سرنوشت متفاوت دو برند همسن ایرانی و کرهای که این روزها مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.
زمانی که ارج ایرانی صادرات جهانی داشت سامسونگ کرهای میوه توزیع میکرد.
به گزارش شهروند، هشتادسال پیش بود. «ارج» در این سوی جهان و «سامسونگ» در آن سوی جهان شروع به کار کردند.
سال ١٣١٦ یک کارگاه کوچک در خیابان سی متری تهران با ٨ کارگر ساده تولید را آغاز کردند. مجموعهای که آرام آرام گسترده شد و در کمتر از ٣٠سال تبدیل به کارخانهای بزرگ با کارگاههای متعدد و ماشینهای جدید شد. گفته میشد مهندسان و کارگران مبتکر و ماهر با تکنیکهای مدرن روز در آن سالها بدونشک «ارجی» بودند.
ماجرا در کرهشمالی، اما به قرار دیگری بود. گروه سامسونگ در سال ۱۹۳۸ توسط لی بیونگ چول در قالب یک شرکت بازرگانی تأسیس شد؛ گروهی که به مدت ٣٠سال خردهفروشی میکرد و تخصص ویژهای نداشت. از نساجی گرفته تا ارایه خدمات بیمه و مبادلات اوراق بهادار.
امروز، اما ورق به طرز عجیب و تلخی برگشته است. سامسونگ شامل مجموعهای از ۸۰ شرکت است که بزرگترین مجموعه تجاری-صنعتی در کرهجنوبی محسوب میشود. قطب اقتصادی بزرگی در جهان که طبق آخرین آمار اعلام شده بیش از ٤٢٧هزار نفر کارمند دارد و همین برند درحال حاضر توانسته است بخش بزرگی از بازار لوازم خانگی و لوازم الکترونیک در بازار ایران را به دست بگیرد.
حالا این روزها قطعه عکس سیاه و سفید و تاریخی در فضای مجازی دست به دست میشود که کامیونهای صادراتی ارج را نشان میدهد. در مقابل سامسونگ درحال توزیع میوه و سبزیجات دیده میشود.
٨٠سال بعد این دو برند سرنوشت بسیار متفاوت و برعکسی پیدا کردند. حالا چراغ کارخانه ارج مدتهاست که خاموش شده و هر چند وقت یک بار خبری از جایی برای دستگیری از آن و راهاندازی دوباره کارخانه شنیده میشود و درنهایت اتفاقی نمیافتد.
بحران نقدیندگی و مشکلات عدیده مالی و مدیریتی این کارخانه نوستالژیک بهحدی رسید که مدیران این کارخانه تصمیم به تعطیلی آن گرفتند و ماشینآلات این کارخانه را به فروش گذاشتند و این مسأله درحالی اتفاق میافتد که زمانی شرکت ارج لوازم خانگی تولید و برندسازی میکرد که بسیاری از شرکتهای پیشرفته امروزی حتی در آن زمان تأسیس هم نشده بودند.
البته مدتی بعد خبر تعطیلی این کارخانه تکذیب شد، اما واقعیت این است که دیگر کسی نان ارج را نمیخورد.
فقط ارج نیست که کمتر از ٥٠سال عمر کرده است. اگر تمامی صنایع، کارخانهها، تولیدیها و بهطورکلی نهادهای داخلی کشور را زیر و رو کنید به سختی مجموعهای را پیدا میکنید که ٥٠سال عمر کرده باشد و این درحالی است که مهدی پورقاضی رئیس کمیسیون صنعت اتاق تهران به «شهروند» میگوید: در کشورهای اروپایی تا دلتان بخواهد واحد تولیدی و صنعتی پیدا میکنید که بیش از ١٠٠سال عمر و سابقه فعالیت دارند.
این ماجراهای تلخ درحالی روایت میشوند که امسال را سال حمایت از کالای ایرانی نامیدهاند. آیا با این رویه راهی برای حمایت از کالای ایرانی باقی میماند؟
بهانههای کاغذی
درحالیکه شرکتهای بزرگ در سراسر جهان بیش از یک قرن عمر میکنند، مسئولان کشور ما معتقدند که هر سازمان یا نهادی یک منحنی عمر مخصوص به خودش را دارد و ورشکستگی کارخانههایی مثل ارج و آزمایش با سرعت گرفتن تکنولوژی اتفاق خیلی عجیبی نیست. بهانههای بسیاری روی کاغذ وجود دارد که وجدانها را آسوده کند!
