bato-adv
کد خبر: ۳۲۶۴۸۲
احمدی‌نژاد خیر نمی‌بیند

روایت دردناک افتخاری از آغوشِ سیاسی!

یک گفت و گوی کاملا سیاسی؛ این بهترین لفظ برای این گفت و گوی مفصل است که در آن سعی شده است بی هیچ حجابی درباره تمام مسائلی پرسیده شود که یکی از مهم ترین و پرمخاطب ترین خوانندگان ایرانی را به جایگاه کنونی اش کشاند.

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۲۹ مرداد ۱۳۹۶
«علیرضا افتخاری» در زمینه تعداد انتشار آلبوم در میان خوانندگان ایرانی رکورددار است، خیلی ها ممکن است این مساله را برنتابند؛ اما هیچ کس نمی تواند منکر این شود که او صدایی بی مانند در حوزه موسیقی ایران بود و یکی از محبوب ترین خوانندگان موسیقی ایران که همچنان آثارش با فروش بالایی همراه است.

به گزارش ماهنامه تجربه، یک گفت و گوی کاملا سیاسی؛ این بهترین لفظ برای این گفت و گوی مفصل است که در آن سعی شده است بی هیچ حجابی درباره تمام مسائلی پرسیده شود که یکی از مهم ترین و پرمخاطب ترین خوانندگان ایرانی را به جایگاه کنونی اش کشاند.
 
شاید به همین خاطر بود که این گفت و گو بارها تا آستانه نیمه تمام ماندن، قطع شد و با جدال لفظی پیش رفت؛ ولی ادامه پیدا کرد و در انتها حرف هایی در آن مطرح شد که «علیرضا افتخاری» تاکنون هرگز درباره آنها حرفی نزده بود.
 
«علیرضا افتخاری» در زمینه تعداد انتشار آلبوم در میان خوانندگان ایرانی رکورددار است، خیلی ها ممکن است این مساله را برنتابند؛ اما هیچ کس نمی تواند منکر این شود که او صدایی بی مانند در حوزه موسیقی ایران بود و یکی از محبوب ترین خوانندگان موسیقی ایران که همچنان آثارش با فروش بالایی همراه است.
 
اما با گذشت سال ها فعالیت و انتشار حدود 70 آلبوم (آمار دقیقی از تعداد آثار ایشان در دست نیست!)، در سال های اخیر با حواشی بسیاری رو به رو شد؛ حواشی عجیب و گاه حتی باورنکردنی، از ماجرای کنسرت «پلی بک» این خواننده که با اعتراض حاضران در صحنه رو به رو شد تا رقص پرحاشیه و جنجالی اش در کنسرت شهرستان بُناب و اتفاقات مشابه و پرسر و صدای دیگری که باعث شده، منتقدین موسیقی در یک جمله حسرت و اندوه شان را در قبال این صدای بی مانند این گونه عنوان کنند: «حیف این صدا...»، با همه اینها او به هر صورتی که بود می خواند و مردم گوش می دادند؛ اما یک اتفاق برای همیشه زندگی او را تحت تاثیر قرار دارد؛ در اوج آن اتفاقات عجیب و غریب سال 88 او با در آغوش کشیدن «محمود احمدی نژاد» به یک باره به چهره خبرساز آن سال تبدیل شد. خیلی از طرفداران او با بهت به این اتفاق نگاه می کردند، خیلی ها به او حملات بی سابقه ای کردند و البته خیلی های دیگر هم افسوس خوردند.
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
آن زمان اما بهترین تعبیر را خسروی آواز ایران داشت؛ آنجا که گفت: «موسیقی باعث آشنایی است، اما تنها علت نیست و توسط موسیقی با مردم ارتباط برقرار می شود و مردم آدم را می شناسند، بعد رفتار و گفتار و کردار هم در اینجا خواهدآمد. یکی از هنرمندان ما که صدای خوبی داشت و خوب می خواند و شهرت خوبی داشت، یک اشتباه اجتماعی کرد که به نظرم از سر سادگی و ندانم کاری اش بود.
 
یک دفعه مردم او را کنار گذاشتند. پس این موسیقی نیست. این رفتار و کردار و گفتار است. به همین دلیل هنرمندان در رفتار و کردار و گفتار باید خیلی دقت کنند. جامعه آگاه است، وجدان جامعه بیدار است، جامعه مو را از ماست می کشد، کوچک ترین اشتباهی زیر پروژکتور جامعه قرار می گیرد. نمی توانید اشتباه کنید.
 
جامعه کوچک ترین اشتباه و ریاکاری را بزرگ می کند و دروغ گویی و اشتباه را نشان می دهد. من سعی کردم اشتباه نکنم و با مردم باشم، چون موسیقی را برای مردم ارائه می کنم، نه برای وزیر و برای وکیل و برای رییس جمهور، آنها هم اگر جزو مردم باشند گوش می کنند. ولی موسیقی برای مردم است، برای انسان ها. باید انسان ها را در اولویت قرار داد و موسیقی را برای آنها ارائه کرد. موسیقی برای انسانیت است.»
 
با «علیرضا افتخاری» درباره تمام این مسایل صحبت کرده ایم:

از ارکستر ملی شروع کنیم. شما سال گذشته به عنوان خواننده در ارکستر ملی فعالیت داشتید و به رهبری فریدون شهبازیان برنامه های زیادی را در تهران و شهرستان روی صحنه بردید. اکثر بینندگان و شنوندگان این کنسرت ها معتقد بودند که افتخاری با روزهای اوج صدایش فاصله زیادی دارد و حتی نوع خوانش او هم در مواقعی خارج از نت است.
این موضوعات همیشه و در همه سال های فعالیت من به شکل های گوناگون مطرح شده است؛ اما این مباحث دیگر به قدری تکرار شده که واقعا خودم هم خسته شده ام. اگر چنین چیزی که شما می گویید وجود داشت، مگر آقای شهبازیان با من تعارف داشت؟ ایشان موزیسین بسیار سخت گیری است و در کارش با هیچ کس شوخی ندارد؛ پس من اگر فالش می خواندم خیلی راحت این موضوع را به من انتقال می دادند و رسیدگی می کردند.
 
در بخش هایی از کنسرت شهر تهران ارکستر ملی این اتفاق افتاد و آقای شهبازیان با دست به شما اشاره می کرد که مثلا جای خواندن تان اینجاست و اینجا نباید بخوانید و از این قبیل اتفاقات.
در اجراهای ارکسترال، همیشه رهبر ارکستر و خواننده باید با هم در ارتباطی قوی و نت و نت باشند. این امری غیرطبیعی نیست، به همین خاطر است که می گویم این انتقادها همیشه نسبت به من وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد، انتقاداتی که خیلی هایش بی منطق است؛ اما علیرضا افتخاری کسی نیست که با این هجمه ها کوتاه بیاید.
 
احتمال ادامه همکاری شما با ارکستر ملی وجود دارد؟
همه چیز به تصمیمات گروهی بستگی دارد. ما هرگز به صورت شخصی و انفرادی تصمیم نمی گیریم. روال ما این است که به صورت دسته جمعی برای موضوعات مختلف تصمیم می گیریم و به نتیجه می رسیم.
 
