bato-adv
کد خبر: ۳۱۶۹۸۷

مرگ بدون امضا!

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۹ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۶
هفت‌ماه از مرگ مشکوک مرجان می‌گذرد. زن ٤٢ ساله‌ای که برای انجام عمل لیپوساکشن به یک کلینیک خصوصی در تهران رفت و درحین عمل فوت کرد. حادثه‌ای عجیب که هنوز پرونده آن در دادسرای جرايم پزشکی در جریان است. خانواده مرجان از کادر درمانی و جراح کلینیک به اتهام قصور پزشکی شکایت کرده‌اند و پزشکی قانونی هم علت مرگ را آمبولی اعلام کرده است؛ عارضه‌ای که احتمال وقوع آن در لیپوساکشن خیلی ناچیز است. اما این اتفاق افتاد و مرجان که قرار بود به‌عنوان مدل برای این کلینیک تبلیغ کند، به کام مرگ فرو رفت.
 
به گزارش شهروند، پنجشنبه، ششم آبان‌ سال گذشته بود که خبر مرگ مشکوک زنی میانسال از سوی ماموران کلانتری ١٢٥ یوسف‌آباد به بازپرس دادسرای جنایی تهران اعلام شد. پس از حضور بازپرس محسن مدیرروستا به همراه ماموران آگاهی در محل حادثه تحقیقات در زمینه این مرگ مشکوک در کلینیک خصوصی در منطقه یوسف‌آباد کلید خورد.
 
جراح این زن میانسال در تحقیقات اولیه مدعی شد که متوفی چند روز پیش برای انجام عمل لیپوساکشن به مطب او آمده و بعد از چند روز با توجه به این‌که هیچ پیشینه و بیماری خاصی نداشت، عمل را شروع کردیم که در حین بیهوشی فوت کرد. با توجه به اظهارات اولیه جراح و مسئولان این کلینیک زیبایی، پیکر این زن به پزشکی قانونی منتقل و پرونده برای بررسی تخصصی‌تر به دادسرای ناحیه ۱۹ مخصوص جرایم پزشکی فرستاده شد.
 
 مرگ بدون امضا!

حالا برادر مرجان با وکالتی که از طرف بچه‌های خواهرش دارد، چند ماه است که پیگير پرونده شده است. پرونده‌ای که به گفته او در حال حاضر در انتظار برگزاری جلسه کمیسیون پزشکی است. جلسه‌ای که قرار است میزان قصور تیم درمانی کلینیک زیبایی و جراح خواهرش را مشخص کند.
 
در ادامه گفت‌وگو با برادر مرجان را می‌خوانید.  

پرونده در چه مرحله‌ای است؟
ما منتظر برگزاری جلسه کمیسیون پزشکی هستیم، تا میزان قصور کادر درمانی کلینیک را مشخص کند. البته بخشی از شکایت هم مربوط به جراح است. همزمان پرونده‌ای هم در سازمان نظام پزشکی در جریان است. در واقع کمیسیون پزشکی برای جرايم پزشکی و درمانی که در پرونده خواهرم موجود است، برگزار می‌شود و سازمان نظام پزشکی هم به تخلفات این پرونده رسیدگی می‌کند. پرونده خواهرم ابهامات زیادی دارد، به همین دلیل هم این دو مرجع به‌طور همزمان در حال بررسی پرونده هستند.

چه ابهاماتی در پرونده وجود دارد؟
اولین و مهمترین ابهام این است که هیچ رضایتی از خواهرم یا خانواده برای انجام لیپوساکشن وجود ندارد. نحوه رسیدگی به وضع خواهرم بعد از به کما رفتن در کلینیک هم جای سوال دارد. وقتی خواهرم در حین جراحی دچار مشکل می‌شود، چند ساعت او را در همان کلینیک نگه می‌دارند، به امید آن‌که حال او بهتر شود؛ اما با وخیم‌تر شدن حالش او را به بیمارستان محب کوثر منتقل می‌کنند. شاید اگر او را زودتر به بیمارستان رسانده بودند، او الان زنده بود. ضمن آن‌که براساس بخشنامه‌های موجود انجام عمل لیپوساکشن باید توسط جراحان پلاستیک انجام شود، نه جراحان عمومی.

