فرارو- پس لرزههای مناظره سوم هنوز در روزنامههای طرفدار کاندیداها ادامه دارد. از اعتراض محمد علی نجفی به قالیباف و درخواست از تلویزیون برای پاسخگویی به یک ادعای نادرست تا کنایههای تند روزنامه کیهان به روحانی.
کیهان: سابق پونز در پیشانی دختران می کردید! روزنامه
کیهان نوشت: ادعا میکنند رقیب ما میخواهد مثل دولت قبل زنان را در خانه
زندانی کند و وسط خیابانها و پیادهروها دیوار بکشد و دختران و پسران را از
هم جدا کند!؟
هرچند بیان چنین سخنانی از کم مایه بودن گوینده آن
حکایت دارد و توهین به فهم و شعور مردم است، اما چرا نمیگویند که دوستان
آن روز و حامیان امروز خود آنها بودند که در دهه 60 سنجاق و پونز را در
پیشانی دختران فرو میکردند و این مقام معظم رهبری بود که آن زمان در مقابل
آنها ایستادند و جلو دیوار کشی در دانشگاهها را گرفتند.
کسی چنین ادعایی را میکند که همسران رقیبانش استاد دانشگاه هستند و در جامعه حضوری فعالانه دارند، اما همسر خودش خانهدار است.
دلایل بابک احمدی برای رأی به روحانی
بابک احمدی در روزنامه شرق نوشت: برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری و رأیدادن به آقای روحانی دلایلی دارم. میبینم چرخهای اقتصاد کشور به گردش درآمده و بهویژه در یک سال گذشته در حال خروج از وضعیت رکود هستیم. آغاز راه است، اما به راه افتادهایم.
میبینم برای روحانی و دولت او روشن است که باید موانع را از سر راه سرمایهگذاری خارجی برداشت و با حضور فعال در عرصه اقتصاد بینالمللی و بازار جهانی، توسعه مداوم اقتصادی را تضمین کرد که به معنای بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان است.
میبینم با تدبیر، خطر جنگ و مصیبت از سر مردم دور شده، بسیاری از تحریمها حذف شده و حتی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ترامپ میفهماند که ایران به تعهدهای خود پایبند مانده است. میبینم برابری جنسیتی برای دولت روحانی فقط یک شعار نیست، بل یک باور است.
میبینم دستکم در حوزه انتشار کتاب از شدت نظارت سلیقهای و تنگنظریها کاسته شده، هرچند هنوز راه درازی تا برقراری آزادی بیان در گسترههای دیگر (دانشگاهها و هنرهای تئاتر، سینما، موسیقی و...) باقی مانده است.
اینهمه دلایلی بسنده برای خواست تداوم کار دولت فعلی است، خاصه که رقیبان روحانی در این انتخابات با گفتههایشان تصوری هراسآور از آینده ما ترسیم میکنند و ما هم خاطراتی هراسآور از گذشته داریم. جز اینها دلیل اصلی من برای رأیدادن به روحانی، تدوین و انتشار منشور حقوق شهروندی از سوی دولت اوست.
ممکن است که مواد این منشور در آینده نزدیک، مبنای تدوین قوانین نشوند یا ممکن است چنانکه یک مخالف سرسخت روحانی به نگارنده گفته، با پایان کار دولت او، این منشور به دست فراموشی سپرده شود.
اینها همه ممکن است، اما انتشار منشور از یک نظر رویدادی تاریخی است، زیرا نشان میدهد که در فاصله سالهای ١٣٩٢ تا ١٣٩٦ دولتی در ایران بر سر کار بوده که چنین درک روشن و دموکراتیکی از رابطه دولت با جامعه مدنی داشته است. به احترام این منشور و با سربلندی، جمعه آینده، بیستونهم اردیبهشت ٩٦ به آقای روحانی رأی میدهم.
انتقاد عباس عبدی از هشدارنامه توکلی
عباس عبدی در اعتماد نوشت: آقاي دكتر احمد توكلي در هفته گذشته متني را خطاب به آقاي روحاني نوشته و منتشر كردند و در اين متن نسبت به اظهارات آقاي روحاني در اروميه و همدان و كرمانشاه اعتراض؛ و با ذكر بخشي از سخنان آقاي روحاني آن را نقد كردند و بيان اين مطالب را مصداق تيغ كشيدن به روي نظام جمهوري اسلامي ايران در هيات يك اپوزيسيون دانستند.
