تحلیل اعمال انسانی و نسبت آن با علیت مورد تامل اندیشمندان زیادی در غرب و شرق بوده است. بررسی نسبت بین علت که حالت جبری دارد و اراده انسان بسیاری را به خود مشغول کرده است. علامه طباطبائی در سنت فلسفه اسلامی میکوشد عمل انسانی را در نسبت با علت غایی تحلیل کند. در پی نتیجه مقالهای با همین عنوان نوشته میثم امانی که در دوفصلنامه تخصصی اندیشه علامه طباطبائی از نظر میگذرد:
به گزارش ایکنا، به طور کلی، دو نوع رویکرد در باب علت غایی وجود دارد. در رویکرد اول تلاش شده است مسئله علت غایی ذیل مباحث مربوط به علیت و علل اربعه گنجانده شود و ضمن طرح اشکالات وارد بر علت غایی، پاسخ آنها بر اساس تحلیل مبنایی فعل داده شود. این رویکرد را عموم فلاسفه اسلامی داشتهاند.
در رویکرد دوم، تلاش میشود مسئله علت غایی ذیل مباحث مربوط به علیت و علل اربعه گنجانده شود، اما ابتدا با اثبات کلیت علت غایی در همه افعال و حرکات به اشکالات علت غایی در حقیقت، اشکال بر کلیت علت غایی است، پاسخ داده شود. علامه سیدمحمدحسین طباطبائی کوشیده است در دو کتاب نهایة الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم با این رویکرد به سراغ مسئله علت غایی برود.
بر اساس استدلال علامه طباطبائی میتوان گفت: حرکت، کمال اول است برای موجود بالقوه از نظر بالقوه بودنش، کمال اول، مستلزم کمال ثانی است؛ یعنی اگر کمال ثانی نباشد، کمال اول وجود نخواهد داشت و کمال ثانی مطلوب بالذات و کمال مطلوب بالعرض است. از این استدلال به دست میآید که علت غایی به عنوان یک اصل کلی که تکامل عمومی را نشان میدهد، در همه افعال و حرکات وجود دارد.
پاسخ اشکالکنندگانی که اشکال اتفاقانگاری را طرح کردهاند، این است که همه افعال انسانی، معلول به علت است؛ چه این علت، علت معارض باشد و چه ما این علل را نشناسیم. در هر صورت آنچه اتفاق میافتد، به واسطه نشناختن علل است.
پاسخ اشکالکنندگانی که اشکال عبثانگاری را طرح کردهاند، این است که افعال بر اساس مبادی آنها، یا غایت تخیلی دارند و یا غایت تعقلی و در هر دو صورت دارای غایتاند. اگر چه نوع غایتها در این افعال تفاوت دارد، ولی به معنی نبود غایت نیست.
تحلیل و بررسی قاعده کلیت علت غایی و پاسخهای علامه طباطبائی به اشکالات آن نشان میدهد که اولا همه موجودات در جستجوی کمال هستند و کمال آنها عبارت است از نهایت حرکت، ثانیا غایت در افعال انسان که جزو فاعلهای علمی محسوب میشود، به شرط حصول علم محقق خواهد شد.
در حقیقت، تصور غایت در ذهن، باعث فعالیت فاعل انسانی خواهد شد و بدون آن، غایت عینی تحقق نخواهد یافت. علم چه به صورت اجمالی و چه تفصیلی، غایت به معنای «ما لاجله الحرکة» در انسان را تشکیل میدهد. ثالثا غایت به فعال بر میگردد و بر این اساس، غایت، مرتبهای از مراتب وجودی انسان است. غایت به معنای نهایت حرکت، کمال وجود انسان است که ابتدا با تصور ذهنی شروع میشود و در صورت تحقق، باعث سیر از نقص به کمال خواهد شد و مرتبه وجود انسان را شدت خواهد بخشید. بنابراین، غایت در دو مرحله ذهنی و عینی آن، امری است که در جوهر وجودی انسان اتفاق میافتد.