محمدحسین مهدویان کارگردان «لاتاری» درباره مسائل بسیاری از جمله انتخابات و اظهارنظر جنجالیاش درباره فردوسی صحبت کرده است.
به گزارش اعتماد مهدویان در بخشی از این مصاحبه درباره موضعگیری خود زمان انتخابات نیز صحبت کرده است.
در ادامه گزیده گفتگو با کارگردان لاتاری را بخوانید:
زمان انتخابات دولت دوازدهم، در اینستاگرام خودتان اعلام كردید كه فیلم حسن روحانی را میسازید و یك بیانیه سیاسی هم دادید. آن زمان این تصور برایم پیش آمد كه با آقای رضوی در مقام مدافع یك كاندیدای اصولگرا، دیگر كار مشترك نخواهید داشت.
چرا اینطور فكر كردید؟ شما اینطوری فكر میكنید چون سیاسی هستید. من كلی دوست و رفیق دارم كه تفكرات سیاسی متفاوتی باهم داریم اما داریم باهم زندگی و معاشرت میكنیم. به نظرم موضوعات عاطفی و روابط انسانی و حتی روابط حرفهای خیلی مهمتر از اختلافنظرهای سیاسی است.
واقعا فكر میكنید میتوان اختلافنظرهای سیاسی را در یك اثر هنری كه با تفكر و اندیشه مرتبط است جدا كرد؟
چرا نمیشود؟ بهراحتی میشود. هنر تا حد زیادی باید از تفكرات سیاسی جدا باشد. هنر، هنر است و سیاست، سیاست.
اما آقای مهدویان! شما فیلم سیاسی ساختهاید. كار قبلی شما «ماجرای نیمروز» هم كه آقای رضوی در مقام تهیهكننده بود یك كار سیاسی است.
جریانات سیاسی در كشورهای مختلف، دشمن هم نیستند بلكه گاهی اشتراك نظر هم دارند. همفكر،هم قول، همنظر هم هستند. آنها دارای اصولی مشترك هستند و سر یكچیزهایی باهم تفاهم دارند. آیا اهل سیاست ما در دو جناح، در مورد ایرانی بودنشان و عرق ملیشان باهم اختلافنظر دارند؟ آیا در مورد اعتقاد دینی، ایثارگران، مرزهای كشورشان، شهدا، باهم جنگ دارند؟
اما نوع نگاهشان باهم متفاوت است و طبیعتا خوانشهای متفاوتی دارند كه در قالبهای مختلف هنری خودش را نشان میدهد.
میتوانند در جزییات باهم تفاوت داشته باشند اما در بسیاری از چیزها باهم اشتراك نظر دارند. این فیلم را ساختم كه در پایان فیلم یك نمایش خوب ارایه بدهم. اینكه در پایان فیلم همه تفكرات متضاد؛ چه مسلمان چه غیرمسلمان، چه حزباللهی و چه ضدانقلاب، چه باحجاب و چه بیحجاب همه باهم در مورد ایران و غیرت ملیشان دست بزنند.
او در بخش دیگری از این مصاحبه درباره فردوسی و اظهارنظر دردسرسازش در برنامه «هفت» توضیح داد.
حرف شما درباره شاهنامه فردوسی و فاشیسم خیلی حاشیهدار شد. البته مبحث اصلی در لابهلای حرفهای شما و مجری برنامه گم شد.
من این حرف را نزدم كه شاهنامه مروج فاشیسم است. آقای رشیدپور بحثی را در مورد ترویج خشونت فیلم مطرح كردند كه تروریستی و ترویج فاشیستم است. من گفتم اینطوری نیست اما ایشان در مقام مجری برنامه اصرار كردند. من در ادامه صحبتهای ایشان خواستم استدلال نفی به كار ببرم كه با این نگاه و تعبیری كه دارید حتی میتوان شاهنامه را اینگونه تعبیر كرد.
یعنی فقط خواستید یك مثال بیاورید؟
بله، این جمله من است.