اگر كسي جز آقاي توكلي از اردوگاه اصولگرايان چنين مطلبي را مينوشت و منتشر ميكرد مسالهاي نبود و آن را در كنار انواع و اقسام نوشتههاي جناحي دستهبندي ميكرديم و بايد با كرامت از كنار آن عبور ميشد.
ولي از آنجا كه آقاي توكلي در مواردي نشان دادهاند كه فراتر از تعلقات جناحي فكر كرده و عمل ميكنند بنابراين انتظار ميرفت كه اين نوشته نيز در پرتو همين پيشفرض خوانده و شنيده شود كه در اين صورت تاثير بسزايي داشت؛ پيشفرضي كه در اين زمينه خود را نشان نداده است.
ابتدا تاكيد كنم كه بنده نيز نسبت به مواضع آن دو روز آقاي روحاني نقد دارم و اين را روز گذشته و در روزنامه اعتماد منتشر كردم، ولي نقد بنده به كسي است كه بهطور قطع در اين انتخابات از او حمايت ميكنم و اتفاقا اين نقد را هم معطوف به دفاع از جامعه و كشور و رايآوري او نوشتم.
در عين حال معتقدم كه آقاي روحاني به نحوي واكنشي رفتار كردند و گمان ميكنم در ادامه شاهد اين موارد نخواهيم بود. ولي پرسشي كه از آقاي توكلي ميتوان طرح كرد اين است كه به قول معروف آيا بهتر نيست كه ما يك سوزن به خود بزنيم و يك جوالدوز به ديگران؟ آيا آقاي توكلي هيچ كوششي كردند كه برنامههاي سازماندهي شده عليه شخص دوم كشور را كه نامزد رياستجمهوري هم هستند در گلستان و سپس فرودگاه اروميه و همدان نقد كنند؟ بهطور قطع كسي باور نخواهد كرد كه چنين اقداماتي خودبهخودي و بدون حمايتها و سازماندهي ويژه انجام شود.
آيا جناب آقاي توكلي حتي يك نيشگون آرام از برنامهريزان اين اقدامات گرفتند؟ حداقل ميتوانستند به آقاي روحاني متذكر شوند كه ما انتظار نداشتيم كه شما از اين رفتارها عصباني شويد و در ضمن آن رفتارها را نيز محكوم ميكردند.
شايد گفته شود كه ايشان از اين رفتارها مطلع نبودهاند، ايرادي ندارد ميپذيريم. ولي آقاي توكلي به عنوان كسي كه دانشآموخته اقتصاد است، چرا در برابر نظرات وهنآميزي كه از سوي نامزدهاي اصولگرا در امور اقتصادي بيان ميشود سكوت ميكنند؟
از آقاي توكلي چون انسان متشرعي هستند، ميتوان پرسيد كه آيا برخي از وعدههاي آقايان مصداق عنوان تدليس نيست؟ تدليس به معناي فريب دادن و پنهان كردن واقعيت مورد معامله است.
اگر كسب راي را نوعي معامله بدانيم كه نامزد رياستجمهوري برنامه ميدهد و مردم با راي خود آن را ميخرند، در اين صورت از نظر آقاي توكلي گفتن اينكه اقتصاد را در طول ٤ سال 2.5برابر ميكنم، مصداق چيست؟ اگر كسي مدعي شود كه با وضع اقتصاد ايران و افرادي كه در ستاد او هستند سالانه 1.5 ميليون شغل و در طول ٤ سال ٦ ميليون شغل ايجاد ميكند، مصداق چيست؟
اگر كساني مدعي شوند كه يارانهها را سه برابر و به هر بيكار ماهانه ٢٥٠ هزار تومان پرداخت ميكنند، مصداق كدام عنوان شرعي معاملات است؟ شما به عنوان دانشآموخته اقتصاد، زكات دانش خود را كي به جامعه خواهيد داد؟ آيا سكوت در برابر اين اظهارات و وعدههاي عجيب و غريب از جانب شما رواست؟
مهم اين است كه چنين نقدهايي از اردوگاه اصولگرايان انجام شود و الا چند سال ديگر دوباره گفتن اينكه اشتباه كرديم، گرهي را از كار فروبسته مردم باز نميكند، همچنان كه اصولگرايان امروز هرچه هم درباره احمدينژاد بگويند و از او تبري بجويند، جبران خسارات بزرگي را كه در دوره او به اقتصاد كشور و از آن مهمتر به روح و روان جامعه وارد شد نميكند.
