فرارو- حسن معجونی این روزها با دو نمایش «سه خواهر» و «ماجرای» مترانپاژ در تماشاخانه پالیز حضور دارد. دو نمایش که بار دیگر از میان نمایشنامههای روسی انتخاب شده است. «سه خواهر» نمایشنامهای نوشته آنتوان چخوف، نویسنده موردعلاقه معجونی و «ماجرای مترانپاژ» نوشته الکساندر وامپیلوف، نمایشنامهنویس روس که در عمر 35 ساله خود، 4 نمایشنامه بلند و 3 نمایشنامه کوتاه نوشت و با همین تعداد محدود توانست انقلابی در نمایشنامهنویسی روسیه ایجاد کند. وامپیلوف که آثارش به تناسب پیچیدگی و درگیری درونی شخصیتهایش با آثار چخوف مقایسه میشد پس از مرگ لقب چخوف قرن 20 را از آن خود کرد. حالا معجونی در کنار نمایشی از چخوف سراغ نمایشنامه «قضیه مترانپاژ» این نویسنده رفته است تا هردو اجرایش با سبک و سیاق موردپسندش روی صحنه رود.
معجونی دلیل انتخاب متنهای روسی را نزدیکی فضای این متون به جامعه ایرانی میداند. به عقیده او آثار روسیه آن دوره دارای قرابتی با زمان کنونی ایران است، گویی که آن آثار برای فضای جامعه امروزی نوشته شده است.
داستان این نمایش در یک هتل اتفاق میافتد، که کالوشین مدیر آن است. همه چیز از شبی آغاز میشود که رادیوی اتاق پاتاپف دچار مشکل میشود و او نمیتواند گزارش فوتبال را بشنود و برای یافتن یک رادیوی سالم بعد از ساعت 12 از اتاقش خارج میشود و قانون هتل کالوشین را زیر پا میگذارد. همین اتفاق سرآغاز درگیری این دو، و شروع ماجرا از جایی است کالوشین مطلع میشود، پاتاپف یک مترانپاژ است.
«هیچکس در این جهان نمیداند مترانپاژ کیست؟ شاید هم همه میدانند و به من نمیگویند.» درگیری ذهنی کالوشین تبدیل به موقعیت اصلی نمایش شده و همه افراد حاضر را درگیر میکند و تا جایی پیش میرود که سایر کاراکترها هم دچار درگیریهای درونیشان میشوند و سوال ابتدایی «مترانپاژ کیست؟» به یک آشفته بازار پر از تناقض تبدیل میشود.
کالوشین شبیه یک اتفاق تئاتری است. اتفاقی که همیشه و به واسطه هر بازیگری رخ نمیدهد و اما رضا بهبودی به راحتی اتفاق متفاوتی را با شخصیت چندگانه مدیر هتل ارائه میکند. مدیری که منضبط و قانونمند است و وسواس فکریاش باعث میشود تا هر مسئلهای خارج از چهارچوب قانونیاش او را برآشفته کند؛ تا جایی که مشکلات حادی برایش پیش بیاید. او که تنها برای حفظ قانون هتلش آغازگر یک جریان بوده، در مواجهه با بحران خود را به دیوانگی میزند و ادعا میکند که گاو است!
در کنار بازی شگفتانگیز و البته همیشگی رضا بهبودی، سعید چنگیزیان با ورودش از نیمه نمایش، روح تازه و جریان متفاوتی را به فضا تزریق میکند. نمایش مسیر تازهای به واسطه حضور این شخصیت پیدا میکند و در کنار داستان اصلی که همان قضیه مترانپاژ مسافر هتل است، خود کالوشین بهانه داستانهای جدید قرار میگیرد. کامایف با بازی چنگیزیان یک استاد دانشگاه شوخ است که برای پیشبرد داستان ادعا میکند میداند مترانپاژ کیست. اما در پس این ادعا، واقعیت دیگری از او نمایان میشود و داستان اصلی را هم تحتالشعاع قرار میدهد.
«قضیه مترانپاژ» یک کمدی تلخ است که هم در موقعیت و هم در کلام، در عین خنداندن مخاطب، به او واقعیت تلخی را نشان میدهد که در پایان نمایش همراهش از سالن خارج میکند. همان نکتهای که کارگردان برای انتخاب این متن مدنظر داشته است. واقعیتی که اگرچه در روسیه سالهای پیش به نمایشنامه تبدیل شده است، اما شبیه امروز ماست. دروغهایی که جامعه را با یک آشفتگی روبهرو کرده است. پیامی که خود معجونی اینطور تعبیرش میکند: «مترانپاژ»، هراس افراد، برگرفته از جامعهای است که بسیار صراحت ندارد.
«قضیه مترانپاژ» حسن معجونی هفته پایانی خود را سپری میکند، این نمایش که از 18 خردادماه در تماشاخانه پالیز سالن شماره یک روی صحنه رفته است، از جمعه 30 تیرماه و در هفته پایانی با دو اجرا روی صحنه میرود.