چند روز پس از ادای سوگند دونالد ترامپ، «جرد کوشنر» به دنبال تصمیمگیری در مورد شکل دادن دوباره به خاورمیانه بر آمد.
نیویورکر از روابط ویژه خانواده سلمان با خانواده ترامپ خبر داد
به گزارش دنیای اقتصاد، چند روز پس از ادای سوگند دونالد ترامپ، «جرد کوشنر» به دنبال تصمیمگیری در مورد شکل دادن دوباره به خاورمیانه بر آمد. ترامپ طی دوران کمپین انتخاباتیاش وعده دگرگونی کامل در منطقه را داده بود. استیو بنن، دستیار ارشد و ایدئولوگ ترامپ در آن زمان، میگفت: «برنامه ما نابودی خلافت داعش در عراق و سوریه و عقب راندن ایرانیها و واداشتن دولتهای حاشیه خلیجفارس به توقف تامین مالی گروههای رادیکال بود.» بنن میگفت طرح خاورمیانه از آن دست موضوعاتی بود که در کاخ سفیدی که مملو از شکاف و اختلاف بود روی آن اجماع وجود داشت: «من و جرد در خیلی از موضوعات با هم در جنگ و ستیز بودیم اما در این مورد خاص خیر.»
«دکستر فیلکینز»، گزارشگر نیویورکر در شماره ۹ آوریل ۲۰۱۸ این مجله، مینویسد؛ کوشنر، داماد ترامپ، مسوول پرونده منطقه شد. او هیچ تجربه سیاسی در مسائل خاورمیانه نداشت. بزرگترین کارهایش مدیریت پروژههای املاک در نیویورک و نیوجرسی بود. با این حال، یکی از مقامهای آمریکایی میگوید او از صحبت با دیگران بسیار میآموخت. این مقام میگوید: «دانش او نه از کتاب بلکه از صحبت با افراد حاصل آمده است. میتوانید کتابهای زیادی بخوانید اما نمیتوانید به آن دانشی که امثال کیسینجر و پترائوس به شما میدهند دست یابید.»
در اتاق کنفرانس کاخ سفید، کوشنر با دستیارانی از شورای امنیت ملی دیدار کرد. در این کنفرانس، با بررسی منطقه آنها به این نتیجه رسیدند که بخش شمالی خاورمیانه به ایران واگذار شده است. در این کنفرانس اعلام شد که لنگرگاههای آمریکا در منطقه عربستان و اسرائیل هستند. یک مقام آمریکایی میگوید: «ما نمیتوانیم در خلیجفارس بدون عربستان موفق شویم.»
این کنفرانس در راستای بازنگری در رویکرد سابق اوباماست. اوباما در مارس ۲۰۱۶ در مصاحبه با جفری گولدبرگ گفته بود که کشورهای رقیب در منطقه باید به یک همزیستی با یکدیگر برسند. با این حال، از زمانی که محمد بنسلمان به قدرت رسید، فضای رابطه آمریکا و عربستان شکل جدیدی گرفت. «دکستر فیلکینز» در ادامه گزارش خود مینویسد: بنسلمان اگرچه ۳۱ سال دارد اما یکی از قدرتمندترین افراد در این پادشاهی است. در کشوری که همواره به دست شاهان کهنسال اداره میشد، ظهور شاهی جوان غنیمت است. او بسیار جاهطلب و جسور است و شاید این امر یکی از دلایل علاقه کاخ سفید به او باشد. او از بدو به قدرت رسیدن دست به کارهایی زده است. سوالی که بسیاری از کارشناسان مطرح میکنند این است که آیا اصلاحات او راستین است یا از زبان اصلاحات برای تحکیم قدرت خود استفاده خواهد کرد؟
بنسلمان و کوشنر همچون آهنربا یکدیگر را یافتند. آنها با تلفن و ایمیل با هم ارتباط برقرار کرده و «به سرعت به دوستان نزدیکی تبدیل شدند.» یک مقام کاخ سفید میگوید: «آنها جهان را یکسان مینگرند. آنها خود را دنیای پول و تکنولوژی میبینند.» کوشنر در سفرهای خود به ریاض گاهی مواقع تا صبح بیدار میماند و در مورد آینده روابط دو کشور با بنسلمان سخن میگفت. در این دیدار سخنها گفته شد که بعدها از رفتارهای دو کشور معلوم شد چه سخنانی میان آنها رد و بدل شد. در پی این سخنان بود که آمریکا چشم بر رفتار عربستان در منطقه بست. یکی از پیامدهای دیدار کوشنر، دیدار بنسلمان با محمود عباس و فشار بر او برای پذیرش طرح صلح بود. به گفته یک مقام دولت اوباما، طرح سعودیها مشتمل بر مواردی بود که به شدت مطلوب اسرائیل بود. طرح او ادعای اسرائیل بر بیتالمقدس را به رسمیت میشناخت و تقریبا تمام اراضی غربی را متعلق به اسرائیل میدانست. بهدنبال این بود که دولتهای عربی دیگر هم همپای عربستان به عباس فشار آوردند تا همکاری با دولت ترامپ را بپذیرد.