یعنی در آن کلینیک یک جراح عمومی جراحی لیپوساکشن را انجام داده است؟
بله؛ پزشکی که این کار را انجام داده، یک جراح عمومی است. در حالی ‌که چند ماه قبل از آن بر اساس بخشنامه وزارت بهداشت، این جراحی فقط باید توسط جراحان پلاستیک انجام می‌شد. آنها از خواهر من آزمایش هم نگرفته‌اند، حتی یک سونوگرافی ساده هم در پرونده خواهر من نیست. همه این موارد در شکایت ما ثبت شده است.

دقیقا برای خواهر شما چه اتفاقی افتاد؟
مرجان ساعت ٨ صبح برای لیپوساکشن به کلینیکی در یوسف‌آباد تهران می‌رود. جراح بدون هیچ آزمایشی از او عمل را شروع می‌کند. حدود ساعت ١٢ ظهر حالش بد می‌شود، به جای این‌که او را به بیمارستان منتقل کنند، همان جا نگهش می‌دارند، اما حالش وخیم‌تر می‌شود، درنهایت او را به بیمارستان محب می‌رسانند؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود و مرجان فوت كرده بود.

علت مرگ چه بوده است؟
براساس اعلام پزشکی قانونی مرجان به دلیل آمبولی فوت کرده است. من در این مدت پیگیر این پرونده بودم، خیلی هم درباره لیپوساکشن و عوارض احتمالی آن تحقیق کردم، براساس شواهد علمی احتمال آمبولی‌شدن در لیپوساکشن ٥‌درصد است که این میزان ریسک در برابر جراحی‌های دیگر بسیار کم‌خطر است.
 
با این همه این ٥‌درصد برای خواهر من به واقعیت تبدیل شد. ناتوانی و بی‌تجربگی جراح یکی از مواردي است که احتمال آمبولی را افزایش می‌دهد. اینها حرف‌های من نیست، در این مدت با پزشکان زیادی درخصوص پرونده خواهرم صحبت کردم. همه آنها معتقد بودند که اگر همه مراحل این جراحی به درستی طی می‌شد، امکان آمبولی‌شدن مرجان به صفر می‌رسید.

پس شما جراح را مقصر اصلی این پرونده می‌دانید؟
بله؛ ایشان در مورد مرگ خواهرم بیشترین تقصیر را دارد؛ البته مجموعه کادر درمانی این کلینیک هم بی‌تقصیر نیست. چند روز بعد از حادثه به دستور وزارت بهداشت این کلینیک به مدت ٢٥ روز پلمپ شد؛ البته الان این مجموعه به فعالیتش ادامه می‌دهد. برای جراح هم هیچ قراری صادر نشده است. ما به این موضوع هم اعتراض کردیم، بازپرس دادسرای جرايم پزشکی هم به ما گفت، چون از ابتدا قراری از سوی بازپرس کشیک صادر نشده است تا اعلام رأی کمیسیون باید صبر کرد.

شما در صحبت‌هایتان به نبود رضایتنامه عمل اشاره کردید. هیچ‌کس از خانواده یا شوهر خواهرتان در  جریان این جراحی نبودند؟
نه هیچ‌کس خبر نداشت به جز نگار دختر کوچک خواهرم. ما هم از تصمیم او بی‌خبر بودیم. حتی از خودش هم رضایت نگرفته‌اند. ما خبر نداشتیم. وقتی متوجه شدیم که از بیمارستان با ما تماس گرفتند. ما فکرش را هم نمی‌کردم که مرجان بخواهد چنین کاری را انجام دهد؛ چون اصلا نیازی به لیپوساکشن نداشت. او چاق نبود. مرجان چند ‌سال بود که به صورت حرفه‌ای ورزش می‌کرد. همین مسأله هم یکی دیگر از ابهامات این پرونده است.
 