خودتان با وجود انتقادهایی که به شما درباره حضور و اجرایتان در ارکستر ملی شده باز هم تمایل دارید در این ارکستر بخوانید؟
من هرگز و هرگز با انتقادها کاری ندارم و کار خودم را می کنم. من یک بار برای شادی دل یک سری کودک سرطانی در یک کنسرت حرکات سماع انجام دادم تا لبخند را به آنها هدیه کنم. یک کشور علیه من شورش کرد و من متهم شدم که حرکات موزون روی صحنه انجام داده ام. کجای من با این سبیل، شبیه محمد خردادیان است؟!
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
آقای افتخاری ویدئوی آن اجرا و حرکات شما روی صحنه در کنسرت بُناب منتشر شده و همه جا دست به دست چرخید. طبیعی بود که واکنش هایی را هم در پی داشته باشد.
من واقعا چند سالی است که هم در تهران و هم شهرستان کمتر حاضر به اجرای برنامه می شوم و خیلی سخت می گیرم و عمدتا هم کنسرت نمی گذارم؛ ولی برای کنسرت بناب با تمام قلبم رفتم. در این برنامه قرار بود مدیر برنامه های من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آن ها این برنامه را اجرا کنم.
 
اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب می خواهم تنهای تنها با خدای خودم خلوت کنم و تا بناب رانندگی کردم و اشک ریختم. من به خاطر این بچه های سرطانی معصوم به این برنامه رفتم و اگر کمی انصاف داشته باشیم، حتما متوجه این موضوع می شویم که رفتن من به این برنامه، به خاطر کنسرت و بلیت فروشی نبود. من واقعا نیازی به بُعد مالی این کنسرت نداشتم.
 
من خودم فرزند بیمار دارم و سال هاست که بیمارداری می کنم و می دانم خانواده این عزیزان چه حال و روزی دارند. همه وجودم را برای شادی آن ها روی صحنه گذاشتم و تا زمانی که لبخند آنها را ندیدم، از صحنه پایین نیامدم. تِم موسیقی در اواسط برنامه، تِم کردی بود و برای آن بچه های سرطانی پایکوبی کردم و به همان خدا قسم که به خودم قول داده بودم که تا لبخند آن ها را نبینم، حرکاتم را ادامه خواهم داد و همین موضوع هم اتفاق افتاد. آقایان دلواپس، گناه من چیست؟ لبخند آن کودکان برای من دنیایی بود و کمال احترام را هم مردم آن منطقه به من گذاشتند.
 
بعد از انتشار آن فیلم کار به جایی رسید که گفته شد شما شرایط عادی روی صحنه نداشتید.
من از همه آنها شکایت کردم و در حال پیگیری قضایی هستم. دلیلی ندارد بخواهم با همه گلاویز شوم. من کار دلم را انجام دادم و هرگز و هرگز قرار نیست با کسی دشمنی داشته باشم. من کاری می کنم که خداوند عالم از من راضی باشد.
 
اینکه در مقاطع مختلف یک کشور علیه من شورش می کند، برایم مهم نیست. بعد از آن اتفاقات که در سال های گذشته برایم افتاد، به این نتیجه رسیدم که دیگر نباید سعی در پاسخ دادن به آدم ها و رسانه ها داشته باشم.
 
منظورتان دیدار و در آغوش کشیدن آقای احمدی نژاد است؟ از آن اتفاق همیشه روایت های مختلفی عنوان شده است...
بله، دقیقا سال 88 در برنامه ای به مناسبت بزرگداشت شهدای خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت که فلان آدم هم در این برنامه حضور دارد. اگر تاریخ به عقب برگردد، من هرگز آن کار را تکرار نمی کنم. اصلا اشتباه می کنم که بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم. من امروز با بانگ بلند این حرف را می زنم و هیچ واهمه ای هم ندارم که اگر زمان به عقب برگردد، حتی سمت آقای احمدی نژاد هم نمی روم.
 
فکر نمی کنید الان برای این بانگ سر دادن ها کمی دیر شده؟
من بزرگ ترین ضربه ها را نه از مردم، که از رسانه ها خوردم. رسانه ها با علم به اینکه من توانایی مدیریت این موضوع را ندارم، برای من پرونده های مختلفی منتشر کردند و از آب گل آلود ماهی گرفتند. کاری کردند که زندگی شخصی من هم دچار معضلات پیچیده و عجیبی شد.
 
در مورد این موضوع مفصل حرف می زنیم، ولی می خواهم قبل از ورود به آن درباره نامه دختر شما به آقای عزت الله انتظامی بگویید. آن نامه در اوج انتقاد ها از شما به شدت خبرساز شد و تا حد زیادی مردم را آرام کرد.
 
کدام نام منظورتان است؟!
نامه ای که دختر شما- آوا افتخاری- پس از انتشار نامه افشاگرانه استاد عزت الله انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیم مشایی» از ایشان برای حضور در ستاد انتخابات کشور، منتشر کرد.
 
من در جریان آن نامه نبودم و خیلی کم درباره آن حضور ذهن دارم. زیاد اهل شبکه های اجتماعی نبوده و نیستم و آن زمان هم خیلی محدود درباره آن واکنش دخترم دیدم و شنیدم.
 
دختر شما از نحوه بهره برداری سیاسی از هنرمندان گلایه کرده بود و در بخش هایی از آن نامه جنجالی نوشته بود: «استاد، پدر من- علیرضا افتخاری- هم فریب این بازی ها را خورد و ندانسته در مراسمی شرکت کرد که از پیش طراحی شده بود. زمانی پدرم متوجه شد که دیگر دیر شده بود و زندگی ما متزلزل؛ نه بهتر است بگویم مضمحل. مادرم از یک طرف، من و خواهرانم از یک طرف و پدرم که چه عذابی که نکشید.
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
بگذریم که چه شد، همه خانواده من مورد جفا قرار گرفتند؛ به جرمی که خودمان هم هنوز نمی دانیم. نباید هنر را با سیاست گره زد. آنجا که سیاست کم می آورد به پیشگاه هنر زانو می زند. این زانو زدن از سر احترام نیست که از سر گدایی است.
 
شما استاد بزرگ، خوب که نه، عالی جواب شان را دادید و باز هم به همه گوشزد کردید که راه نر با راه سیاست جداست و نباید با ترفندهای گوناگون هنرمندان را سیاسی کرد؛ بی آنکه خودشان باخبر باشند. استاد عزیز دست شما را می بوسم و به وجودتان افتخار می کنم.»
 
زندگی شخصی من در آن سال ها جوری بود که اصلا نمی توانستم از خانه خارج شوم. آن هجمه ها در همه این سال ها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند. با صدای بلند به ایشان می گویم در مورد من بسیار انسان قدرنشناسی بودند. با صدای بلند این جملات را بر زبان می آورم و امیدوارم به گوش شان برسد.
 
