فرارو- در جنگ لفظی میان آمریکا و کره شمالی، میتوان دید که ماشین تبلیغاتی کیم جونگ اون بدون وقفه کار میکند.
اخیراً بمبافکنهای آمریکا برای هشدار به پیونگیانگ بر فراز شبهجزیره کره پرواز کردند.
به گزارش فرارو به نقل از بیبیسی، پس از تحریمهای سازمان ملل متحد علیه کره شمالی بر سر ادامه برنامه هستهای، پیونگیانگ اعلام کرد با اقدامی "هزار برابر بدتر" این تحریمها را تلافی خواهد کرد. اکنون ترامپ اعلام کرده اگر کره شمالی به تهدید کردن آمریکا ادامه دهد، با "آتش و خشمی که دنیا به خود ندیده" با آنها برخورد خواهد کرد. اکنون رهبر کره شمالی چگونه روی دست تهدید اخیر ترامپ بلند شود؟
اول بهتر است این تبادلات کلامی را با توجه به جو حاکم بررسی کنیم. چه میزان از این حوادث را قبلاً تجربه کردهایم؟ و تا چه حد به شرایط جدید و خطرناک نزدیک شدهایم؟
همیشه اصطلاحات و کلمات بهکاربرده شده در مورد کره شمالی معنی معکوس داشتهاند. پایان جنگ کره در سال 1953 باید به خصومتهای میان دو کشور پایان میداد. اما در حقیقت از آن زمان تاکنون خصومتها افزایشیافته.
دونالد ترامپ تهدید کرده "با آتش و خشمی روبرو خواهند شد که دنیا تاکنون ندیده است."
در سال 1994 پیونگیانگ اجازه ورود بازرسان بینالمللی به تأسیسات هستهای را نداد (مبنی بر پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای) و در پی آن دو کشور خیلی به جنگ مسلحانه نزدیک شدند.
این بحران با دیپلماسی حل شد، اما بستر را برای دو دهه موش و گربه بازی فراهم کرد. کره شمالی متعهد شد برنامه هستهای را بهطور کامل متوقف کند، اما راههای ساخت و دستیابی به سلاح را باز گذاشت.
در طی سالها که جامعه بینالمللی به کره وعده عادیسازی روابط در ازای توقف برنامه هستهای را میداد، پیونگیانگ هم روابط عادی و هم سلاح هستهای میخواست؛ البته بدون اینکه به این مسئله اعتراف کند. بنابراین آمریکا سیاست خود را به مهار کره شمالی از دستیابی به دانش هستهای تغییر داد و همزمان امیدوار بود رژیم مستبد این کشور را کنترل کند.
آخرین راه برای تضمین حکومت
در سالهای اخیر، دو تحول کلیدی خطوط اصلیِ مشکل کره شمالی را تغییر دادند.
اولین تحول، سرنگونی صدام حسین توسط دولت بوش و معمر قذافی توسط دولت اوباما بود؛ دو رهبری که به سلاح هستهای فکر میکردند اما دست به سخت آن نزدند. سرنوشت آنها پیونگیانگ را به یک نتیجهگیری ساده رساند: قدرت هستهای تنها راه تضمین بقای حکومت است.
دومین تحول درگذشت "کیم جونگ ایل" در سال 2011 بود. کیمِ بزرگ با اولین حامی خود، چین، رفتار پر احترامی داشت و اهداف هستهای کره شمالی را انکار میکرد. اما پسرش، تمام تعارفها را کنار گذاشت و مسیر رسیدن به سلاح هستهای را بهسرعت طی میکند.
دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد که چه چیزی برایش اولویت دارد و با شرایطی که هرروز بد و بدتر میشود چه خواهد کرد.
ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی نیز مسئله کره شمالی را در رأس فهرست تهدیدات امنیت ملی قرار داد. او تاکنون بارها از چین (مهمترین شریک تجاری کره شمالی) خواسته برای مهارِ این کشور سرکش اقدام کند.
از طرف دیگر، ترامپ خطر و پیچیدگی مسئله کره شمالی را دستکم گرفته است. بااینکه در اوایل ریاست جمهوری قول داد هر طور شده این مشکل را حل کند، اما به این حقیقت بیتوجه بود که هیچ گزینه سیاسی خوبی برای برخورد با کره وجود ندارد.
در یک سطح، تهدید "آتش و خشم" ترامپ جدید نیست. ایالاتمتحده بارها و به اشکال مختلف (البته نه به این شدت) اعلام کرده در صورت وقوع هرگونه حملهای از سوی کره شمالی، رژیمش را بهکلی نابود خواهد کرد. با در نظر گرفتن این سابقه، از سخنان ترامپ میتوان حدس زد که حاضر است پیشقدم شود.
اما هر نوع استفاده از سلاح و زور، جان صدها هزار نفر از غیرنظامیان کره جنوبی و ژاپن را به خطر میاندازد. کره شمالی بدون تعلل به حمله پیشگیرانه ترامپ پاسخ خواهد داد.
این بار تنها تفاوت فقدان روند دیپلماتیک است که سبب اقدامات تلافیجویانه خواهد شد.
"رکس تیلرسون" وزیر امور خارجه اخیراً در یک کنفرانس خبری گفت آمریکا آماده مذاکره با کره شمالی است، اما تنها درصورتیکه در راستای پایان دادن به برنامه هستهای این کشور باشد. بااینکه کره شمالی با تحریمهای جدید روبرو است، اما بازهم بعید است این شرایط را قبول کند.
چین از پیشنهاد آقای تیلرسون استقبال کرد، اما رهبر جوان کره شمالی اهمیتی به نظر پکن نمیدهد. این لفاظی های خشن ازآنجهت خطرناکاند که درنهایت به یک چرخه عمل- عکسالعمل ختم میشوند که معلوم نیست راهی برای جبران آن وجود داشته باشد.
کره موشک آزمایش میکند. آمریکا تحریم میکند. کره قسم میخورد انتقام بگیرد. آمریکا این تهدیدات را غیرقابلتحمل میخواند. کره موشک دیگری آزمایش میکند. و آنوقت چه؟
اینجاست که لفاظی به استراتژی میرسد. اما معلوم نیست که پشت "آتش و خشم" ترامپ استراتژی وجود داشته باشد.
منبع: BBC
ترجمه: وبسایت فرارو