جناب آقاي توكلي شما در قضيه واگذاري املاك نجومي نشان داديد كه برخلاف سكوت ساير اصولگرايان داراي اصول و انصاف هستيد. در نقد قضيه حقوقهاي نجومي اصلاحطلبان كم و كسري نگذاشتند ولي در موضوع املاك شهرداري در آن سو فقط جنابعالي لب به سخن گشوديد و شما خوب ميدانيد كه واگذاري اين املاك به جز با دستور شهردار در اختيار هيچكس ديگري نيست.
او در مناظره گفت كه آنها را به رفتگران! واگذار كرده است. از شما انتظار ميرود كه از موضع عدالتخواهي و شفافيت اسامي اين رفتگران عزيز را افشا فرماييد تا ميان نقدتان به آقاي روحاني و قاليباف موازنهاي حداقلي برقرار شود.
بنده همچنان فكر ميكنم كه آقاي توكلي در ميان اصولگرايان نمونه است و از اين جهت با اشتياق تمام افتخار ميكنم كه براي برگزيدن روزنامهنگاران ضدفساد در كنار ايشان باشم. احتمال ميدهم كه در يكي دو روز آينده در اين موارد نيز اظهارنظر خواهند كرد و چون گذشته استقلال راي خود را به رخ جامعه و اصولگرايان خواهند كشاند.
زیباکلام: روحانی در دور اول رييسجمهور میشود
صادق زيباكلام استاد دانشگاه در روزنامه اعتماد نوشت: در
اين دوره از انتخابات رياستجمهوري، محمدباقر قاليباف بهشدت تلاش كرده
است زير لواي يك حركت پوپوليستي، خودش را قهرمان آن ٩٦ درصدي كند كه گرفتار
فقر، گرسنگي و بيكارياند.
بگذريم
كه همين رقم ٩٦ درصد هم بهشدت مشكوك و بيمبنا به نظر ميرسد. اما نكته
مهم اين است كه آيا مردم فقير و فرودستي كه در سال ٨٤، هفده ميليون راي به
احمدينژاد دادند، امسال هم به قاليباف راي خواهند داد؟
يعني
قاليباف را يك رابينهود يا منجي اسلامي ميبينند كه به مبارزه با
ثروتمندان آمده است؟ اصلا و ابدا! ما به هيچوجه نميتوانيم قاليباف ٩٦ را
با احمدينژاد ٨٤ مقايسه كنيم.
در تير ماه ٨٤ بسياري از فقرا باور كردند كه
احمدينژاد آمده است حق آنها را از حلقوم اشراف بيرون بكشد. ولي من فكر
نميكنم اين افراد قاليباف را جدي بگيرند و باور كنند كه قاليباف آمده است
تا با اشرافيگري و آقازادهها مبارزه كند.
در
واقع به احمدينژاد ميآمد كه برخاسته از آن ٩٦ درصد كذايي باشد ولي چنين
خاستگاهي به قاليباف نميآيد. كارنامه قاليباف در اين دوازده سالي كه
شهردار تهران بوده، اصلا نشان نميدهد كه او طرفدار مستضعفين باشد.
آنچه
قاليباف در اين انتخابات در پيش گرفته، صرفاً يك نمايش است و فكر ميكنم پس
از اين سه مناظره، اين نكته را بسياري از مردم متوجه شدهاند.
اما
شايد عدهاي بگويند مردم تهران از مديريت قاليباف ناراضياند ولي آن
روستايي ناراضي از وضع اقتصادي، فقيرنوازي قاليباف را ممكن است باور كند.
اما من فكر نميكنم آن روستاييها بيش از ٥ تا ٧ ميليون راي داشته باشند.
آن ١٧ ميليون سال ٨٤ را، اقشار محروم شهري براي احمدينژاد رقم زدند.
تهراني
كه ٦ ميليون رايدهنده دارد و بسياري از مردمش دچار احساس فقر هستند،
بسيار بعيد است كه حمايت قاليباف از فقرا را باور كنند؛ چونكه فقراي تهران
عملكرد قاليباف در مقام شهردار تهران را در دوازده سال گذشته ديدهاند.
آقاي قاليباف در اين انتخابات، حداكثر ٦ ميليون راي داشت ولي الان كه
مناظره كانديداها تمام شده، به نظر ميرسد راي او كمتر هم شده باشد چراكه
روند و نتيجه مناظره سوم اصلاً به سود قاليباف رقم نخورد.
در
شرايط فعلي، اگر از بين رييسي و قاليباف، يكي به نفع ديگري كنار برود،
شايد شانس اصولگرايان براي اينكه انتخابات را به دور دوم بكشانند، بيشتر
شود اما همه اينها بستگي به يك پارامتر مهم دارد؛ و آن پارامتر مهم اين
است.