شما را به جان مادرتان قسم می دهم که به من کمک کنید تا این حرف ها به گوش همه برسد. امروز به آگاهی و درک سیاسی درستی از این بازی ها رسیده ام و امیدوارم این موضوع به خوبی در رسانه ها انعکاس پیدا کند. به سمت من در حضور خانواده ام آب دهان می انداختند و با صدای بلند ناسزا می گفتند.
 
حتی به خانواده من ناسزا می گفتند. اینها همه درد است. کسی نفهمید آن سال ها چه بر من گذشت. شاید این نامه باید با لحن تندتر و گزنده تری نوشته می شد. ولی از آنجایی که من هرگز رابطه قوی ای با رسانه ها نداشتم، هیچ وقت نشد که بتوانم اصل ماجرا و اتفاقات بعد آن را درست روایت کنم و به گوش مردم برسانم.
 
در این باره که شما رابطه خوبی با رسانه ها ندارید که شکی نیست، تقریبا همیشه و در هر تماس تلفنی که هر خبرنگاری با شما می گیرد، با یک جدال کلامی از طرف شما رو به رو می شود. این نوع رفتار از کجا نشأت گرفته است؟
از آنجایی که رسانه ها زندگی من را خراب کردند و باعث شدند تا آستانه خودکشی پیش بروم. آه مظلوم همیشه تاوان دارد. من آنهایی که زندگی من را به اینجا کشیدند هرگز نخواهم بخشید و روی حرفم ایستاده ام. رسانه ها هرگز از من حمایت نکردند و همیشه دوست داشتند کاری کنند که بیشتر و بیشتر زمین بخورم.
 
ولی خود شما هم بارها و بارها هیزم در این آتش حاشیه ها می ریختید. در ملتهب ترین شرایط سیاسی اثر جدیدتان را به نسرین ستوده تقدیم کردید و حتی به استاد شجریان هم نامه فدایت شوم نوشتید. در شرایطی که حتی خودتان هم می دانستید چقدر در آن شرایط اوضاع علیه شماست.
صبر کنید و با این سرعت حرفی را نزنید و سعی نکنید از آن به راحتی بگذرید. این موضوعات کاملا از ته دل بود و روایت های اشتباه از آنها شد.
 
خوب درباره تصنیف «گل نسرین» موضوع چه بود؟ رضا رشیدپور با نوشتن جملاتی از قول شما در فیس بوکش اعلام کرد که شما این اثر را به نسرین ستوده تقدیم کرده اید. متن کامل صحبت های رضا رشیدپور هم اینگونه بود: «بعد از ظهر، آقای علیرضا افتخاری با من تماس گرفتند و یک پیام متفاوت به من دادند و از من خواستند که آن را رسانه ای کنم. فرمودند تصنیفی به نام گل نسرین با آهنگ جناب فضل الله توکل و شعر جناب حسین منزوی خوانده اند و تصمیم گرفته اند که آن را به بانو نسرین ستوده تقدیم کنند. متن فرمایش ایشان را بی هیچ کم و کاست و بدون هر پیش داوری و اظهارنظر به اطلاع مبارک شما رساندم که رسم حرفه ای آدم های رسانه ای امانتداری و اجتناب از قضاوت است.» واکنش بد و ادبیات تند شما پس از انتشار این متن از سوی آقای رشیدپور واقعا دور از شأن شما نبود؟
 حرف من چیز دیگری است. من موضوعی را از ایشان خواسته بودم که در نهایت صداقت و از ته دل بود؛ ولی ایشان با آب و تاب ویژه ای به آن پرداختند و در آن وضعیت اتفاقا از این ماجرا علیه من استفاده شد.
 
آقای افتخاری، شما جواب توهین آمیز و بدی به رضا رشیدپور دادید و خطاب به ایشان نوشتید: «آقای رشیدپور حالا آمده و خبر هدیه دادن ما به نسرین ستوده را شکلی منتشر کرده که دردسرساز شود. یکی نیست به او بگوید از چه چیزی می ترسی؟ کتکت می زنند؟ شلاقت می زنند؟ اعدامت می کنند؟ مگر ما چه کردیم؟
یک قطعه ای را تقدیم کردیم به خانمی ایرانی که بسیار محترم است. مگر چه گناهی مرتکب شده ایم. از چیزی نمی ترسیم. این هدیه، پیشکشی من، زنده یاد حسین منزوی به عنوان ترانه سرا و فضل الله توکل به عنوان آهنگساز، به خانم ستوده است.
 
من هدیه را به فرد مشخصی داده ام و حالا کس دیگری آن را باز کرده است.» طبیعی است که شما متهم به تناقض گویی شوید و هجمه ها علیه شما بیشتر شود.
 
جامعه ما به نوعی بیماری دچار است که اگر کسی خطایی کند تا ابد آن موضع علیه اش استفاده می شود. هر کاری هم بکنی نمی توانی از آن موضوع تبرئه شوی. من عذرخواهی کردم، به اشتباهم اقرار کردم، اگر شرایطش بود حتی حاضر بودم بگویم غلط کردم؛ ولی تمام این رفتارهای من بازی را بد و بدتر کرد. انگار دیگر راه بازگشتی برای من وجود نداشت. ولی می دانید دلم از کجا پر است؟ از همکاران و دوستانم. حتی یک نفر حاضر نشد در آن شرایط پشت من بایستد.
 
شما اگر جای دوستان و همکارانتان بودید حاضر بودید پشت کسی که مثل رفتار شما کرده و از نگاه اجتماع و جامعه به شدت مورد انتقاد بود، بایستید؟
جوری صحبت می کنید که انگار من چه کار کرده ام. من رییس جمهور مملکت را بغل کرده ام و با ایشان احوال پرسی کرده ام. در اینکه ایشان انسان محبوبی نبوده و نیستند شکی نیست و من هم بارها از این کارم ابراز پشیمانی کرده ام ولی اوضاع اصلا مناسب و خوب نیست. من ده سال از زندگی ام را به خاطر ایشان فحش خوردم.
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
جواب سوال من را ندادید. شما حاضر بودید در چنین شرایطی از همکار یا خواننده دیگری دفاع کنید و سعی کنید نگاه جامعه را عوض کنید؟
شک نکن که تمام قد از همکار و هر فرد دیگری دفاع می کردم. چون شخصیت و زندگی شخصی آدم ها خیلی زیاد برایم اهمیت دارد و دوست دارم دل آدم ها را به دست بیاورم و به آرامش برسانم شان.
 
