روزنامه خراسان نوشت: این حضور و قدرتنمایی را میتوان از مناظر گوناگون نگریست اما اگر از پنجره تحولات بینالمللی و منطقهای به آن نگاه کنیم دستکم چهار برداشت را میتوان بیان کرد.
اول این که حضور مردم ایران پای صندوق رأی برای تعیین سرنوشت کشور، نشان دهنده بلوغ سیاسی آنها در عرصهای است که غرب آن را دموکراسی مینامد و سالها آن را به رخ دیگران کشیده و مبتنی بر توسعه آن به جوامع دیگر، فرهنگ غربی را نیز به آن جوامع گسیل داشته است.
عرصهای که مردم ایران آن را در چارچوب یک نظام دینی قریب به چهار دهه است که به منصه ظهور و بروز رسانده اند و در سختترین شرایط نیز از آن دست برنداشتهاند. عرصهای که مبتنی بر آن، تازهترین تجدید عهد مردم با نظام را روز گذشته شاهد بودیم.
دوم اینکه برگزاری آرام و امن انتخابات نشاندهنده ثبات سیاسی یک کشور است. بدون شک در این ثبات مردم نقش اصلی را ایفا میکنند. آن جایی که حضور مردم و مشارکت باشکوه آنها در سرنوشتشان در بستر یک کشور امن، نه تنها خود باعث قدرت افزایی برای کشور می شود بلکه باعث تثبیت امنیت و آرامش نیز می شود. لذا اگر می خواهیم این امنیت و لازمه آن یعنی حضور مردم همیشگی باشد باید به سراغ مردم رفت.
بدون شک اکثر مردمی که دیروز پای صندوق های رای آمدند تا بلوغ سیاسی و وابستگیشان به نظام اسلامی را نشان دهند همانهایی هستند که اگر همین حالا پای درد دلشان بنشینیم، مشکلات و گرفتاریهای متعددی دارند. گرچه مردم با ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی زیادی دست و پنجه نرم میکنند اما عمده مشکلات آنها به حوزه اقتصاد به خصوص بیکاری و شرایط معیشتی خانوادهها برمیگردد.
شفاف تر اگر بخواهیم حرف بزنیم، مردم می خواهند دیده شده و درک شوند. آن ها می خواهند مسئولان شان، چه به آنها رای داده باشند و چه به آنها رای نداده باشند، شرایط زندگی آنها را ببینند و درک کنند و برای حل مشکلات و برداشتن سنگ ها از پیش پای شان به سرعت و با اولویت وارد عمل شوند.
سوم اینکه ساختن ایران نه یک پروژه حزبی و جریانی بلکه یک پروژه کلان است که نیاز به مشارکت همه جریان ها و احزاب و گرایش ها دارد. تک تک مردمی که دیروز رای دادند با برگه های رای خود مسیر ساخت ایران را رفته اند، کمااین که آن ها با تحمل مشکلات و صبوری دربرابر فشارها نیز همیشه در کنار مسئولان کشور بوده اند.
لذا انتظار از کسی که دیروز با رای مردم انتخاب شده این است که به میان مردم رفته و منطبق بر نیازها و خواسته های عینی آن ها برنامه های کشور را مدیریت کند. بالاخره مردم در قبال حضوری که پای صندوق های رای داشته اند که هم حق آن هاست و هم تکلیف شان، حقی نیز برگردن دولت منتخب دارند و دولت هم تکلیف متقابلی دارد.
این حق و تکلیف را باید دولت به خوبی بشناسد و عمل کند تا از این راه بتواند مردم را به ادامه راهی که می روند و اعتمادی که دارند ترغیب و مطمئن کند.
چهارم اینکه حتی اگر بخواهیم از منظر بین المللی و منطقه ای به ایران نگاه کنیم، ایران را کشوری خواهیم یافت که به یک قدرت موثر و بازدارنده تبدیل شده است. آنچنان که در حوزه قدرت سخت، نفوذ و جایگاه ایران غیرقابل مقایسه با دهه های پیشین و نیز بالاتر از بسیاری از کشورهاست.
قدرتی که غرب و متحدان منطقه ای اش تصور می کردند با ایجاد بحران های پس از بیداری اسلامی ممکن است فروکاسته شود اما به مدد فرماندهی دقیق و حکیمانه در عرصههای منطقهای، ایران نه تنها توانست مرزهای پهناور خود را از لوث وجود اشرار و تروریستها مبرا دارد بلکه با حضور به موقع خود در عراق و سوریه به عنوان کانونهای تولید و توزیع ناامنی عملا نقش اصلی را در ایجاد امنیت در منطقه داشته است.
لذا ادامه این قدرتافزایی و حضور پرقدرت نیازمند ساخت درونی کشور و توانمندی از درون است. مردم دیروز با رأیهایشان بازهم برای این توانمندی قدمهای مستحکمی برداشتند و اکنون فارغ از آن که برگزیده آنها کیست، خود مردم «برندگان اصلی» هستند؛ این برندگان باید در اداره و حل مشکلات کشور دیده شوند و مسئولان باید با درک این گام های مستحکم، پاسخی درخور به مطالبات برحق مردم بدهند؛ انشاءالله.