گزارشگر نیویورکر در گزارش مفصل و ۱۰ هزار کلمهای خود میافزاید: در همان زمانی که بحث فشار عربستان بر عباس مطرح بود، بنسلمان، نخستوزیر لبنان، سعد حریری، را به ریاض فرا خواند. حریری درحال آماده شدن برای صرف ناهار با «فرانسوا نیسن»، وزیر فرهنگ فرانسه بود اما در جایگاهی نبود که درخواست بنسلمان را نادیده بگیرد. او شهروند سعودی بود و شرکتش با نام «Saudi Oger» که بهشدت بدهکار بود میلیاردها دلار پروژه برای دولت عربستان انجام داده بود. روابط بنسلمان با حریری بهخاطر جنگ نیابتی شاهزاده با ایران بدتر شد. از زمان مداخله سعودیها و اماراتیها در یمن اوضاع وفق مرادشان نبوده است. افزون بر این، آنچه موجب خشم بنسلمان شده بود موضع حزبالله در فضای داخلی لبنان بود. از زمان پایان جنگ داخلی در لبنان در سال ۱۹۹۰، عربستان میلیاردها دلار برای کمک به بازسازی لبنان به این کشور داده است اما در عین حال مشاهده میکرد که حزبالله به حزبی قدرتمند و به یک نیروی نظامی مسلط تبدیل شده است.
چند سالی است که دولتهای آمریکا و عربستان به ارتش لبنان در ساخت یک ارتش منظم و قدرتمند کمک میکنند. در سال ۲۰۱۶، یک سال پس از وزیر دفاع شدن بنسلمان، وی کمک ۳ میلیارد دلاری به لبنان را معلق و اعلام کرد که این کار «تلف کردن پول است.» این مقام سابق آمریکایی به من میگفت: «بنسلمان فکر میکرد که هر دلار این پول برای تقویت موضع حزبالله بهکار گرفته میشود.»
سعودیها امیدوار بودند که حریری دست به مقابله با حزبالله بزند، چرا که وی سنیمذهب و سیاستمداری با تجربه بود. اما حریری قادر به کنار زدن حزبالله نبود، هر چقدر هم که بنسلمان به او فشار آورد. نقطه گسست در اول نوامبر بود. «دکستر فیلکینز»، گزارشگر نیویورکر میافزاید: وقتی علیاکبر ولایتی به دیدار حریری رفت و گفت ایران تمایل دارد در منطقه حضور داشته باشد و با هم عکسی انداختند که هر دو خنده بر لب داشتند، این کار به مذاق بنسلمان خوش نیامد. این مقام سابق آمریکایی میگوید: وقتی خبر این دیدار به او رسید: «احساس میکرد باید کاری کند.» وقتی حریری از سوی بنسلمان فراخوانده شد تصور میکرد که با استقبالی گرم مواجه خواهد شد. این مقام سابق آمریکایی میگوید: «سعد تصور میکرد که میتواند همه چیز را با بنسلمان حلوفصل کند.» اما تصورات او باطل از آب در آمد. او با پلیس مواجه شد و به بازداشتگاه رفت. دو مقام سابق آمریکایی که در امور منطقه فعالند، گفتند: «او ۱۱ ساعت محبوس شد. سعودیها او را روی صندلی نشاندند و بارها برای بازجویی از او بهصورت او سیلی زدند.» (سخنگوی حریری این مساله را تکذیب کرد). در نهایت با چنین وضعی نامه استعفای خود را از تلویزیون سعودی خواند و ادعا کرد که بهخاطر ترس از کشته شدن از سوی ایرانیها لبنان را ترک کرده است.
معلوم نبود جایگزین او در لبنان کیست. سعودیها بنا داشتند برادرش «بهاء حریری» را بر اریکه نخستوزیری بنشانند. یک مقام ارشد آمریکایی به من میگفت: «این احمقانهترین طرحی بود که دیدم.» شواهد نشان میداد که بنسلمان برنامههای خود را با دولت ترامپ هماهنگ کرده بود. یک مقام ارشد و سابق اطلاعاتی که نزدیک به کاخ سفید است، میگفت: به شاهزاده برای کنار زدن حریری «چراغ سبز» نشان داده شده بود. این مقام اطلاعاتی میگفت: «وضع موجود در خاورمیانه کار نمیکند. آنها میخواستند آن را بشکنند.» گویا تیر بنسلمان خطا رفت. از یکسو برخی مقامهای غربی از جمله فرانسه بهدنبال حمایت از حریری بر آمدند. از سوی دیگر، در کابینه ترامپ هم ناهماهنگیهایی وجود داشت. تیلرسون در بیانیهای از ثبات لبنان حمایت کرد و تیر خلاص را به برنامه «محمد- کوشنر» شلیک کرد. مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، در دیدار با بنسلمان به او فشار آورد تا حریری آزاد شود. شاهزاده که پشتش به کاخ سفید گرم بود در عوض مکرون را تهدید به قطع تجارت کرد تا زمانی که فرانسویها تجارت با ایران را متوقف سازند. دیپلماتهای آشنا به این مساله میگویند: «مکرون اوضاع را خوب مدیریت و بنسلمان عقبنشینی کرد.»
پس از آزادی او ابتدا به فرانسه و مصر رفت که حامیاش بودند، سپس به لبنان بازگشت. یک مقام ارشد حزبالله میگفت: «کل کشور در حمایت از او متفقالقول بودند.» او اکنون در کشورش بیشتر بهعنوان «زندانی سابق و خسته» شهرت یافته تا «قهرمان بازگشته به وطن.» وقتی از او در مورد آنچه بر او رفت پرسیدم، از روی خشم چنین جواب داد: «محمد بنسلمان کارش درست بود. اوکی؟ هر چه او به دنبال انجامش است، درست است.»