نامه شما به استاد شجریان هم با این ایدئولوژی نوشته شد؟ یعنی می خواستید دل ایشان را به دست آورید و آن را باید به نوعی سعی و تلاش برای آشتی با مردم تلقی کرد؟
درواقع این نامه اظهار محبت من به آقای شجریان بود. ما از یک خانواده ایم و طبعا من هم مانند افراد دیگر خانواده، آقای شجریان را دوست دارم. چرا نباید حالت دوستی و برادری داشته باشیم؟ بعضی ها می پرسند که تو از آقای شجریان دلخوری؟ من از ایشان دلخور نیستم. من از خودم دلخورم. همان زمان هم از خودم دلخور بودم و با صراحت بر زبان آوردم. چرا نباید استاد شجریان در ایران بخواند؟
 
ماهی گیرها و بناها و پیشه ورها هم با هم آواز می خوانند و کار می کنند. چرا نباید ما هم آواز باشیم؟ چرا شجریان نباید از حال من خبر داشته باشد؟ بیست سال است که من شجریان را ندیده ام و این واقعا خوشایند نیست. آقای شجریان ممنوع الکار نیست. چه کسی می تواند به ایشان بگوید کار نکن؟ چه کسی می تواند مجوز ایشان را صادر کند یا نکند؟ شجریان خودش کارهای خودش را امضا می کند. ایشان اگر بخواهند دوباره می توانند در ایران فعالیت کنند.
 
فکر می کنید چرا استاد شجریان جواب نامه شما را نداد؟
شاید اطرافیان شان باعث شدند. مشاورهایی که داشته و دارند، دلم شکست و به خاطر همین نخواستم مزاحم ایشان شوم.
 
فکر نمی کنید شدت واکنش های اجتماعی به دیدار شما با محمود احمدی نژاد باعث شد ایشان وارد این بازی نشوند؟
این شما رسانه ها هستید که باید حق را به حقدار برسانید. در حالی که هیچ یک جرات نداشتید وارد این مساله شوید، چون یک طرف قضیه شجریان ایستاده. پس از انتشار آن نامه، هیچ کس جرات نداشت بیاید به آقای شجریان بگوید چرا جواب آشتی طلبی افتخاری را ندادی؟ چرا هیچ کس به مظلومیت من اشاره ای نکرد؟ شماها همه تان جزو مافیایید- چه کسی جرات دارد به آقای شجریان بگوید بالای چشمت ابروست یا فلان کارت اشتباه است؟
 
ما آمدیم از در دوستی وارد شویم کلی واکنش دشمنانه دیدیم. مثلا یک آقای طنز نویس از قول آقای شجریان جواب نامه ما را نوشته بود- یعنی چی این طعنه ها و کنایه ها؟ مگر من نکته ای غیر از دوستی در آن نامه مطرح کرده بودم؟ جواب من این ها نبود. من نیازی نمی بینم جواب این واکنش ها را بدهم. ما هم خدایی داریم- البته یک روز آن کسی که نامه من را مسخره کرد و آن متن تمسخرآمیز را درباره من نوشت، می فهمد چه اشتباهی کرده است.
 
نامه شما به استاد شجریان در حالی منتشر شد که پیش از آن استاد شجریان در مصاحبه با «یورو نیوز» حمله تندی به شما کردند و گفتند: «یکی از هنرمندان ما که صدای خوبی داشت و خوب می خواند و شهرت خوبی داشت، یک اشتباه اجتماعی کرد که به نظرم از سر سادگی و ندانم کاری اش بود، یک دفعه مردم او را کنار گذاشتند. پس این موسیقی نیست. این رفتار و کردار و گفتار است.
به همین دلیل هنرمندان در رفتار و کردار و گفتار باید خیلی دقت کنند. جامعه آگاه است، وجدان جامعه بیدار است، جامعه مو را از ماست می کشد. کوچک ترین اشتباهی زیر پروژکتور جامعه قرار می گیرد. نمی توانید اشتباه کنید. جامعه کوچکترین اشتباه و ریاکاری را بزرگ می کند و دروغ گویی و اشتباه را نشان می دهد.»
 
ولی شما در نامه خود برای ایشان نوشته بودید: «ما آجر نیستیم که بمانیم. عمری از ما گذشته است، باید هر کدام در نوای هم بخوانیم. ما یک جمع خانواده ایم. ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم.
 
ما باید همایون هم باشیم. ما نباید ورود را از هم بپوشانیم و اجازه گذر را به یکدیگر ببندیم، ما از همدیگر می ترسیم، ما در یک باغ هستیم، با افکار یک درخت پربار باید سرزنده و شاداب، از دور یکدیگر را صدا بزنیم. نزدیک هم بیاییم با محبت، چرا دستخط هامان برای هم خوانا نیست. صدا بزن مرا، نزدیک تر بیا». این تفاوت در ادبیات نامه ها به نظر خودتان نامانوس نبود؟
هنوز هم می گویم که استاد شجریان برای من مطلق اند. صحبت هایشان در آن گفت و گو مرا کمی رنجاند ولی به رسول ا... قسم همان زمان هم احساس می کردم که ایشان از بزرگواری و دلسوزی این جملات را درباره من استفاده کردند. ایشان می توانستند فتیله این ماجرا را پایین بکشند و با یک جمله اوضاع را به حالت اول برگردانند. ایشان پیشکسوتی بودند که من در آن دوره نیاز داشتم از من حمایت کنند و اصلا از من بپرسند که اصل اتفاق چه بوده؟ ما همه با هم بودیم و باید به حکم سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» در کنار هم می ماندیم. دل من از آن مصاحبه شکست.
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
ولی شما سال نود در گفت و گو با یک رسانه تندرو اصولگرا درباره آقای شجریان گفته بودید: «بسیاری از دوستان می پندارند که من از شاگردان آقای شجریان هستم. در حالی که این طور نیست، چرا که من از شاگردان زنده یاد استاد تاج اصفهانی هستم که در جوانی به محضر ایشان برای یادگیری آواز رفتم.در مورد آقای شجریان هم باید بگویم که ایشان در زمانی از صدای من خوششان آمد و من مدتی با رفت و آمد در منزلشان با این هنرمند در ارتباط بودم.» این هم یک تناقض دیگر از نوع صحبت های شما در دوره های مختلف زمانی نیست؟
آن زمان من در شرایطی بودم که باید خیلی حسابگرانه حرف می زدم. نمی توانستم نسبت به هر چیزی به صورت واضح اظهارنظر کنم. ماجراهای دیدار من و آقای احمدی نژاد خیلی سر و صدا کرده و باعث شده بود در سخنانم خیلی محتاط باشم. به هر حال آقای احمدی نژاد آتشی در زندگی من انداخت که هنوز هم پشیمانم و در آن آتش می سوزم.
 
نکته ای که هست...
اجازه بدهید. آقای احمدی نژاد جوری خودش را به آغوش من انداخت که انگار من یوسف گم گشته ایشان بودم. یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که... بابا بوسیدن یک بار، دو بار... جمله بعدی ام را امیدوارم جرات انتشارش را داشته باشید ولی من طناب خریده بودم خودکشی کنم. فشار بدی روی من و خانواده ام بود. فرزند کوچکم فهمید و گریه کرد و گفت: «بابا نکن».
 
گفتم نمی توانم و واقعا تاب این همه توهین و تهدید را ندارم. در ایران که هیچ کس حواسش به من نبود و درددل من را نمی شنید. در خارج از کشور هم یک روز چهره بد بودم و یک روز چهره زشت. منفور شده بودم و این برای یک هنرمند غیرقابل تحمل بود. سوپرمارکت محل به من جنس نمی فروخت! آرایشگر محل ما می گفت آقای وقتی شما روی این صندلی می نشینید دیگر هیچکس به مغازه من نمی آید و عذرخواهی می کرد و مودبانه می گفت دیگر نیایم. آژانس به من ماشین نمی داد.
 