كه
اصلاحطلبان بتوانند حداقل ٣٠ درصد آن ١٥ تا ٢٠ ميليوني را كه انگيزهاي
براي شركت در انتخابات ندارند، فعال كنند. اگر اين طور شود، راي آقاي
روحاني ميرود بالاي ٢٠ ميليون. در اين صورت، ديگر فرقي ندارد كه رقيب
روحاني قاليباف باشد يا رييسي.
حتي اگر يكي از اين دو نفر به سود آن ديگري
كنار برود، كه در شرايط فعلي منطقيتر به نظر ميرسد قاليباف به سود رييسي
كنار برود، اگر آن ٣٠ درصد فعال شوند، باز روحاني در دور اول رييسجمهور
خواهد شد. اما اگر اصلاحطلبان نتوانند آن ٣٠ درصد را بكشانند پاي
صندوقهاي راي، احتمال دارد انتخابات به دور دوم كشيده شود.
اما
با فضايي كه پس از مناظره سوم ايجاد شده است، به نظر ميرسد بخشي از آن
افراد فاقد انگيزه راي دادن، در انتخابات شركت خواهند كرد و اين كار روحاني
را براي پيروزي در دور اول انتخابات آسانتر خواهد كرد.
به هر حال اگر
رييسي و قاليباف تا آخر بمانند، روحاني قطعاً در همان دور اول كار را تمام
ميكند و رييسجمهور ميشود؛ حتي اگر آن ٣٠ درصد هم فعال نشوند.
نجفی به قالیباف: جوابم را منتشر کن محمدعلی نجفی در شرق نوشت: آقای قالیباف در مناظره
تلویزیونی روز جمعه موضوع کاملا نادرستی را به نگارنده نسبت دادند، گرچه آن
مطلب در مقایسه با تهمتها و تحریفهای دیگری که در ایام تبلیغات
انتخاباتی به مقامات دولتی و از جمله رئیس محترم جمهوری وارد کردهاند،
قابل اغماض است؛ اما بنده از رئیس محترم صداوسیما خواستهام براساس موازین
شرعی و قانونی فرصتی را برای پاسخگویی در اختیارم قرار دهد.
درعینحال
از آقای قالیباف میخواهم اگر به حداقلی از آزادگی و مردانگی پایبند
هستند، لااقل به روزنامه تحت تسلط خویش که با پول شهروندان تهران اداره
میشود اجازه دهد مصاحبهای با من داشته باشد تا مردم بتوانند با آگاهی
بیشتری درباره مواضع و سخنان ایشان قضاوت کنند.
در
اینجا لازم میدانم اصل موضوع را بهطور خلاصه بیان کنم...در مردادماه
١٣٩٥ سازمان بازرسی کل کشور نامهای خطاب به مشاور و مدیر کل دفتر شهرداری
تهران صادر و از ایشان درباره واگذاری املاک نجومی که منجر به تضییع اموال
عمومی شهرداری تهران به میزان جمعا دوهزارو٣٥٠ میلیارد تومان شده است،
توضیح خواسته بود. این موضوع در یکی از سایتها مطرح و پس از چند روز مدیر
آن سایت بازداشت و مدتی زندانی شد. آقای قالیباف در مناظره تلویزیونی ضمن
فرافکنی اعلام کردند این املاک را به رفتگران شهرداری واگذار کردهاند.
من
به اینکه مردم فهیم تهران تا چه اندازه این ادعای ایشان را قبول یا آن را
توهین به شعور عمومی تلقی میکنند یا خیر، کاری ندارم. سؤال من از ایشان
این است که آیا بعد از حدود ٩ ماه از تاریخ دریافت نامه، پاسخ سازمان
بازرسی را دادهاید یا خیر.
اگر
جواب ندادهاید چگونه به خود اجازه میدهید نامه دستگاه رسمی بازرسی را
بدون پاسخ بگذارید و اگر جواب دادهاید، چرا تاکنون پاسختان را به اطلاع
شهروندان تهرانی یا لااقل اعضای شورای شهر تهران نرساندهاید. چنانچه طبق
ادعای جنابعالی این املاک به کارکنان فرودست شهرداری واگذار شده و در این
واگذاریها فسادی وجود نداشته باشد علیالقاعده اطلاع مردم از پاسخ رسمی و
دقیق شما منجر به ایجاد اعتماد به عملکرد شهرداری تهران خواهد شد.
صرفنظر
از این موضوع، انبوهی از سؤالها و ابهامها درباره عملکرد و ادعاهای آقای
قالیباف در ذهن اینجانب نقش بسته است که در اینجا به سه مورد از آنها
میپردازم و در صورت لزوم موارد دیگری را در یادداشتهای بعدی مطرح خواهم
کرد. امیدوارم آقای قالیباف برای پاسخگویی و رفع ابهام اقدام کنند.