مهدی پورقاضی این فرضیه را غلط دانسته و میگوید: بله درست است که در صنعت و بازرگانی ما با مفهومی به نام منحنی عمر مواجه هستیم و عمر هر سازمان یا نهادی ممکن است روزی تمام شود، اما نمیتوان گفت که سرنوشت برندهای ایرانی از قبل تعیین شده و محکوم به ورشکستگی است.
رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی تهران ادامه میدهد: در کشورهای پیشرفته سازمانهای بسیاری هستند که عمر طولانی دارند و این درحالی است که از بعد از انقلاب در ایران یک کارخانه با عمر بیش از ٥٠سال پیدا نمیشود. در ٤٠سال اخیر سازمانهایی که عمر کوتاه داشتند به وفور یافت میشوند و ماجرا فقط در کارخانه ارج یا آزمایش خلاصه نمیشود.
چرا کارخانههای ایرانی ورشکست میشوند؟
پورقاضی علت را ترکیبی از سیاستهای خارجی غلط و مدیریتهای ناکارآمد میداند. او به «شهروند» میگوید: در سیاستهای توسعه صنعتی، ما نهتنها مدیران صنعتی را با نوآوری و خلاقیت تشویق نکردیم بلکه از آنها افرادی ساختیم که مدام به دنبال ارز ارزان، وام ارزان، فرار از مالیات و... هستند. مدیران اشتباهی یکی از مهمترین علتهای ورشکستگی کارخانههای ایرانی و عمر کوتاه آنها هستند.
از طرفی سیاستهای خارجی کشور، مدیران ما را ایزوله کرده است. مدیرانی که نه سرمایهگذاران خارجی را میبینند نه احساس نیاز به گرفتن به ارتباط با آنها میکنند. آنها صرفا در یک محیط ایزوله بدون ایجاد فضای رقابتی مشغول به فعالیتند و همین سیکل معیوب باعث میشود که تا ابد در همین نقطه درجا بزنیم.
یکی دیگر از مسائلی که کارشناسان درباره ورشکستگی این کارخانه مطرح میکنند، دولتی شدن این کارخانه است؛ بهطوری که ارج پس از دولتی شدن، به سوی ورشکستگی قدمها را چند تا یکی برداشت. همین موضوع باعث شد که طی این سالها هیچ قدمی در رابطه با به روز کردن ماشینآلات و تکنولوژی این کارخانه صورت نگیرد؛ این درحالی است که دنیا به سرعت درحال پیشرفت بود و تمامی کارخانهها هر ساله اقدام به خرید ماشینآلات به روز دنیا میکنند. تا جایی که حتی شرکت سامسونگ که مثال این گزارش بود، در راستای افزایش عمق تولید اقدام به خرید تجهیزات و ماشینآلات به روز دنیا میکند.
اما به روز نشدن ماشینآلات و انتصاب مدیران دولتی در کارخانه ارج باعث شد تا نتواند از پتانسیل خود برای تولید محصولات روز استفاده کند؛ به نحوی که در چند سال اخیر تصمیم به فروش این کارخانه گرفته شد. حتی در یکسال گذشته بخشی از این کارخانه در اختیار ایرانخودرو قرار گرفت تا بهعنوان پارکینگ خودرو از آن استفاده کند.
سال گذشته پرونده ارج، آزمایش، داروگر و چندین و چند مجموعه دیگر بسته شد. پایانی که برخی معتقدند از هدفمندی یارانهها و تغییر نرخ ارز آغاز شده است. برخی دیگر هم با ورود شبکههای اجتماعی و ماهواره و سطح بالای اطلاعات و تبلیغات، نتوانستند در دور رقابت باقی بمانند و محکوم به شکست شدند و تعدادی دیگر هم به دلیل سوء مدیریت بهویژه از طرف مدیران بهتدریج ضعیف شده و دیگر توان بازیابی خود را به دست نیاوردند.
امسال سال حمایت از کالای ایرانی است. میتوانیم به جای اینکه کالاهای خارجی را از بازار حذف کنیم فضای کسب و کار و تولید داخل را بهبود بخشیم. وزارت صنعت میتواند در سالجاری تمام هم و غم خود را در جهت بازارسازی محصولات داخلی صرف کند، زیرا ما حتی در چند سال گذشته نتوانستیم بازارهای داخلی را در اختیار بنگاههای تولیدی قراردهیم و در همین دوران رکود، سامسونگ و الجی توانستند بازار خود را در ایران حفظ کنند.