مردم تا این حد تحت اثیر قرار گرفته بودند و امیدوارم این صحبت ها به درستی به گوش مردم برسد. حرف آخرم هم این است که آقای احمدی نژاد خیر نبینید و قطعا خیر نخواهنددید. در این موضوع شک ندارم. چون من حقم این نبود. من بعد از 30 سال خواندن با تمام وجود، این حقم بود؟ بعد از سی و خرده ای سال این حق من و خانواده نبود.
 
اصلا شما از چه طریق به آن برنامه رفتید و دیدارتان با آقای احمدی نژاد چگونه اتفاق افتاد؟
از تلویزیون به من زنگ زدند و گفتند 5 میلیون به شما می دهیم و شما برای برنامه بزرگداشت خبرنگاران بیاید و «پلی بک» اجرا کنید. من هم قبول کردم. من معمولا برای اجراها یا به صورت پلی بک قرارداد می نویسم، یا با گروه.
 
آن روز قرار شد برای اجرای پلی بک به سالن بروم. 5 میلیون به حساب من واریز شد و من هم رفتم به سالن. قبلش یک داستانی هم بود. دوستان در تلویزیون شعری از یکی از مسوولان به من داده بودند تا رویش آهنگ ساخته شود و من هم بخوانم. ما به هر آهنگ سازی این شعر را دادیم، زیر بار نرفت و کار را نساخت.
 
آقای ضرغامی کاملا در جریان این موضوع بودند. وقتی این آهنگ درست نشد و ساخته نشد، صدا و سیما کمی علیه من موضع پیدا کرد. همه اینها باعث شد روبوسی من با آقای احمدی نژاد بارها از تلویزیون پخش شود. مشخص بود همه چیز کاملا برنامه ریزی شده است.
 
این همه آدم با آقای احمدی نژاد روبوسی کردند ولی کدام یک اندازه من تبعات داشت؟ آنقدر نشان دادند و پخش کردند تا بازی به شدت پیچیده شد و در آن اوضاع ملتهب، جامعه ایرانی علیه علیرضا افتخاری موضع بدی گرفت. آن اتفاق باعث شد خانواده من عذابی را تحمل کند که گفتن اش در کلمات نمی گنجد.
 
درباره آن لحظه حرف می زنید؟ اصلا چه شد با آقای احمدی نژاد رو به رو شدید؟
از صحنه که پایین می آمدم، به روح پدرم قسم، فردی قد کوتاه به سرعت سمت من آمد و گفت: «بدو بدو که آقای احمدی نژاد به خاطر شما ایستاده اند و معطل شما شده اند.» اسم شان یادم رفته که این فرد کوتاه قد چه کسی بودند. من اصلا قرار نبود سمت ایشان بروم. اتفاقا سخت گرفتار برخی کارها هم بودم و می خواستم بروم. ولی دور و بری های ایشان با این قبیل رفتارها باعث شدند این دیدار رخ دهد. تیم بادیگاردهای شخصی ایشان همیشه حواسشان هست که اصلا کسی نباید نزدیک آقای احمدی نژاد شود.
 
ولی درباره من اوضاع کاملا برعکس شد و من را برای مواجهه با ایشان هدایت کردند. خودشان من را به سمت ایشان هل دادند و در ادامه هم رسانه ای مثل تلویزیون این دیدار را پوشش داد و با قدرت و هدفمندی خاصی، آن را هر شب پخش کرد. برای چه؟ چرا؟ چون من نتوانسته بودم آهنگسازی را قانع کنم که آهنگ روی آن شعر را بسازد و روی آن کار بخوانم. همه این سناریو به نوعی به خاطر عمل نکردن من به خواسته آنها بود. همه اینها دست به دست هم داد تا این موضوع به سرعت در جامعه با نگاهی بد و منفی ترویج پیدا کند.
 
خودتان چه زمانی متوجه شدید که این اتفاق و در آغوش کشیدن آقای احمدی نزاد در رسانه ها خبرساز شده و تبعات اجتماعی اش گریبان شما را گرفته؟
حدود یک هفته بعد بود که همه چیز شروع شد و به مرور بد و بدتر شد. رسانه های خارج از ایران هم که اوضاع را خراب تر کردند و فکر می کردند من برای بوسیدن آقای احمدی نژاد وقت گرفته ام!
 
در آن لحظه چه دیالوگ هایی بین شما و آقای احمدی نژاد رد و بدل شد؟
من روی صحنه که بودم، گفتم: چشم شش میلیارد مردمی که روی زمین زندگی می کنند، به ماست. منظورم این بود که حواستان باشد آقای رییس جمهور، به حک یک شهروند ایرانی دلم می خواهد در برابر مردم دنیا روسفید باشم. اینها جملاتی بود که روی صحنه گفتم.
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
منظور من لحظه ای است که ایشان را از نزدیک دیدید و در آغوش گرفتید.
من تصنیف «از اوج آسمان ها» اثری از «عباس خوشدل» را روی صحنه «پلی بک» کردم و وقتی پایین آمدم و من را اطرافیان ایشان به سمت آقای رییس جمهور هل دادند، فقط به من گفتند: «ماشاالله».
 
و شما چه گفتید؟
من چیزی برای گفتن نداشتم. آن لحظه وقتی برای حرف زدن نبود. از تصاویر مشخص است. یک «متشکرم» به «ماشاالله» ایشان گفتم. بعد از همه این اتفاقات من به نظرم می آید اگر ایشان مثلا می گفتند که زنگ موبایل من صدای آقای افتخاری است و من به ایشان علاقه قلبی دارم، شاید کلیت این اتفاقات رخ نمی داد. ولی دریغ از حتی یک جمله که درباره من ذکر شود. آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند.
 
و از آن لحظه شما وارد بازی ای شدید که به شدت برایتان دردسرساز شد و حتی خانواده شما هم زیر فشار بود.
یادم است که نوشته ای زیر در منزل شخصی من گذاشتند که اینجا بمب گذاری خواهدشد و هرچه سریع تر باید این منزل را تخلیه کنید. به قدری فشار و تهدیدها زیاد شد که مجبور شدیم از آن محل برویم. مدت ها کلاه می گذاشتم روی سرم و برای خرید این ور و آن ور می رفتم.
 
اگر هم کسی من را می شناخت، برخوردهای اهانت آمیز و زشتی می شد. خوب یادم هست وقتی در فرودگاه وارد سالن انتظار شدم و نشستم، حدفاصل ده متری من همه مردم از صندلی ها بلند شدند و اطرافم خالی شد.
 
