مصطفی ملکیان پژوهشگر حوزه اخلاق، صبح امروز ۱۴ آذر، با موضوع «دین و اخلاق جهانی» در کنگره بینالمللی اخلاق در علوم و فناوری سخنرانی کرد.
ملکیان در آغاز سخنانش گفت: اینجا به ربط و نسبت دین و اخلاق جهانی خواهم پرداخت. در دنیای کنونی اگر دین بنا بر این باشد که حضور فرهنگی داشته باشد و مرادم از حضور فرهنگی چیزی نیست جز حضور در ذهن و ضمیر و روان آدمیان و نه به معنای حضور در کتاب، رساله، مقاله، کنگره و کتابخانهها، باید دین در باورهای آدمیان، احساسات و هیجانات و خواستههای ایشان نقش و تاثیر داشته باشد.
وی ادامه داد: به گمان من برای حضور فرهنگی نهاد دین در دنیای امروز و هدایت افراد از نظر باورها، احساسات و خواستهها، باید سه شرط را احراز شود. اگر یکی از این سه مفقود شود، دین حضور فرهنگی نخواهد داشت هر چند در بیرون شعائر دینی دیده شود.
این پژوهشگر حوزه اخلاق افزود: یکی از سه شرط این است که دین با عقلانیت ناسازگاری نداشته باشد، به این معنا که در آموزههای دینی آموزه خردستیز وجود نداشته باشد، در این صورت آموزه چه خردپذیر و چه خردگریز باشد، مشکلی نخواهد بود. پس آموزههای دینی نباید خردستیز باشند.
ملکیان با بیان اینکه شرط دوم موافقت دین با اخلاق جهانی است، گفت: دین برای حضور فرهنگی باید با اخلاق جهانی ناسازگار نباشد. اما شرط سوم این است که دین با حقوق بشر ناسازگار نباشد. مرادم از حقوق بشر فقط مواد مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیست. این مواد مانند هر متن دست نوشته دیگری میتوانند حک و اصلاح شوند. بالاخره این اعلامیه در طول دو سال نوشته شده است و تبعا دستخوش خطاهایی میتواند باشد، اما مفهوم حقوق بشر یعنی انسانها به صرف انسان بودنشان حقوق لایتخلفی دارند و هیچ چیزی که در تو باشد و بدون علم و اراده پدید آمده باشد، نه باید باعث مزیت و نه محرومیت تو شود، به تعبیر دینی مواهب خدا داده، نه امتیازی بر من ایجاد میکند و نه باید در من محرومیتی فراهم سازد.
وی با بیان اینکه انسانها از آن جهت که انساناند از حقوقی برابرند، گفت: جنسیت، قومیت، نژاد، رنگ، دین و ... نباید موجب امتیاز و محرومیتی میان انسانها شود.
ملکیان افزود: من به اخلاق جهانی خواهم پرداخت. اخلاق جهانی سه تفسیر بزرگ دارد؛ تفسیر اول از اخلاق جهانی این است که این اخلاق به واسطه استدلال عقلی قابل استخراج است. تفسیر دوم این است که این اخلاق فارغ از زمان، مکان، اوضاع و احوال مورد تایید شهود درونی انسان است. تفسیر سوم از اخلاق جهانی یعنی فصل مشترک همه نظامها و نظریهها اخلاقی و در طول تاریخ سه مکتب بزرگ به دنیا آمدهاند که درونشان تعداد زیادی نظام و درون نظامها تعدادی نظریات اخلاقی ایجاد شدهاند که همه اینها مخرج مشترکی دارند که اخلاق جهانی خوانده میشود. به هر حال اخلاق جهانی چه حاصل استدلال عقلانی همهپذیر، شهود اخلاقی یا مخرج مشترک همه اخلاقیات باشد، چیزی است که همه نسبت به آن پذیرایی و اقبال نشان دادهاند.
این پژوهشگر با طرح این سوال که آیا دین میتواند اخلاق جهانی را بپذیرد؟ گفت: من شخصا معتقدم اگر دین بخواهد اخلاق جهانی را بپذیرد، این مستلزم چند شرط در دین است. اول این است که ما باید در دین بین احکام اخلاقی، احکام حقوقی، احکام مناسکی، احکام وضع شده به مقتضای احوال عصر نزول، احکام زیباییشناسانه عصر نزول و احکام وضع شده بر اساس مصالح موقتی عصر تفکیک قائل شویم. برای سازگاری اخلاق دین با اخلاق جهانی باید احکام پنج قسمت دیگر به جز اخلاق دینی، وارد اخلاق دینی نشود.
وی افزود: بجز اخلاق دین دیگر احکام متغیرند. شرط دیگر این است که در درون ادیان اگر تعارضاتی وجود دارد، یا باید جوری رفع و رجوع کرد و ناسازگاریهای درون متون مقدس باید رفع شود، چه اگر از مقولهای در اخلاق دینی در تعارض با اخلاق جهانی باشد، انگار تکهای از ادیان اخلاق جهانی را پذیرفته و تکهای دیگر نپذیرفته است.
ملکیان در پایان گفت: شرط چهارم سازگاری ادیان و اخلاق این است که دین باید برای عقلانیت نظری و اخلاق عملی فرد احترام قائل شود. این اصل به کانت بر میگردد اما آنچنان که گفتهاند قبل از کانت، توماس آکوئینی و قبل از او دنز اسکاتوس گفتهاند که انسانیت ما به عقلانیت ما در مقام نظر و آزادی عملی در مقام عمل باز میگردد و اگر ما به این دو احترام نگذاریم، فرد را به عنوان انسان بازشناسی نکردهایم. اگر به عقلانیت نظری، آزادی عملی یا هر دو در من توجه نکنید، مرا به جای شخص، شی انگاشتهاید.