ایکنا نوشت:
حجتالاسلام و المسلمین حمید جزایری، عضو هیئت مدیره انجمن علمی قرآن و تحول علوم در پاسخ به این پرسش که آیا تفسیر بدون روایات ممکن است؟ گفت: برای دست یافتن به تفسیر، اگر به معنای فهم دقیق و کامل مراد جدی خداوند متعال از آیات مبارکه قرآن باشد، باید از تمام قرائن، منابع و ابزارها استفاده کرد و عدم استفاده از هر کدام از این منابع به همان میزان باعث آسیب تفسیر و کاهش اعتماد به خروجی فرایند تفسیری خواهد بود.
جزایری افزود: بدون تردید یکی از منابع غیرقابل چشمپوشی در فهم مراد خداوند بیانی است که توسط ثقل اصغر یعنی عترت، در روایات مطرح شده است. البته روایات تفسیری ابعاد و کارکردهای متعدد و متفاوتی دارد. برخی از روایات تفسیری لایههای پنهان آیات را به ما نشان میدهند، برخی از روایات تفسیری ناظر به مصادیق و تاویلات آیات مبارکه است و برخی نیز ناظر به نحوه استنباط و فهم آیات قرآن بوده و تعلیم و آموزش فهم قرآن به مخاطبان است.
عضو هیئت مدیره انجمن علمی قرآن و تحول علوم تصریح کرد: بدون ابزار و منابع تفسیری من جمله روایات ما به تفسیر جامع و کامل نمیرسیم از سوی دیگر کارکرد روایات در تفسیر متفاوت بوده و یکسان و یکدست نیست. بحث اعتبار روایات تفسیری و مراعات محتوا، مضمون و مفاد روایات تفسیری هم جای دقت و تحقیق خاص خود را دارد و طبیعتا پیش فرض بهرهمندی از روایات، مراعات ضوابط و اصول فهم روایات خواهد بود.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر در ذیل یک آیهای روایات موثقی داشته باشیم، بدون این روایات آیه را نخواهیم فهمید؟ گفت: البته فهم آیات مبارکه قرآن به تنهایی و خود آیات در مفاد و مدلول خودشان نوعا ظهور دارند و البته آیات محکمات و متشابهات فضای دیگری دارد. در آیات محکمات خود آیات از اجمال و ابهام مبراست و آیات برای دلالت بر پیام و مقصود روشن، گویا و قابل استفاده است.
عضو هیئت مدیره انجمن علمی قرآن و تحول علوم ادامه داد: مراجعه به روایات ذیل آیه در توجه دادن انسان به ظرایف آیات مبارکه قرآن و جلوگیری از فهم نادرست نسبت به مفاد آیه بسیار مفید و کارآمد است، بنابراین مراجعه به روایات تفسیری موجود ذیل آیات میتواند آن افق دید ما نسبت به دید آیه را توسعه دهد و اطمینان ما را به مطابق برداشت ما از مقصود خداوند دو چندان کند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا همانطور که آیات نیازمند تفسیر هستند، احادیث نیز نیازمند تفسیرند؟ گفت: طبیعتا هم همان طور که در کلام برخی از ائمه آمده است روایات هم عام، خاص، مطلق، مقید، محکم، مشابه و ... هستند. همچنین ما باید در روایات نیز توجه به فضای عصر صدور روایات و شرایطی که امام در آن روایات را فرموده است، داشته باشیم و در روایات هم یک کار اجتهادی و استنباط علمی عمیق انجام پذیرد.
جزایری با بیان اینکه در هر متن فاخری توجه به ابعاد مختلف متن فاخر وجود دارد، گفت: توجه به متن، چه از نظر سندی، چه از نظر دلالی و از نظر معارضات، یک رویه عقلائی است و روایات در فضای محاوره عقلائی آمده است، بنابراین به این معنا نیست که خود فهم روایات تفسیری نیاز به یک فرایند استنباطی نداشته باشد و خود روایات تفسیری هم مخصوصا با توجه به فاصله بین ما و زمان صدور روایات نیازمند به یک تحقیق، تعمیق و استنباط است و بر اساس آن فرایند ما میتوانیم فرایند روایات را دریابیم و بعد در گام دوم از آن در فهم آیات مبارکه قرآن استمداد جسته و اساسا یکی از نکات دقیق و جاهایی که منشا اختلاف خواهد شد، همین بحث تحلیل صحیح روایات و توانایی دقت در فهم روایت است که نکته مهمی است که باید مورد توجه باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا نتیجه کار مفسر به نوعی منطبق با معنای حاق در آیه میشود و یا به معنای آیه نزدیک میشود؟ گفت: طبیعتا ایدئال این است که انسان بتواند آن انطباق کامل با مراد جدی خداوند داشته باشد ممکن است در مواردی هم در برخی از آیات مخصوصا آیاتی که اصطلاحا نص هستند به این افق مفسر بتواند برسد اما علی القاعده در بخش قابل توجهی از آیات انسان بنا به قدرت درک، توانایی و ابزاری که در اختیار دارد تا حدودی به آن واقعیت معنایی نزدیک میشود و یکی از جهات اختلاف تفاسیر و سطح تفاسیر به این خاطر است که هر مفسری تا مرزهایی از این فهم معنایی و عمق معنایی را تشخیص داده و بیان کرده است بنابراین قاعدتا نوع تفاسیر به مقصود اصلی نزدیک شدهاند و در موارد کمتری تمام مقصود و معنا منکشف شده کما اینکه تنوع تفاسیر و گرایشهای تفسیری هم حاکی از این مسئله است که هر مفسری از یک زاویه و نگاه توانسته است به آن واقعیت آیه نزدیک شود، اما نزدیکی صد در صدی در تفاسیر معمولی بشری قاعدتا بسیار کمتر است.
عضو هیئت مدیره انجمن علمی قرآن و تحول علوم در پاسخ به این پرسش که تغییر نیازها و سوالات جدیدی در دوران معاصر، چه تغییری در فرایند تفسیر ایجاد میکند؟ گفت: از آنجا که قرآن ورای تاریخ و فرازمانی است و اساسا یکی از ظرفیتهای شگرف قرآن و اعجازهای آن همین است که برای زمان و مکانهای مختلف و جوامع گوناگون قابل استفاده است و متناسب با شرایط و مقتضیات هر بار بخشی از ابعاد خود را به مخاطبان نشان میدهد، از این رو قرآن محصور و محبوس در زمان، مکان و گروه خاصی نیست، بلکه فرازمانی، فرامکانی و فراگروهی است و همین باعث میشود که یک نوع تنوع و تکثر معقول و صحیح در فهم قرآن به وجود بیاید.
جزایری در پایان گفت: این بدان معنا نیست که مانند پلورالیستها انسان تصور کند هر آنچه را که برداشت میکند صحیح و واقعی است، بنابراین متناسب با شرایط زمان و مکان هم چنین است و روایات هم در بستر زمان لایههایی از فهم معنایی را به مخاطبان خودشان نشان میدهد و این به جهت فرازمانی بودن است و در واقعی یکی از امتیازات و نکات قابل توجه تعامل سازنده و فعالی است که بین زمان و متون آیات و روایات وجود دارد و بسیاری از آیات و روایات مبارکه در یک زمانی متناسب با فهم و نیازهای بشری به گونهای ترجمه میشد که بعد در زمان دیگر نه با عنوان اینکه ترجمه قبل غلط بود، بلکه لایهای دیگری از ترجمه آیه برای انسان روشن میشد، از این رو این امتیاز در قرآن در حد بسیار بالایی دیده میشود.