دوستان من دیگر من را به مهمانی های خودشان هم دعوت نمی کردند و می ترسیدند بلایی سر بچه هایشان بیاید. می گفتند علیرضا تو دوست بیست ساله ما هستی ولی واقعا بهتر است دیگر نباشی، چون مردم و آشنایان همسر و بچه های ما را مورد توهین قرار می دهند که چرا افتخاری را اینجا راه داده اید. می گفتند چرا با «رفیق احمدی نژاد» رفت و آمد می کنید!
 
پس از آن اتفاقات و این قبیل برخوردها، از طرف مسئولین فرهنگی دولت قبلی مورد حمایت قرار نگرفتید؟
موضوع همین است و اصلا من به خاطر همین ناراحتم و خشمگین. اگر تلویزیون اجازه می داد من ده دقیقه همین صحبت هایی که با شما داشتم را مطرح کنم، شاید تبعات آن اتفاقات این گونه زندگی من را تحت تاثیر قرار نمی داد. فرزند کوچک من دیگر دانشگاه نرفت و انصراف داد. می گفت به من توهین می کنند و به شدت فضای بدی علیه من در دانشگاه راه افتاده است. روی وایت برد عکس من را می کشیدند و دشنام های زشتی می نوشتند.
 
دخترم بارها با چشم گریان به خانه آمد. یکی از شبکه های ماهواره ای بیش از بیست بار من را چهره زشت و بد هفته انتخاب کرد و همین اتفاقات بازی را وحشتناک تر کرد. این در حالی بود که هیچ اظهارنظر یا حمایتی از سوی همین آقایان داخل کشور از من نشد و معلوم نبود با ادامه این روند چه بلایی سر فرزندان من قرار است بیاید. مادرم را در اصفهان در صف نانوایی هل داده بودند. خدا آدم را گیر نامرد نیندازد، دوست خوب من! این جملات را با سوز درونم می گویم به شما و امیدوارم حرف هایم را به دقت منتقل کنید.
 
علیرغم داشتن این تجربیات باز هم حواستان جمع نبود و سال گذشته در دیدار با آقای ظریف در حاشیه مراسم افتتاحیه پروژه خط دو متروی اصفهان روبوسی گرمی داشتید.
آقای ظریف که همشهری ماست. همیشه ارادت خاصی به ایشان داشته و داریم. ایشان بعد از سال ها لبخند را بر لبان مردم ایران نشانده اند و ایشان واقعا برکتی است برای این مملکت.
 
حرف خاصی بین شما رد و بدل شد؟
نه، من فقط چند آلبوم به ایشان اهدا کردم و از ایشان بابت زحمات شان تشکر کردم.
 
شما علیرغم اتفاقی که برایتان در این فضاها در سال های گذشته افتاده، باز هم نترسیدید و اجرا در این برنامه را با حضور سیاسیون قبول کردید. این ماجرا برایتان سخت نبود؟
من کارم همین است که بخوانم. در مراسم ها و برای مردم. به هر حال هرگز نمی شود جلوی حرف های خاله زنکی را گرفت.
 
خیلی وقت است آلبوم منتشر نکرده اید. مخاطبان موسیقی معمولا هر چند ماه یک بار منتظر آلبوم های شما هستند!
در حال کار کردن روی برخی آثار هستیم. هنوز به جمع بندی خاصی نرسیده ایم و به مرور اگر آلبومی آماده شد اطلاع رسانی می شود.
 
احساس نمی کنید در دوره حاضر موسیقی کشور دیگر در سیطره چهره های پاپ قرار گرفته و اهالی موسیقی سنتی و ایرانی دیگر آرام آرام در حال محو شدن هستند؟
در طول چندین دهه فعالیتی که در موسیقی داشتم تجربه هایی اندوختم که می توانست توشه خوبی برای هنرمندان جوان موسیقی باشد، اما آنچه تا به امروز دریافته ام عدم تمایلی است که هنرمندان جوان موسیقی نسبت به این اندوخته ها دارند؛ بنابراین ترجیح می دهم فعلا خانه نشینی را تجربه کنم و نوبت را به جوان هایی بدهم که تالارهای اجرا در تسخیر آنهاست.
 
روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
 
این شما را اذیت نمی کند؟
نه، چرا باید اذیت شوم؟ من کار خودم را می کنم و آنها هم کار خودشان را می کنند.
 
قرار بود کتاب «تبهکاران موسیقی» را بنویسید و منتشر کنید. موضوع این کتاب از کجا شروع شد؟
دلم گرفته بود از همه بی مهری ها. همه جا سخن از من بود و می خواستند نابودم کنند. به قدری دلگیر و ناتوان شده بودم که هرکاری از من بعید نبود. همین باعث شد به فکر بزند که کتابی منتشر کنم و در آن همه این موضوعات را عنوان کنم.
 
حرفی مانده؟ آینده کاری شما قرار است در چه شرایطی پیش برود؟
اگر یک نفر هم از من دلخور باشد، من قطعا نمی توانم کارم را درست انجام دهم. این ناراحتی را که من مسببش نبودم، با این درد دل مفصل شرح دادم. حتی اگر یک نفر هم اصل موضوع را فهمیده باشد و برایش مشخص شود اوضاع از چه قرار بوده، باز هم برای من خوشایند است. امیدوارم وقتی مردم از قصد من برای خودکشی باخبر می شوند، قطره اشکی بریزند و فضای تلخ آن دوران را درک کنند.
 
اگر چهار نفر در محل به شما و خانواده تان توهین کنند، صبر و تحملش را ندارید. فکر کنید که یک ملت علیه من شده بودند و واقعا دیگر امیدی برای زندگی نداشتم. من اگر خودکشی می کردم، همه خوشحال می شدند؟ راهی جز خودکشی برای من مانده بود؟ من تا این تصمیم هم جلو رفتم. ولی بعد، فرزند بیمارم باعث شد از تصمیم صرف نظر کنم. امیدوارم مردم ایران که مبنای دل شان محبت است و صداقت، در جریان اصل اتفاقات قرار بگیرند.
bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۵
اگر حق افتخاری هنرمندی با این شخصیت پاک خاکی ودوست داشتنی آدمی که همیشه در حال انجام کارهای خیریه هست وهنر ش رقیب نداره اينه وای به حال ما پس حق اون خواننده بد صدایی که حتی يه آهنگش رومردم بلدنیستند بخونن همش در حال عیش ونوش در اونور آبه مردم را آدم حساب نميکنه وهيچی نداره واقعا وبا دشمنان ایران هم که همراهه حق اون چيه؟؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۳
واقعا لیاقت ما شجریانه ، نه افتخاری
ناشناس
United States of America
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
محبوبیت احمدی نژاد نزد مردم واسه طرفداراش معلوم شد ....