١.
ایشان در مناظرهها، مصاحبهها و سخنرانیهای خود بهجای استدلال درباره
راهکارهای تحقق وعدههایی که همواره بر آنها تأکید دارند، از این مفهوم
استفاده میکنند که «چون من میگویم، پس میشود»، خب شما که در سال ٩١
اعلام کردید در سه سال ترافیک تهران را حل خواهم کرد، آیا امروز که پنج سال
از آن وعده گذشته است ترافیک تهران را حل کردهاید؟ البته میتوان درک کرد
که ایشان در سال ٩١ برای کاندیداتوری ریاستجمهوری در سال ٩٢ برنامهریزی
میکردند و فکر میکردند سه سال بعد از آن رئیسجمهور خواهند بود و در
نتیجه کسی سراغ وعده ایشان را نخواهد گرفت.
٢. ایشان در خیلی از
موارد میفرمایند: «چون من میگویم، پس درست است». سؤال بنده این است که
درباره پروژه پل صدر (که بدون مصوبه شورای شهر اجرا کردید)، گفته بودید با
٨٠٠ میلیارد تومان پروژه را تکمیل خواهم کرد؛ اولا چرا با وجود
درخواستهای مکرر اعضای شورای شهر تاکنون گزارش شفافی درباره هزینههای این
پروژه و نحوه تأمین آن ارائه نکردهاید و ثانیا بنا بر گفته اعضای شورای
شهر این پروژه بهجای ٨٠٠ میلیارد تومان، هفت هزار میلیارد تومان (حدود ٩
برابر رقم برآورد اولیه) خرج روی دست شهروندان تهرانی گذاشته است، چرا در
محاسبه میزان هزینه یک پروژه اینقدر تفاوت وجود دارد؟ آیا اگر این مبلغ را
صرف توسعه مترو میکردید، اکنون حملونقل عمومی تهران وضعیت قابل قبولی
نداشت؟
٣- آقای قالیباف ادعا میکنند که به «شفافیت در امور اعتقاد
دارند»؛ بنابراین تقاضا دارم اعلام فرمایند درحالحاضر میزان بدهی شهرداری
به بانک شهر و پیمانکاران و سایر طلبکاران شهرداری چقدر است و چرا با وجود
درخواست اعضای شورای شهر حاضر نشدهاند گزارش دقیقی دراینباره ارائه
دهند.
براساس گفته
برخی از اعضای شورا این بدهیها از ٢٠ هزار میلیارد تومان تا ٦٠ هزار
میلیارد تومان ذکر شده است؛ یعنی بیش از سه برابر بودجه سال ٩٦ شهرداری.
اگر این رقم درست باشد، جنابعالی هریک از شهروندان تهرانی را تاکنون ٧,٥
میلیون تومان بدهکار کردهاید و اگر این رقم درست نیست، رسما بفرمایید این
بدهیها چقدر است و شهروندان تهرانی پس از رفتن شما از شهرداری باید تا چه
زمانی تاوان سوءمدیریتهای جنابعالی را بدهند و بدهیهای باقیمانده را
پرداخت کنند؟
دولتی که مردمش را نامحرم و آمریکا را محرم میدانست تمام شد.
دورانی که با مردم اخم میکردند ولی با امریکا لبخند میزدند تمام شد.
دوران سیلی زدن به گوینده "مرگ بر آمریکا" تمام شد.دوران با ادب دیدن امریکا تمام شد.
دوران بتن ریزی در راکتور اتمی تمام شد.دوران نجومی بگیران و اختلاس کنندگان تمام شد.دوران ذخایر نظام تمام شد.دوران علاقه وافر به صندوق(صفدرحسینی)تمام شد.دوران قاچاق وزیران 4 درصدی روحانی تمام شد...سلام ای ایران...دوران محاکمه ظریف و دوستانش آغاز شد...دورانی روحانی مچکریم به پایان رسید.....اما حالا باید آواربرداری کنیم.که به لطف خدا اواربرداری از این دوران سیاه و نکبت روحانی با دست در دست دادن تمام مردم ایران چشم بر هم زدنی تمام خواهد شد.
روحانی خداحافظ
سلام ایرام خداحافظ روحانی/
روحانی رفت/
شکستنن تحریم های روحانی علیه ملت/شروع دوباره/آواربرداری از دوران سیاه روحانی آغاز شد/و....
روحانی بای بای