مثل این‌که من همه دندان‌هایم سالم باشد، بعد به دندانپزشک مراجعه کنم و او دندان سالم مرا بکشد و جای آن ایمپلنت انجام دهد. این کار هم جرم است و هم تخلف. خواهر من حتی اضافه وزن هم نداشت. لیپوساکشن برای کسانی است که چاقی مفرط دارند یا لاغری موضعی برای آنها تجویز می‌شود. مرجان هیچ‌کدام از این مشکل‌ها را نداشت. ضمن این‌که پزشک همه موارد ریسک و عوارض یک جراحی را باید به بیمار اطلاع دهد. این حق بیمار است که بداند. متاسفانه کلینیک این کار را هم در حق مرجان انجام نداده است.  

پس خواهر شما به چه دلیل لیپوساکشن کرد؟
اصلا او قصد انجام این کار را نداشت. به او پیشنهاد شده بود، برای تبلیغ این مجموعه این جراحی را انجام دهد. حتی برای این جراحی قرار بود پولی هم نگیرند، به مرجان گفته بودند، ما تازه‌تأسیس هستیم و می‌خواهیم برای کلینیک تبلیغ کنیم. درواقع خواهر من قرار بود برای آنها مدل شود. با این همه باز او از این کار منصرف شده بود؛ اما باز با او صحبت می‌کنند و مرجان را راضی می‌کنند تا این عمل را به صورت رایگان انجام دهند.

او از چه طریقی با این کلینیک آشنا شد؟

از طریق یک پزشک عمومی در کرج. خواهرم برای جوش‌های صورت نگار به این پزشک مراجعه می‌کرد. در یکی از مراجعات این پزشک پیشنهاد می‌دهد، برای تبلیغ یک کلینیک زیبایی تازه‌تأسیس در یوسف‌آباد تهران این عمل را انجام ‌مي‌دهد. آن پزشک خودش را یکی از سهامداران آن مجموعه معرفی مي‌کند؛ البته بعدها متوجه شدیم که این ادعا صحت ندارد. درواقع این پزشک دوست تعدادی از سهامداران و جراحان کلینیک بود. اتفاقا با جراح خواهرم هم ارتباط بسیار نزدیکی دارد. آنها به خواهرم می‌گویند این جراحی هیچ خطری ندارد.
 
درواقع آنها به دلیل فیزیک بدنی خواهرم او را انتخاب کرده بودند. همان‌طور که گفتم او ورزشکار بود. آنها برای تبلیغ می‌خواستند این عمل را انجام دهند که به حساب خودشان به مردم دروغ نگفته باشند. خواهرم هم ابتدا قبول می‌کند، اما چند روز بعد از این کار منصرف می‌شود. ولی آنها تماس می‌گیرند و به او اصرار می‌کنند. درنهایت هم خواهرم به این جراحی تن می‌دهد. همه اینها را نگار بعد از مرگ مادرش برای ما تعریف کرد.

با هم قرار مالی داشتند؟
نه خواهرم پولی دریافت نکرد. فقط قرار شد که اگر کسی به واسطه خواهرم به کلینیک مراجعه کند، ‌درصدی از مبلغ را به او پرداخت می‌کنند.

مرجان چند ‌سال داشت؟

مرجان ٤٢ سالش بود و دو دختر داشت. ١٨ ساله است و یاسمن ٢٢ سال دارد. از همسرش هم جدا شده بود و دخترها با او زندگی می‌کردند. دختر بزرگش هم ناراحتی اعصاب دارد و تحت درمان است. از وقتی هم که این اتفاق برای مادرش افتاده، حالش بدتر شده است. از آبان‌ سال گذشته نگار با من زندگی می‌کند. همه نگرانی من و خانواده سرنوشت این دو دختر است.

و حرف آخر؟
من همه تلاش را برای گرفتن حق خواهرم انجام می‌دهم. تا کنون هم همه مراحل قانونی شکایت را انجام داده‌ایم. از اسفند ‌سال گذشته هم در نوبت برگزاری کمیسیون پزشکی هستیم. این مجموعه چند تخلف را با هم انجام داده است. کسی که خواهر من را جراحی کرده، مجوز این کار را نداشته و بعد از وخامت حال مرجان او را خیلی دیر به بیمارستان منتقل کردند. پرونده پزشکی او نبود مدارک، آزمایشات و رضایتنامه را نشان می‌دهد. همه اینها نشان می‌دهد که این مجموعه در مرگ مرجان مقصر بوده و من حق او را می‌گیرم.
bato-adv
مجله خواندنی ها