توی فرودگاه تا ده متری طرف رو خالی میکردن مردم میگفتن رفیق احمدی نژاد !خخخ سوپر مارکت و مغازه ها جنس بهش نمیفروختن ....
احمدی تو چقدر محبوب بودی ببین به خاطر دوستی با تو مردم چه بلایی سر این آوردن .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
محبوبیت احمدی نژا معلوم نشه بلکه وحشی گری مخالفانش مشخص شده! فقط ادای روشنفکری دارین
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
احمدی نژاد رئیس جمهور اقشار محروم بود و مشخصه که اون اقشار در فرودگاه نیستند!
همه ما
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
يادمون نرفته اونموقع گفتن شجريان صلاحيت ندارد و مشروعيت خواننده را مردم تعيين مي كند حال ما مردم خوشمون نمياد نخون آقاجون مردم تحريم كردن و عاقبتشو ديدي از باد دور شو
هروقت استاد شجريان تونست آزادانه بخونه و صداش پخش بشه ما هم تورو مي بخشيم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
پدر من تمام این سالها افتخاری گوش می کنه . نسل جوان تر قبلا هم افتخاری گوش نمی کرد که حالا بخواد بایکوت کنه:) به نظرم وکیل وصی همه مردم نشیم.
masood
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
فقط می خواهم به موجوداتی که فکر می کنند انسان هستند بگویم آقای افتخاری یکبار اشتباه کرد و کسی را در آغوش کشید و 10 سال فحش و آب دهن نثارش شد(البته آنها که چنین کردند نیز کاری ناپسند کرده اند)حال این موجودات باید بدانند چقدر موردنفرت مردم هستند مسلماً اگر روزی محافظانشان نباشد سالم به خانه نمی رسند. برای آقای افتخاری هم آرزو موفقیت دارم که خودشان اشتباهشان را فهمیده اند. مسلماً مردم هم ایشان را بخشیده اند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
البته کینه ای بودن اصلا خوب نیست .با این رفتارها به سمت خوبی در حرکت نیستید
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵۶
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
ببین جلبک ها و اشوب گرها چه بلایی سرش اوردن که.................
داود
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
مطلب را درست بخون گفته يک ملت عليه من بود
اين خودش کلي حرف توشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۱
نگو این حرفو !! عشاق متعصب اصلاح طلبو ناراحت نکن... اینا خیلی اخلاق مدارن خیلی البته اگه پا رو دمشون که خیلی هم دارزه نزارین.. بالاخره اخلاق مداری این عزیزان مثل آزادی تو غرب میمونه . ار لحاظ لغوی و جود داره ولی با حدود 101 تبصروه و ماده واحده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
دمت گرم ناشناس 11:32 گل گفتی...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
اون کار افتخاری در اون برهه واقعا اشتباه بود شاید هم از سادگیش یا بی خبریش بوده . ولی رفتار بعضی مردم هم واقعا وحشیانه بوده .می توانستند بایکوت اش کنند و موسیقی اش رو گوش نکنند یا کنسترش نروند یا در خیابان بهش توجهی نکنند.ولی حق نداشتند بهش فحاشی کنند و بدتر از اون به خانواده اش حمله کنند.واقعا ما با همه ادعاهامون آدمهای بی فرهنگی هستیم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
باز هم دروغ و توجیه
آقای افتخاری فیلم اون مراسم موجود است و نیز مصاحبه ات با تلویزیون هم موجود است
یه بار با مردم رو راست باش
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
کدوم مردم؟
مردمی که تو دانشگاه دخترشو زیر مشت و لگد گرفتن؟ و روسری از سرش برداشتند؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
ببین دارو دسته به اصطلاح روشنفکر چه بلایی سر خودش و خانوادش اوردن که دیگه کم اورده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
هر کاری هم کرده بود مردم حقی نداشتند به خانواده این شخص حمله کنند.این کارها وحشیانه ست.صرف نظر از اینکه طرفمون چی کار کرده حقی نداریم چنین رفتاری بکنیم
سونیک
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
حالا یه کسی رو بغل کرده؟به ما چه؟به تو چه؟.........
چقدر ما خشن و جهان سومی هستیم.من اگر پول داشتم از این مملکت میرفتم.نه بخاطر تورم و بیکاری بالاش.بخاطر مردم خشن و عصبی و بی منطقش....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
دقیقا سوال هم اینجاست این قبیل رفتارهای وحشیانه چه کسانی و با چه طرز فکری سر میزنه؟
خطیبی
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
اقای ناشناس جواب سوالتون رو من بدم. فرض کنید یه تکه اسفنج رو تو دستتون فشرده کنید این اسفنج تا یه جایی فشرده میشه اما بعد ازون از لای انگشتاتون هر چه قدر که بیشتر فشار بدین بیشتر میزنه بیرون بعله شما انتظار دارین که جوابتون این باشه که اونایی که تو 88 خیابون بودن اینطورین ولی علت چیه عزیز من؟گروه فشار رو یادتونه؟4 ساله بازم پیداش شده. زمان دوم خرادبه بعد که گربه عطسه میکرد تو خیابون بودن تو خوابگاه دانشجو ها رو از طبقه دوم با دست بسته مینداختن بیرون .سفارت ها و ..... رو هم که انشاا.. یادتون هست.ایکاش به شعر همدیگه احترام بزاریم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
خیلی جالبه سردسته حمله کنندگان کسی نیست جز سرکار خانم باران کوثری که تو بغل مامانش وارد سینما شده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
همون ننه عروس معروف! الان رسانه میلی هم توسط نجف زاده ها همراه جلبک ها حسابی حال این بنده خدا را میگرفت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
/ اشتباهات زیادی شجریان در نحوه زندگی خود دارد که با مطرب های قبل انقلاب خانم و ... در خارج دارد و مایه شرمساری است که بهتر است از ارتباط با انها اعلام انزجار کند و به اغوش مردم درستکار برگردد.افتخاری مایه افتخار مردم ایران است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
ایکاش این نوحه خوان ها هم میرفتن تو بغل گوگوش اما جاسوس موساد نبودن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
افتخاري نمي دونم مايه افتخار كدوم مردم اونجور كه من مي دونم حداقل 8ساله اين آقا رو اوتش كردن و الان داره ميناله و ابراز پشيموني مي كنه
کاظم
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
کارهای متناقض ای حضرت آقا به کنار.
ولی ببین مدعیان آزادی بیان و دموکراسی و حقوق بشر، به خاطر یک دیدار ، با یک خواننده چه می کنند؟
بایکوت، تهدید، فحاشی ، آب دهان، تهدید به بمب گذاری.
اخوش بود گر محک تجربه آید به میان!
فرارو منتشر کن لطفا!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
اتفاقا متمدنانه ترین کار همون بایکوته .
علی
Germany
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
فیلم مراسم روبوسی هنوزم موجوده
چیزی که تو فیلم کاملا مشهوده اینه که آقای افتخاری بسمت احمدی نژاد رفت و ایشون رو در آغوش گرفت نه احمدی نژاد.
جوگیری و پاچه خواری اونم از خواننده ای که مردم نماینده خودشون میدونستن در سال غم انگیز 88 چیزی جز خیانت نبوده و نیست
حرف مدارا و تحمل نیس ایشون به ملت از پشت خنجر زدن وگرنه خیلیا با احمدی نژاد روبوسی می کنند ولی هنرمند و مفتخر به نام استاد و نماینده معنوی افکار ملت نیستن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
به این کارت افتخار کن برادر افتخاری.
زیاد در تهران نمون. یه سری هم به شهرستان ها بزن تا به خاطر کارت بهت افتخار کنن.
رسانه های مغرض+ مردم نادان و جوگیر = بلای جان زندگی آزاد
رضا
United Arab Emirates
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
با این معادله ای که گفتید خیلی موافقم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
این معادله را باید با آب طلا نوشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
من با اینکه با امثال شما کاملا مخالفم همون زمان هم که افتخاری معترض شده بود به رفتار زشت با خودش و خانواده اش فکر کردم چون محل زندگیش شمال یا غرب تهرانه به چنین وضعیتی دچار شده! کافی بود در تهران جا به جا بشه!
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
اتفاقاً آقای افتخاری هم خیر نمی بیند !!! ایشون چند سال قبل بدون اجازه یکی از خوانندگان قدیمی تمامی آهنگهای یکی از آلبومهای بسیار معروف ایشان رو بدون اندکی تغییر باز خوانی کرد !!! آه اون خواننده که دستش از دنیا کوتاه است دامن ایشون رو گرفت !!!
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
هر کسی حق داره از شخص یا جناحی طرفداری کنه

