bato-adv
bato-adv

پایان پرونده ٢٢ساله یک قاتل سریالی

قاتل سریالی ٣ زن و دو مرد، پس از گذشت ٢٢‌سال از وقوع جنایت‌هایش اعدام شد.
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۸ - ۰۳ دی ۱۳۹۶
رسیدگی به پرونده این جنایت‌ها، از شهریور ‌سال ٧٤ از سوی پلیس پایتخت آغاز شد. در آن زمان قتل یک مادر و دختر، به ماموران کلانتری فرجام گزارش شد. 
 
به گزارش شهروند، قاتل سریالی ٣ زن و دو مرد، پس از گذشت ٢٢‌سال از وقوع جنایت‌هایش اعدام شد.
 
این مرد در سال‌های ٧٤ تا ٧٦ یک مادر و دختر، یک دختر جوان و دو مرد را به قتل رسانده بود. او که زمان ارتکاب جنایت‌ها، ٣٠ساله بود، در بازجویی‌ها انگیزه‌های متفاوتی را برای هرکدام از قتل‌هایش مطرح کرد. تا این‌که درنهایت پرونده پیچیده این قتل‌های سریالی با اعدام عامل اصلی جنایت‌ها برای همیشه بسته شد.

نخستین قربانی‌ها
رسیدگی به پرونده این جنایت‌ها، از شهریور ‌سال ٧٤ از سوی پلیس پایتخت آغاز شد. در آن زمان قتل یک مادر و دختر، به ماموران کلانتری فرجام گزارش شد. کارآگاهان برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. آنها وقتی به خانه‌ای که در آن‌جا قتل‌ها رخ داده بود، رفتند، با جسد دو زن به نام‌های زهرا و آزاده روبه‌رو شدند.
 
بررسی‌های نخست نشان داد که این مادر و دختر در خانه خودشان خفه شده‌اند. ماموران پلیس زمانی که تحقیقات خود را در رابطه با قتل این مادر و دختر آغاز کردند، هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که در مقابل یک پرونده جنایت‌های سریالی قرار گرفته‌اند. بررسی‌های نخست محل حادثه نشان می‌داد که هیچ سرقتی از آن خانه صورت نگرفته و کسی با زور وارد خانه نشده است.
 
بنابراین برای پلیس محرز شد که عامل یا عاملان جنایت آشنا بوده و صاحبخانه در را برای آنها باز کرده است. به همین دلیل پلیس در میان آشنایان و دوستان این مادر و دختر به دنبال قاتل گشت و بازجویی‌های خود را آغاز کرد، ولی عامل یا عاملان این جنایت هیچ ردی از خود بر جای نگذاشته بودند و تحقیقات پلیس به بن‌بست رسید.

دومین جنایت
درحالی که تحقیقات پلیس برای شناسایی و ردیابی قاتل یا قاتلان مادر و دختر ادامه داشت و همچنان پرونده روی میز بازپرس کشیک وقت قرار داشت، فروردین‌ سال ٧٥ خبر رسید که دخترجوانی به نام نیلوفر در یکی از باغ‌های اطراف کرج خفه شده و جان باخته است.
 
بررسی‌ها و تحقیقات ماموران پلیس درباره این جنایت و نحوه قتل این دختر نشان داد که ممکن است قاتل یا قاتلان این دختر با عاملان قتل مادر و دختر یکی باشد. با قوت‌گرفتن این فرضیه تحقیقات به ‌صورت گسترده‌تر و حساس‌تر از گذشته از سوی پلیس ادامه یافت، ولی عامل یا عاملان جنایت هیچ سرنخ یا ردی به جای نگذاشته بودند و این تحقیقات پلیس را دشوار‌تر کرده بود.

چهارمین قربانی قاتل سریالی
یک‌سال از قتل سه زن گذشته بود و تیم جنایی همچنان تحقیقات خود را روی این پرونده متمرکز کرده بودند، تا این‌که این‌بار خبر یک جنایت دیگر رسید. زنی با ماموران پلیس تماس گرفت و گفت که جسد همسرش در آب‌انبار خانه‌شان در جنوب تهران کشف شده است. بلافاصله پلیس راهی محل جنایت شد.
 
تحقیقات نشان داد که مرد میانسالی به نام حبیب با یک اسلحه شکاری در خانه خودش به قتل رسیده است. تجسس‌های بعدی حاکی از آن بود که از خانه این مرد سرقت شده و برخی از اموالش دزدیده شده بود. بنابراین مشخص شد که این جنایت با انگیزه سرقت صورت گرفته است.

