١٥ نفری در گیت اول بازرسی بانوان در ورودی محوطه ورزشگاه مشغول به کارند، میگویند علاوه بر آنکه کیفها را نمیشود داخل برد، همراه داشتن شال و دستبند بنفش و کاغذها و بنرهایی که رویشان شعار نوشته شده هم ممنوع است.
به گزارش شرق، فقط پوسترهای تبلیغاتیای که در سالن توزیع میشود مجاز است. محافظت مجموعه ورزشی امام خمینی، برای سخنرانی تبلیغاتی حسن روحانی را مجموعهاي غير از نهاد رياستجمهوري بر عهده دارد.
به گیت دوم و ورودی سالن اصلی که میرسی، بازهم ١٥ نفر دیگر که مبادا در گیت اول شالی یا روبانی از قلم افتاده باشد. آنچه وظیفه آنها و به قول خودشان «دستور» بوده، انجام دادهاند. بالاخره میشود داخل شد؛ با وجود این، داخل که میشوی، سالن یکسره بنفش است.
بهنظر میرسد آنها که زودتر توفیق داشتهاند داخل بروند، بیشتر هم توفیق همراه بردن اقلام تبلیغاتی بنفش را داشتهاند. از ساعت ۱۵، یعنی دو ساعت پیش از وعده موعود رئیسجمهور با مردم، تقریبا نیمی از سالن پر شده است. خانمی با دستبندهای بنفش میگوید: «همین دستنبدها را هم در لباسم قایم کردم و آوردم؛ نمیگذاشتند حتي یک روبان بنفش هم با خودم بیاورم». علاوه بر بنفشها؛ سبزها یکسره ممنوع است.
بااینهمه، داخل سالن پوسترهای تبلیغاتی سالهای پیش را میشود دید؛ از چروکبودن و خیسشدنش معلوم میشود در و آن هوای نیمهگرم زیر لباس پنهان شده است...چهرهها را میشود دید و نامها را با صدای بلند و هماهنگ سالن میشود شنید.
سخنرانی شروع شده، جماعت یکصدا شعار میدهند. اما به نظر میرسد میانه سالن عده اندکی به قصد آشوب آمدهاند. هم کم بودند و هم صدایشان نارسا؛ عده کمی از پیش سازماندهی شده آمده بودند تا با شعارهای ضددولت و دروغگو خطاب کردن روحانی، صدای این شش هزار نفر بنفشپوش را قطع کنند. شعارهایشان را دادند، مردم نیز پاسخ دادند. رئیسجمهور هم در جوابشان گفت: «مردم میخواهند محدودیتها تمام شود، بر چه مبنایی عکس بزرگان نظام را ممنوع میکنید؟ بر اساس کدام قانون و مصوبه؟ ادعا کردید شورای امنیت ملی این کار را کرده، من بهصراحت گفتم دروغ است ...»
جمعیت یکصدا پاسخ دادند: «دروغ است دروغ است». معلوم نیست این جماعت اندک با آنهمه بازرسیهای پیدرپی؛ بنر ضد روحانی را چگونه آوردهاند. وقتی میبینند مجالی نیست خود به سوی خروجی سالن میروند. به هم سرسلامتی میدهند و به نشانه پیروزی دستهایشان را دوبهدو بههم میکوبند، گویی پاسخ رسای رئیسجمهوری را نشنیدهاند: «نگذاریم بداخلاقها بر کشور مسلط شوند. نگذاریم افراطیها بر کشور مسلط شوند. جوانان ما اجازه این کار را به یک اقلیت نخواهند داد».
بسیار بیش از شش هزار نفر در سالن حضور دارند؛ حالا افراطیها هم رفتهاند. اما بسیارانی از مشتاقان روحانی پشت در ماندهاند و نمیتوانند داخل شوند. ناگهان در باز میشود؛ یکی از مسئولان حفاظت سالن که از سوی ستاد روحانی آمده با فریاد میگوید: «چرا در باز کردهاید تا جمعیت له شود؟»
با عصبانیت و استیصال رو به جمعیت میگوید: «مأموران با ما لج کرده و میگوید همه را میفرستیم داخل هرچه میخواهد بشود، بشود. به ما چه اگر زیر دستوپا بمانند». در گشوده میشود و عده زیادی هجوم میآورند؛ رئیسجمهور در حال سخنرانی است، مسلط است و سخنانش را قطع نمیکند. جماعت حاضر میکوشند تا سالن را تعدیل کنند؛ عدهای به اختیار خود از سالن خارج میشوند تا راه را برای آن منتظران باز کنند. سالن آرامتر میشود. حالا روحانی جان کلامش را میگوید: «دوران خشونتطلبان پایان یافته است؛ این مردم ما در برابر شما میایستند».
درود بر مردم پرشور میفرستد و میرود، با تشویق جمعیت یکبار در آستانه رفتن باز میگردد، لبخند میزند دست تکان میدهد و دوباره «به راهش ادامه میدهد»...
یکسری رو به بهانه اینکه کیف همراهشون هست راه ندادن شخصا رفتم کیفم رو به یکی از مغازه های اطراف سپردم و برگشتم
جلوی من هم خانمی رو که دستبند و بادکنک بنفش همراهش بود اجازه عبور نمیدادن دستبندهارو گرفتن ولی با ترفند خانم که بچه اش داره واسه بادکنکها گریه میکنه به بادکنکها رو پس دادن