روزنامه اصولگرای جوان در سرمقاله خود نوشت:
شعار عدهای علیه رئیسجمهور در روز قدس دل هر نیروی مؤمن به انقلاب و زمانشناس را به درد میآورد که چگونه عدهای سطحیگرا، ظاهربین، زماننشناس و هزینهساز، حزبالله را از جایگاه سنگ زیرین آسیا خارج و به چهرهای هیجانی بیمنطق و غیرقابل کنترل تبدیل میکنند.
ماجراي شعار عليه رئيسجمهور از دو منظر نكوهيده است؛ اول اينكه متأسفانه عدهاي سعي ميكنند آن را به حساب تبيين اخير مقام معظم رهبري بنويسند و در مقابل عدهاي سطحيگرا بدون تحليل مسئله، به مصداقسازي رويآوردند. آنچه مقام معظم رهبري درباره سال 95 فرمودند، استفاده از تجربيات تاريخي براي تقويت منطق هشدار بود. قاعده پيشگيري از دوقطبيسازي و اصرار بر وحدت ملي سيره 28ساله مقام معظم رهبري است. عدم دوقطبيسازي جامعه اينقدر براي ايشان مهم است كه عدم ورود رئيسجمهور سابق به گردونه انتخابات را با آن مفهومسازي كردند و مانع حضور وي شدند.
لذا سيره رهبري از يك قاعده پيروي ميكند. اينكه عدهاي «هشدار پيشگيرانه» را به مثابه «مصداق اكنوني» فرض نموده و به كف خيابان بكشانند، بدترين برداشت از تبيين رهبري و جفاي مضاعف به راهبرد آتش به اختيار است. ايشان بارها از شخصيتهاي مثبت و منفي تاريخي براي گويا كردن سخن خويش بهره بردهاند اما نبايد با مثالها اينگونه سطحيگرايانه برخورد كرد.
دوم اينكه راهپيمايي روز قدس نماد و نشان يكپارچگي ملت ايران عليه صهيونيستها و حاميان آنان است. حال ميتوان باور كرد كه جمعي به عنوان حزبالله با حاشيهسازي، اين روز مهم و اهداف آن را به حاشيه ببرند و دهها بهانه و تحليل انحرافي را جايگزين آن نمايند؟ حزبالله از اين جماعت «خود تكليفگرا» يا «سرخود تكليفگرا» خصوصاً در پروسه مردمسالاري كم ضربه نخورده است و منبعد بايد در اولين فرصت برائت خود را با صداي رسا ابراز نمايد. متأسفانه همانگونه كه روحاني وحدت ناشي از غرش ملت ايران عليه تروريستها را دچار حاشيه كرد، عدهاي نيز روز قدس را به بدترين وجه ممكن به سخره گرفتند.
بدون ترديد سطحيگرايي نقيصهاي است كه همچنان براي نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي هزينه توليد ميكند. اصلاح وضع موجود فقط از نيروهاي ريشهدار انقلاب برميآيد ولاغير. جماعتي كه بارها رهبري به آنان هشدار دادند كه: «اين كارها به ضرر كشور است» بيتقيدي خود را نشان دادهاند و لذا نميتوانند نماينده حزبالله محسوب شوند.