توهین به دیگران بخاطر نوع عقیده کار درستی نیست

حتی اگه اون شخص مموتی باشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
آقا رضای با ادب اونی که می گی مموتی یک روز رییس جمهور مملکت بوده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
حتی اگه اون شخص مموتی باشه
اخوی منظورت دکتر محمود احمدی نژاده آقای به ظاهر مخالف توهین به دیگران
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
چقدر طولانی نوشتید , شبیه جزوه های ارشدم بود ....
کلا هنرمند خودش رو نباید قاطی سیاست کنه , بنده خودم نوازنده هستم , تا چند وقت پیش نمیدونستم تهران بیشتر از یک نفر نماینده مجلس داره !
دانیال
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
نه خیر عزیز جان هنرمند واقعی باید کنار مردم باشه و اگر نیاز شد قاطی سیاست هم بشه اما حرف دل مردمش (اکثریت) رو بزنه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
دلیلی هم نداره نوازنده یا خواننده اینقدر از مرحله پرت باشه که با دیوانه قیاسش کنن !!
ناشناس
United States of America
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
آفرین به تو مرداب انسان نما
همت
United States of America
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
«علیرضا افتخاری» در زمینه تعداد انتشار آلبوم در میان خوانندگان ایرانی رکورددار است، خیلی ها ممکن است این مساله را برنتابند؛ اما هیچ کس نمی تواند منکر این شود که او صدایی بی مانند در حوزه موسیقی ایران بود و یکی از محبوب ترین خوانندگان موسیقی ایران که همچنان آثارش با فروش بالایی همراه است.
همت
United States of America
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
بعضيها نون به نرخ روز خورن
موسيقي جديدن شده هنر ولي با اين ادا اصولاي افتخاري و روبوسي 88 و ... بيشتر به همون اصطلاح قديما همون گدار مطربي ميخوره تا هنر...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همت
United States of America
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
آن زمان من در شرایطی بودم که باید خیلی حسابگرانه حرف می زدم. نمی توانستم نسبت به هر چیزی به صورت واضح اظهارنظر کنم. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به اين ميگن نون به نرخ روز خوردن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
خب حالا یکی نون به نرخ روز بخوره باید خانواده اش رو آزار بدهیم؟!
مهديار
United States of America
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
از تو عكس پيداست كه توي روبوسي غافلگير شدي؟!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
آقای افتخاری، احمدی نژاد نه تنها زندگی شما را بلکه زندگی یک ملت را به تباهی کشید و اگر بدتر از آن هم از دستش بربیاید انجام می دهد. با آرزوی شفای عاجل برای فرزند شما.
دکتر گاوچرون از کومور
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
دلم سوخت خیلی
عجب مردم بیرحمی!
اون طرف وحشی که مقابل دفاتر و منازل لشکرکشی میکنند که تکلیفشون مشخصه، ولی این طرف مدعی هم کمی از اون طرف نداشته و ندارند.
این خاصیت فراگیر ملت منحط ایرانیه، عدم تحمل اختلاف نظر. خاک بر سر ما.
زارع
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
اصلاح طلب يا اصولگرا فرقي ندارد. وقتي انسان خود را نساخته باشد رفتاري انساني و اخلاقي نخواهد داشت.اصولگراهاي سوار يكجوري و اصلاح طلبهاي پياده يكجوري. گناه ايشان چه بوده كه با منتخب اكثريت توده روبوسي كرده است. انگاه ما اصلاح طلبان كه دم از اسلام رحماني و روشنفكري ميزنيم كاري بر سرش مي آوريم(بگفته بورديو خشونت پنهان) كه قاضي كهريزك بطور نحو ديگر با مخالفان.
ناشناس
United Arab Emirates
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
آن روز قرار شد برای اجرای پلی بک به سالن بروم. 5 میلیون به حساب من واریز شد!!!!!

حالا بخور!!!!نوش جونت .واقعا متاسفم برات/
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
کدوم مردم؟
مردمی که تو دانشگاه دخترشو زیر مشت و لگد گرفتن؟ و روسری از سرش برداشتند؟
حالا رفت روبوسی کرد آیا با این روبوسی همه اتفاقات و اشتباهات احمدی نژاد باید سر او خرد می شد؟ مردم و به خصوص روشنفکرنماها جوری برخورد کردند که گویی افتخاری همه بی آبرویی ها رو انجام داده و سر ملت آورده. نه داداش مشکل از جای دیگری است. ما مردم اصل رو رها می کنیم و می چسبیم به فرع- الان این همه سال این بنده خدا کشید ، کسانی که این بنده خدا رو زیر سوال بردن جواب دهند چه قدر مشکلات اقتصادی شون با زیر سوال بردن ایشان حل شد؟
صادق
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
واقعا این حق کسی نبود که 30سال برای موسیقی ایران تلاش کرده
ناشناس
United Arab Emirates
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
اینان کسانی هستند که تنها در مسیر باد قرار می گیرند.
مهدی مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
اینکه بعد از رفتار سیاسی و غیر سیاسی شخصی اون رو مورد آزار قرار بدن با حرمت و عزت انسانی سازگار نیست، شاید اشتباه کردین ولی این دلیل نمیشه شما و خانواده شمارو مورد آزار قرار بدن و بعد شعار زنده باد مخالف سر بدهند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
جناب افتخاری عزیز شنیدن صدای گرم شما برای هنر دوستان غنیمت است.شما یک اشتباه کردی و کسی را که منفور اکثر ملت ایران است به هر دلیلی در آغوش کشیدی نیازی به توجیه این عمل نیست فقط یک عذر خواهی کفایت می کرد.قطعا امروز که از رفتار خود اظهار ندامت میکنید دوستان و طرفداران واقعی شما کما کان شما را دوست میدارند و تقا ضا دارند که باز هم بخوانید چون صدای گرمی دارید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
حالا خوبه فیلمش هست از دور شیرجه زدی تو بقل احمدی نژاد .اون بدبخت اصلا از سر جاش تکونم نخورد