شناسایی عامل جنایت‌ها
تحقیقات درباره قتل حبیب ادامه داشت تا این‌که سه‌ماه بعد یعنی تیرماه‌ سال ٧٦ مرد دیگری به نام عباس در محله پامنار کشته شد. با قتل این مرد، راز قتل‌های سریالی یک قاتل نیز فاش شد و ماموران پلیس پس از مظنون‌شدن به ٥نفر از دوستان عباس و دستگیری آنها درنهایت قاتل را شناسایی کردند.
 
پس از چند روز بازجویی از دوستان عباس، یکی از آنها به نام غدیر به قتل اعتراف کرد. او به ماموران پلیس گفت: «من و دوستم عباس قرار بود که پس از برقراری ارتباط با یک دختر، اموالش را سرقت کرده و بعد از آن او را به قتل برسانیم، اما عباس در میانه راه مخالفت کرد. از کارمان منصرف شد. من هم‌چون احتمال می‌دادم ممکن است مرا لو بدهد، او را کشتم.»

اعتراف به قتل‌های دیگر
غدیر در بازجویی‌ها دچار تناقض‌گویی‌های زیادی شد. به همین دلیل کارآگاهان بازجویی از او را همچنان ادامه دادند تا این‌که غدیر اعترافات هولناک خود را پیش‌روی پلیس قرار داد و این‌بار پرده از راز قتل‌های سریالی خود برداشت. 
 
او به ماموران پلیس گفت: «سال ٧٤ بود که با زنی به نام زهرا دوست شدم. ما با هم ارتباط داشتیم و من به خانه او رفت‌وآمد می‌کردم. تا این‌که بعد از گذشت مدتی با هم اختلاف پیدا کردیم. روز حادثه در خانه‌اش با او درگیر شدم و او را به قتل رساندم. به دلیل این‌که دخترش در جریان ارتباط با ما بود، می‌دانستم وقتی متوجه قتل مادرش بشود، اولین کسی است که به پلیس معرفی می‌کند، من هستم.
 
برای همین صبر کردم تا او به خانه برسد. وقتی آمد، او را هم خفه کردم و متواری شدم. چند ماه گذشت، تا این‌که این‌بار با نیلوفر دوست شدم. فروردین‌ سال ٧٥ بود که با یکی از دوستانم به نام محرمعلی او را به یکی از باغ‌های اطراف کرج بردیم. پس از تجاوز به این دختر، من او را به همان شیوه و شگرد قبلی خفه کردم و به قتل رساندم.
 
یک‌سال گذشت و من هیچ قتلی مرتکب نشدم، تا این‌که فروردین ٧٦ حبیب را در آب‌انبار خانه‌شان با اسلحه به قتل رساندم. انگیزه‌ام سرقت از حبیب بود. می‌خواستم اموالش را سرقت کنم. بعد از آن هم عباس را به خاطر این‌که با من همکاری نکرد و از سرقت و قتل یک دختر منصرف شد، کشتم، تا این‌که دستگیر شدم.»
متهم همچنين به چند فقره سرقت مسلحانه همراه سه‌نفر از دوستانش اعتراف كرد.

٥بار اعدام
با اعترافات این قاتل سریالی وی صحنه جنایت‌هایش را هم بازسازی کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به دادگاه فرستاده شد. این درحالی بود که سه همدست او به نام‌هاى محرمعلى،‌ هادى و على نیز دستگیر شدند و در بازجويى‌ها به همدستى با غدير در سرقت‌های مسلحانه اعتراف كردند.

قاضی دادگاه جنایی نیز پس از برگزاری چند جلسه محاکمه غدیر را به ٥بار قصاص محکوم کرد. این مرد همچنین به اتهام سرقت‌های مسلحانه و جعل اسناد به ٨‌سال زندان و ٧٤ ضربه شلاق محکوم شد. قاضى پرونده همچنين همدستان غدير و متهم رديف اول پرونده را به اتهام معاونت در قتل، سرقت مسلحانه و جعل اسناد به تحمل حبس محكوم كردند.
 
زمانی که پرونده غدیر به دیوانعالی کشور رسید، قضات ديوانعالى كشور پس از رسيدگى حکم را به دليل نقص‌هايى در پرونده نقض كردند. پس از رفع آن نقص‌ها، سرانجام حکم این قاتل سریالی تأیید و براى اجرا به شعبه اجراى احكام دادسرای امور جنايى تهران فرستاده شد.

اجرای حکم
تا این‌که درنهایت پس از گذشت ٢٢‌سال قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی پایتخت، خبر اعدام غدیر را در محوطه زندان اعلام کرد و این پرونده برای همیشه بسته شد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو