج واحدهای صنفی و تجاری مستقر در ساختمانهای تجاری به حومههای پایتخت راهکار مناسبی به نظر نمیرسد و دربردارنده هزینههای اقتصادی و اجتماعی زیادی است.
درس عبرت نیویورک برای تهرانیک معمار و پژوهشگر سیاستگذاری شهری با الهام از حادثه مشابه آتشسوزی و تخریب ساختمان پلاسکوی تهران در مرکز شهر نیویورک، از تجربه موفق این شهر بهعنوان راه حل ممانعت از بروز دوباره فجایع ساختمانی ناشی از حریق نوشت. ماهان شیرازی، معمار ساکن نیویورک و پژوهشگر سیاستگذاریهای شهری، در این باره در صفحه اجتماعی خود نوشت: «حدود صد سال پیش، ساختمان ده طبقهای در مرکز شهر نیویورک آتش گرفت و بیش از صد نفر کشته شدند. بخشی از تلفات بیش از انتظار این حادثه، به علت کوتاه بودن نردبانهای آتشنشانی نیویورک بود که تنها تا طبقه ششم ساختمان میرسید؛ در حالی که کارخانه نساجی که حریق از آنجا شروع شده بود، در طبقه هشتم تا دهم قرار داشت. پلههای فرار ساختمان آنقدر بد ساخته شده بود که با هجوم عدهای از کارگرها از بدنه ساختمان جدا شد و همهشان درجا ساقط شدند. صاحب کارخانه در پلههای فرار داخل ساختمان را قفل کرده بود. بنا به روایات، خیابانهای اطراف پر شده بود از آدمهایی که البته موبایل دوربیندار نداشتند؛ اما ایستاده بودند و کاری جز نظاره مرگ دیگران هم از دستشان بر نمیآمد. بعدها در دادگاه، مالکان کارخانه مجبور شدند به ازای هر کشته 75 دلار جریمه بدهند و بعدترش به ازای هر کشته چهارصد دلار از بیمه خسارت گرفتند.»
وی در ادامه مطلب خود میافزاید:« پیامد این فاجعه، شکلگیری جنبشی بود که مطالبهاش امنیت ساختمانها و فضای کار بود. به قدری بر این مطالبه ایستادگی کردند که حریق کارخانه تراینگل، به نقطه عطف قانونهای پیشگیری از حریق تبدیل شد. اساسا کارکرد سازمان آتشنشانی عوض شد و این سازمان بیشتر از آنکه مسوول اطفای حریق باشد، موظف به برقراری و اعمال ضوابطی برای پیشگیری از حریق شد. دفتر «پیشگیری از حریق» بهعنوان یک نهاد همان موقع در شهرداری شروع به کار کرد و الان، هر ساختمانی برای هر تعمیر ناچیزی هم بدون تایید این نهاد نمیتواند از شهرداری مجوز بگیرد. نصب آبپاش در سرتاسر ساختمانها اجباری شد و ضوابط مسیر فرار ساختمانهای بلند مرتبه سختگیرانهتر شد.» نویسنده در ادامه، راه حل ممانعت از بروز دوباره فاجعه ساختمان پلاسکو را شکلگیری جنبش مطالبه جدی مقاومسازی و ایمنسازی ساختمانها نظیر مطالبه مردم در ماجرای فوق و درخواست حق نظارت دقیق و ایجاد مقررات سختگیرانه توام با نظارت از مسوولان شهری و مجبور کردن آنان به پاسخگویی در این زمینه عنوان کرده است.