اما چرا از این موضوع به این راحتی گذشتید و توضیح ندادید؟
فرصت پیش نیامد و اصلا فكر نمیكردم كه موضوع اینقدر حساسیتبرانگیز بشود. البته بعدها كه به این فیلم نگاه كردم، متوجه شدم كه لحن من، جلو رفتن بحث و پاسخهای بعدی من هم درست نبوده است. البته باید بگویم فیلمی كه منتشرشده كامل نیست و مونتاژ شده است، یعنی صحبتهای قبل من نیست و از سوی دیگر الان كه نگاه میكنم از تعابیر درست استفاده نكردهام. در خود تعابیر من سوءظن وجود دارد و از صحبتهای من اینگونه برداشت میشود كه درباره شاهنامه یك همچون حكمی صادر میكنم.
در بخشی از صحبتهایتان هم اشاره كردید كه میخواهید در این باره اشعاری برایتان بخوانم كه در مورد فاشیسم است.
من اگر در مورد شاهنامه صحبت میكنم، درباره داستانها و شخصیتهای شاهنامه صحبت میكنم. من متخصص ادبیات نیستم. من كه نمیخواهم نقد ادبی بكنم. برخی به من گفتند كه میتوانی یك بیت از شاهنامه را بخوانی؟ من اصلا همچون ادعایی ندارم. من در حقیقت درباره این صحبت كردم كه اگر در مورد هر چیزی كه كمی خشونت هست شما لفظ فاشیسم را به كار بردید، همهچیز، حتی شاهنامه را میتوان اینگونه تعبیر كرد و تعابیر مختلف به كاربرد. بحث شاهنامه در این برنامه میتوانست خوب پیش برود به شرطی كه ادامه پیدا میكرد یا مجری نسبت به حرفهای من واكنش نشان میداد یا مخالفت میكرد.
متاسفانه بحث نیمهكاره تمام شد و حتی از طرف آقای رشید پور هم این نظر تایید شد.
تایید ایشان مسیر بحث را عوض كرد. شاید اگر ایشان میگفتند اصلا اینطور نیست، من توضیحات كاملتری ارایه میدادم و میگفتم نظرم چیست. در حقیقت من از اتهام خشونت و ترویج خشونت و تروریست به شاهنامه پناه آوردم اما قبول دارم كه از كلمات درستی استفاده نكردم و بهاشتباه از كلمات استفاده كردم. در حقیقت من گفتم اگر تحلیلت نسبت به فیلم من این است كه رواج فاشیست است، میتوان شاهنامه فردوسی را هم مروج فاشیسم دانست. فردوسی یك شخصیت بینالمللی و ایرانی است. همه ما تحتتاثیر شاهنامه و فردوسی هستیم. شاید اگر شاهنامه نبود من جرات ساخت این فیلم را پیدا نمیكردم؛ یعنی شاهنامه و نگاه فردوسی به ایران و صلح پشتیبان ما است.
با شاهنامه آشنا هستید؟
بله. من از منظری به شاهنامه علاقهمند هستم؛ بروز مردانگی، جنگاوری، عشق به ایران در شاهنامه را دوست دارم. متاسفانه ما این چیزها را از دست دادهایم. درست است كه فردوسی صلحطلب و صلحدوست است و سراینده ابیات زیادی در وصف صلح، برادری و دوستی است اما در ستایش مردانی كه میتوانند بجنگند، شمشیر بزنند و گرز بلند كنند و از خودشان، میهن، ارزشها و اخلاق دفاع كنند، سخن بسیار گفته است. جنگیدن و توانایی مردانه، جنگیدن فضیلتی در تفكر شاهنامه است و این برای من خیلی جالب است.
اسم پسر من آرش است كه بر اساس علاقه من و همسرم به فرهنگ و اساطیر ایرانی انتخاب شده است. آرش كسی است كه با سلاحش مرزهای ایران را تعیین میكند و برای این كار آدم نمیكشد بلكه فقط جان خودش را فدا میكند. الان كه پسرم چهارساله است برایش از شاهنامه، داستان تعریف میكنم و افتخار میكنم كه در تاریخ ادبیات كشورمان اثری با این وجه از تمایز وجود دارد.
در این برنامه تلویزیونی من كلمات درستی استفاده نكردم و از كسانی كه به خاطر علاقه زیادشان به فردوسی از حرفهای من رنجیدند معذرتخواهی میكنم.